معمار تابع سفارش کارفرماست. قصری در اسپانیا ساخته شده به نام قصر الحمرا که به یکی از فرمانداران عرب مربوط بوده است. اسلام حدود هفتصد سال در این کشور حکومت کرد. این حاکم سفارش میدهد قصرش شبیه همان تعاریفی باشد که قرآن از بهشت ارائه میدهد. قرآن را به زبان اندلس ترجمه میکنند و به معمار میگویند این را بساز. یعنی آن حاکم سفارش فیزیکی به معمار میدهد. در بهشت آبها در جریان و درختان زیبا پر از شکوفه و میوه هستند، حوریان بهشتی در آن میچرخند و … . معمار همین ایده را با معماری ایرانی، اسپانیایی و مراکشی تجسم میکند. چندین معماری ایرانی هم در آن کار میکردند. حاکم چهار زن داشته که برای هرکدام از آنها چهار پاویون پر از گلوریحان ساختهاند، سالنی برای گردهمایی این چهار همسر، از کنار تمام پلهها جوی آب گذر میکند، به جای حوریان مجسمههای زیبا در قصر گذاشته شده است. کارفرما سفارش را داده و پی کارش رفته است.
معماری، به فضا کشیدن لایفاستایل فرد، شهر و عملکرد آدمهاست. معماری نحوهٔ زندگی است. وقتی نحوهٔ زندگی تغییر میکند، معماری هم فرق میکند. زمانی که ما دوران پدرسالاری داشتیم و همه بچهها، نوهها و نتیجهها در یک جا زندگی میکردند، پس دورتادور خانه اتاق بود و در وسط حیاط و حوض آب و ساختمان اصلی از پدربزرگ که هم خرج خانواده را میداد و هم دستورات را صادر میکرد. وقتی این شیوهٔ زیست عوض شد، معماری ما هم عوض شد. (در گفتگو با افسانه شفیعی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۴)