دسته‌ها
سید محسن حبیبی

سید محسن حبیبی: با فروپاشی هر نبش و هر دیوار در شهر، بخشی از ذهن ما فرو می‌ریزد و دچار سرگشتگی می‌شویم

در هیچ جای این شهر، شهری که من برای شما ساخته‌ام یا بهتر است بگویم دوستان من برای شما ساخته‌اند، جایی پیدا نمی‌کنید که حادثه‌ای و واقعه‌ای در آن رخ داده باشد، که بتوان گفت این نبش کهنهٔ دیوار یا این گذر و این خیابان، جایی است که خاطره‌های زمینی‌مان به هم گره می‌خورند. پس مکان انباشت خاطره‌های ما کجاست؟ مکان انباشت خاطره‌های ما در آن چیزی است که گذشته باشد. مکان صور خیال مردمان شهر کجاست؟ ما این شهر را آشنایی‌زدایی کرده‌ایم.

به هر حال شاید مخالفان من در این جا زیاد باشند ولی ما نه تنها آشنایی زدایی کرده‌ایم، بلکه مرتب در حال آشنایی‌زدایی کردن هستیم و این روند را به سرعت ادامه می‌دهیم. کجا را مثال بزنم؟ شیراز را، خیابان بین‌النهرین‌اش را؟ یا شما را به بزرگراه صدر اشاره بدهم که در واقع قلهک را از هم جدا می‌کند و یا به مشهد به اطراف حرم حضرت رضا (ع)، شما را اشاره بدهم؟ به کجا اشاره بدهم؟ به کجا اشاره ندهم؟ که چگونه آگاهانه و به طریق فاوست گوته، همه چیز را پاک کردیم.

تصور این بوده که گذشته را پاک کنیم و حال نوینی را تشکیل بدهیم، در حالی که حال نداریم، بی‌حالیم و چیزی نیست که آن امتداد تاریخی و ذهنیت تاریخی را برای ما نگه دارد. به عبارتی با فروپاشی هر نبشی و دیواری در شهر، بخشی از ذهن ما فرو می‌ریزد و دچار سرگشتگی می‌شویم و ذهن شهروند را مغشوش می‌کنیم. چرا؟ چون مکان‌های مرجع را از بین می‌بریم. مکان مرجع حتماً نشانه نیست، مکان مرجع ذهنی و خیالی است. به طور حتم این مکان‌های مرجع را از بین می‌بریم. فضای شهر را پاک می‌کنیم و به عبارت دیگر، فضای شهری را از بین می‌بریم، فضای شهر را پاک می‌کنیم و وقتی چنین اتفاقی افتاد، آن وقت برای نسل آتی هیچ صورت خیالی از شهر وجود ندارد. فضای آشنایی برایش وجود ندارد و بنابراین بی‌هویت می‌شود، و می‌تواند هر جایی باشد و هر جایی مکان بگیرد و واقعه‌ای به زمان حال نخواهد افزود و حیات واقعی خودش را هم نمی‌تواند تجربه کند، چون مکانش نیست، چون مکانش در اختیارش نیست. ما در چنین حال و هوایی و در چنین شهر بی‌خاطره و بی‌حافظه‌ای زندگی می‌کنیم؛ کاری که باز عرض می‌کنم من به عنوان معمار و شهرساز با شهر شما کردم و شهر بی‌حافظه و بی‌خاطره‌ای به وجود آوردم. (در سخنرانی با عنوان «صور خیال شهر را پاک کردیم» در سال ۱۳۸۴، به گزارش مجلهٔ معماری و ساختمان، شمارهٔ سوم)

دسته‌ها
ساعد مشکی

ساعد مشکی: دیزاین اگر در ارتباط با مردم نباشد، فقط زیبایی است

شهر یک مجموعۀ به هم پیوستۀ زنده است. در بستر این فضای زنده دیزاین معنا پیدا می‌کند. مردم ساکن شهر، مسافران، ادارات، ماشین‌ها، کارخانه‌ها، درخت‌ها، آب، هوا، حیوانات و خلاصه آن‌چه در شهر وجود دارد، ماهیت شهر را می‌سازد. گرافیک دیزاین، که بخشی از دیزاین است، هم وقتی مفهوم دارد که ارتباط پویایی با همۀ این عوامل داشته باشد. من تأکید بسیار زیادی دارم بر این‌که دیزاین اگر در ارتباط با مردم نباشد، فقط زیبایی است. توجه داشته باشید که دیزاینرها تنها خالق زیبایی نیستند. دیزاینرها تسهیل‌کنندۀ زندگی و روابط پیچیدۀ شهری در جهان معاصر هستند. مثال ملموسی بزنم: مشهد یک شهر گردشگری در ایران محسوب می‌شود. اما گردشگران آن با اصفهان یا شیراز متفاوتند. به همین دلیل برنامه‌ریزی شهریِ مشهد، و پیرو آن دیزاین برای مشهد، باید بر پایۀ فضای فرهنگی مشهد و در نظر گرفتن روحیات گردشگران انجام شود. (در گفت‌وگوی منتشر شده در روزنامهٔ دنیای اقتصاد، سال ۱۳۹۶، به نقل از وب‌سایت رسمی ساعد مشکی)

دسته‌ها
هادی میرمیران

سید هادی میرمیران: بیشتر ساکنان فعلی بافت تاریخی شهرهای ما اصالتاً به این مناطق تعلق ندارند

مرمت بافت‌های تاریخی و احیای آن مسئلهٔ خیلی مشکلی است. چراکه لازمهٔ احیای بافت‌های تاریخی بهره‌گیری از مشارکت مردم است ولی مردمی که الان در بافت‌های تاریخی ما زندگی می‌کنند افرادی هستند که چندان به این مناطق تعلق ندارند. چراکه از اقشار قدیمی آنجا نیستند و بیشتر آنها تازه‌واردند. بیشتر افرادی که دارای یک رفاه نسبی و امکانات مالی بودند آنجا را ترک کرده‌اند و به دیگر نقاط شهر رفته‌اند. بنابراین افراد ساکن فعلی از اقشار کم‌درآمد شهری هستند. مثلا در بافت تاریخی شیراز بررسی مشخصات جمعیت ساکن نشان داد که تنها خاستگاه حدود پنجاه و پنج درصد از آنان خود شهر شیراز است و چهل و پنج درصد دیگر اصلاً اهل شیراز نیستند. مقایسهٔ این رقم با غیر شیرازی‌های کل شهر که بیست و سه و نیم درصد است نشان‌دهندهٔ مهاجرپذیری شدید بافت تاریخی است. در زمینهٔ میزان درآمد هم بررسی‌ها نشان داد که بیشتر از نود و شش و نیم درصد از ساکنان این مناطق از اقشار کم‌درآمد و میان‌درآمد هستند. طبیعتا با نیروی این افراد نمی‌توان بافت‌ها را احیا کرد و به همین دلیل نیاز به دخالت‌های ارادی وجود دارد که به طریقی امکانات و سرمایه را به آنجا ببرد.

البته سرمایه‌ها هم برای رفتن به این مناطق چندان کشش ندارند. ارگان‌های عمومی مثل شهرداری‌ها می‌توانند سرمایه‌گذاری کنند اما آنها ترجیح می‌دهند منابع مالی خود را در جاهایی خرج کنند که هم نمود بیشتری دارد و هم این که برایشان خیلی ساده‌تر و مطمئن‌تر است. مثلاً شهرداری اصفهان در کنار رودخانهٔ زاینده‌رود هزینه و خرج زیادی کرد اما در بافت تاریخی اصفهان وقتی دخالت می‌کند دخالتش از نوع خیابان‌کشی است و کاری غیر از این صورت نمی‌دهد که بالطبع با مخالفت سایر نهادها روبه‌رو می‌شود. (در گفتگو با ناصر بنیادی و مهدی عباس‌زاده، منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۴۵، سال ۱۳۸۳)

دسته‌ها
سید محمد بهشتی

سید محمد بهشتی: ایرانیان روش زیستن در ایران را پیدا کرده بودند اما طی یک قرن اخیر آن را فراموش کرده‌ایم

امروزه نسبت به شیوهٔ زیستن دچار نسیان و فراموشی شده‌ایم، باید بتوانیم کیفیت مطلوب زندگی را در این سرزمین احیا کنیم چون سیاحان که از دورهٔ صفوی به بعد وارد ایران می‌شدند همیشه به این نکته تاکید داشتند که نمی‌دانند چطور ایرانی‌ها این سرزمین را برای زیستن انتخاب کرده‌اند. آنها در مقایسه با سرزمین خود ایران را مناسب زیستن نمی‌دانستند. با این وجود از شهرهایی مانند اصفهان و شیراز به عنوان شهرهای خرم و سرسبز یاد می‌کردند. این نشان می‌دهد که مردمان ما روش زیستن در سرزمین را پیدا کرده بودند اما طی یک قرن اخیر این راز را فراموش کرده‌ایم و دوباره باید به آن برسیم. (در نشست خبری دومین همایش ملی میراث فرهنگی و توسعه پایدار در سال ۱۳۹۷، گزارش شده توسط خبرگزاری ایسنا)