دسته‌ها
بهرام فریور صدری

بهرام فریور صدری: فرهنگ است که معماری را خلق می‌کند، معمارها فقط یک گوشه از کار را می‌گیرند

فرض کنیم وقتی یک طرح توسعهٔ شهری یا طرح راهبردی شهری {…} آماده شد باید به سطوح پایین‌تر برسد و جزئیات بیشتری پیدا کند و بعد برسد به طراحی شهری، برسد به نقشه‌های اجرایی و سرانجام روی زمین پیاده بشود. اما در این مسیر صدتا گیر و گرفتاری خواهد داشت و هیچ‌وقت به آن آخر آخر نمی‌رسد. از اول و شروع کار تا وقتی که دست حرفه‌ای‌هاست یک ذره تمیزتر است. ولی همین که از حرفه درمی‌آید و می‌رود به سوی جریان اجرا و سازماندهی، نقش مسئولین و قوانین و فساد و دزدی و کثافتکاری و نادانی و عقب‌افتادگی و غیره دائم رنگ و شدت بیشتری می‌گیرد. دست آخر هم هیچ چیزی روی زمین نمی‌نشیند. یعنی این همه برای شهرهای ما طرح‌های مختلف تهیه شده است، در مقیاس‌های مختلف، مثل طرح جامع، طرح تفصیلی، طرح‌های هادی و غیره. ولی شما می‌بینید در هیچ‌کدام از شهرهای ما هیچ یک از این طرح‌ها اثری روی زمین نگذاشته‌اند. در فضا، حتی در معماری هم همین‌طور.

معماری ما آن مفهومی است که اصطلاحاً من می‌گویم تبلور فضایی فرهنگ یک جامعه. آن معماری، آن فضا، و آن مفهوم که شما فرهیختگان به آن می‌گویید معماری، نتیجهٔ مقیاسی از توسعه و مرحله‌ای از پیشرفت فرهنگی (تکنولوژی موجود در جامعه، روش‌های ساخت و ساز، مجموعهٔ حرفه‌مندان، معماران و طراحان، منابع مالی در دسترس و غیره) است. تبلور فضایی این چنین فرهنگی در شرایط توسعه‌یافته به گونه‌ای دیگر خواهد بود. در شرایطی که در فرهنگ ما، زمین بازی و سودجویی حاکم است و صاحبان سرمایه، بخش خصوصی بخش دولتی همه‌شان به دنبال سودجویی هستند، نتیجه‌اش می‌شود این فضا.

البته معمار هم در گوشه‌ای از این مجموعه حضور دارد ولی واقعا فقط معمارها نیستند که معماری را خلق می‌کنند. این فرهنگ است که معماری را خلق می‌کند. فرهنگ ما مثلاً در دوره صفویه فرهنگ دیگری بوده است، در دوره رضاشاه فرهنگ دیگری شده و الان هم در جمهوری اسلامی شکل دیگری است. الان هم فرهنگ حاکم بر جامعه این فضا را ایجاد می‌کند. معمارها تنها یک گوشه از کار معماری را می‌گیرند. معمولاً شما محققین و دانشمندان عادت دارید فوکوس می‌کنید روی معماران {…}. ولی اینها تنها یک گوشه از بازی را دارند. یک درصد یا حتی فقط یک در هزار این فضاها را آنها خلق کرده‌اند، تازه با بدبختی‌ها و فشارهایی که زیر این شرایط خاص کشیده‌اند. ولی در مجموع معماری شهر تهران را ما معمارها خلق نکرده‌ایم. فرهنگ ما آن را خلق کرده است. (در گفتگو با علی کیافر در سال ۱۳۹۵، منتشر شده در کتاب «آتشگهی در خواب آتش‌ها»)

دسته‌ها
ولف دی. پریکس

ولف دی. پریکس: مسابقات معماری از ارزش اندیشهٔ معماران می‌کاهد

برگزار کردن مسابقات معماری کاری بسیار مزخرف است. {…} آیا می‌توانید تصور کنید که لازم باشد صد یا دویست پزشک جراح توانایی خود را برای عمل جراحی قلب بدون گرفتن هیچ پولی ثابت کنند؟ فقط معماران احمق در مسابقات شرکت می‌کنند. به تازگی در روزنامه‌ای خواندم که یک سرمایه‌گذار گفته بود: «از برگزار کردن مسابقات معماری بسیار خوشحالم، چرا که به صورت مجانی صد ایده گیرم می‌آید.»

{…} من دوست ندارم به صورت رایگان کار کنم. این کار باعث کاهش ارزش اندیشهٔ ما معماران می‌شود. شرکت در مسابقات معماری بصورت ناشناس معماران را بردهٔ پول می‌کند. (در سخنانی در حاشیهٔ فستیوال معماری در برلین، به گزارش مجلهٔ CLAD، شمارهٔ اول، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
محمدرضا اولیا

محمدرضا اولیا: ابتلای به مصرف‌گرایی عمده‌ترین عامل فرسایش بافت تاریخی است

مرمت کردن یک فرهنگ است و حاصل یک نگرش فرهنگی. تعمیر در بسیاری از عرصه‌های زندگی مردم یزد تجلی داشته است. همهٔ ساکنین اصیل یزد به دیگ سنگی بندزده آشنا هستند. از طریق بند زدن بود که امکان استفادهٔ زیادتری از آن وسیله فراهم می‌شد. به یاد داریم حرفه‌ای به نام چینی بندزنی داشتیم که تکه تکهٔ ظروف در هم شکسته را از طریق بند زدن با هم ترکیب می‌کردند و از طریق اتصال، شرایطی به وجود می‌آمد که مجدد امکان استفاده از ظرف را برای مدت بیشتری فراهم می‌کرد. متأسفانه این حرفه تقريباً فراموش شده است. یا حرفه‌هایی مانند رفوگری که در حال حاضر نشانی از آنها نیست. در دوران گذشته لباس وصله‌دار پدیدهٔ رایج بود و در واقع جامعه به فرهنگ قناعت پایبند بود و تجلی چنین بینشی از آمیزه‌ای دینی سرچشمه می‌گرفت. فرهنگ قناعت در طیف گسترده‌ای از زندگی مردم جاری بود.

از دوران تجدد به این سو به تدریج فرهنگ قناعت کمرنگ شد و فرهنگ مصرف به ویژه مصرف کالاهای وارداتی آن هم از غرب جایگزین شد. طبیعی است یک کالا که معماری هم نمونه ای از آن است باید دور انداخته شود و کالای جدید مصرف شود. انسان امروزی تبدیل به کسی شده که درآمد بیشتری کسب می‌کند تا کالای بیشتر مصرف کند و پول بیشتری به جیب سرمایه‌دار جهانی بریزد. تا زمانی که ما به این مسئله مبتلا هستیم هر چیزی که رنگ کهنگی داشته باشد باید کنار رود به جز اینکه دارای ارزش باشد. ابتلای به مصرف عمده‌ترین عامل فرسایش بافت تاریخی است. سیاست غیر مدبرانه‌ای که در شهرسازی در دههٔ اخیر اعمال کرده‌ایم متأثر از بینش سرمایه‌داری است، در حالی که بافت سنتی ما مؤثر از بینش فرهنگی بود. (در گفتگوی منتشر شده در مجلهٔ فرهنگ یزد، ش ۱۶، سال ۱۳۸۲)

دسته‌ها
رم کولهاس

رم کولهاس: نه فقط شهرها که حتی نواحی روستایی نیز تحت تأثیر بازار سرمایه در حال تغییرند

در گذشته شهرها کمی کمتر از امروز به تقاضا و خواسته‌های بازار اختصاص داشتند. در شهرهایی همچون لندن یا نیویورک، ساز و کار بازار، به قیمت از دست دادن هرچیز دیگر، چنان غلبه یافته که این روزها همچون گذشته اشتیاقی به حضور در آنها در خود احساس نمی‌کنم.

{…} امروز برندهای شرکت‌های بزرگ فضا و اتمسفر داخل شهرها را تعیین و در واقع دیکته می‌کنند. یک‌جور زیاده‌روی پیش آمده است: ارتباطات و بازاریابی بیش‌ازحد. برای من شهر امروز همچون سیستمی به نظر می‌رسد که رفته‌رفته به محدودیت‌هایش نزدیک‌تر می‌شود.

{…} من معمولاً در تعطیلات به خانه‌ای در {یکی از روستاهای} سوییس نقل مکان می‌کنم که به پدر و مادر دوست‌دخترم تعلق دارد. و متوجه چیزهای عجیبی شده‌ام. جمعیت روستا کاهش پیدا کرده است، اما با وجود این اندازهٔ روستا رشد کرده است. همه‌جا ویلاهای مختص اجاره در تعطیلات ساخته شده است. معماری‌ای که ایجاد شده نوع عجیب و غریبی از مینیمالیسم بازاری است. من مردی را دیدم که به نظر می‌رسید یک کشاورز معتبر سوییسی است، اما بعدا فهمیدم که یک دانشمند هسته‌ای ناراضی اهل فرانکفورت است. زن‌هایی را دیدم که اهل تایلند، فیلیپین و سری‌لانکا بودند و به دنبال خانه‌های خالی می‌گشتند. بعد متوجه شدم که فقط شهرها نیستند که {تحت تأثیر بازار سرمایه} در حال تغییرند. اتفاق مشابهی در نواحی روستایی و غیر شهری نیز در حال وقوع است.

{…} در نوادا، روی مرز کالیفرنیا و درست بیرون رینو، منطقهٔ بسیار وسیعی است که شرکت‌های بزرگ امریکایی نظیر آمازون و گوگل و اپل و والمارت مزرعه‌های غول‌پیکر سِرور در آن می‌سازند. این پارک تجاری حتی از شهری که به آن چسبیده بزرگ‌تر است. ساختمان‌های این مجموعه بسیار عظیم‌اند و کاملاً عملکردگرایانه. رخ‌داد بسیار تازه‌ای است که چیزی به این بزرگی می‌تواند چنین بی‌صورت و بی‌شخصیت باشد. (در گفتگو با Johannes Boehme، منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ The Believer، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
دیوید چیپرفیلد

دیوید چیپرفیلد: ما معماران کارایی اجتماعی خود را از دست داده‌ایم

به نظر من معماری دچار نوعی بحران شده است. {…} ما معماران کارایی اجتماعی خود را از دست داده‌ایم. آنچه اکنون شاهدش هستیم ساخت و ساز به منزلهٔ یک محصول سرمایه‌گذاری است. ما بسیار می‌سازیم، اما آنچه می‌سازیم پروژه‌های بزرگ سرمایه‌گذاری است، گویی در حال انجام معماری بدون معماری هستیم. مسئله بیشتر سرمایه و بازگشت آن است تا شهرسازی.

ما در گذشته مشغول طراحی و ساختن شهرها بودیم و به یک معنا جوامع را می‌ساختیم، اما حالا طوری راجع به خانه‌ها صحبت می‌کنیم که گویی خانه محصولی ناآشنا همچون ماشین لباس‌شویی یا چیزی شبیه آن است. اما در واقع خانه‌ها هستند که شما یک مملکت را با آن بنا می‌کنید. (در گفتگو با Jan Dalley منتشر شده در وب‌سایت Financial Times، سال ۲۰۱۸)

دسته‌ها
منصور فلامکی

محمد منصور فلامکی: امروزه مردم ما به خواسته‌هایی خام و تصورهایی ناسنجیده دربارهٔ خانه و شهر تجهیز شده‌اند

صالح‌ترین شخصی که می‌تواند به نگهداری درست ساختمان بپردازد همان کسی است که درون و پیرامون آن می‌زید. کوتاهی ساکنان و شاغلان در ساختمان‌های گونه‌گون کشور ما در رفغ نارسایی‌های آنها امری غریزی و ذاتی نیست بلکه زادهٔ شرایطی است که بازار رابطه‌های مالی – اقتصادی و اداری – مدیریتی و جو تصنعی و ملتهب اجتماعی – ساختمانی فراهم آورده است.

از دیدگاه ما جدایی یا فاصلهٔ معماری از معمار را از راه آگاهانه مسئول کردن مردم به نگهداشت درست آنچه دارند می‌توان از میان برداشت. برای این امر خطیر می‌توان به ساکنان و شاغلان، مالکان و صاحبان، ابزارهای لازم فنی – اقتصادی – اجتماعی داد و همزمان با این تدبیر که راه مشارکت مستقیم شهروندان را در ساخت و نگهداشت ساختمان‌ها هموار می‌کند بازار سرمایه‌گذاری در عرصه و اعیان را از سودجویان داخلی کوردلی که از تجربه‌های جهانی همین بازار تغذیه می‌شوند زدود.

و جز این هیچ تضمینی وجود ندارد که سودجویان در تضمین منافع مادی خویش نفوذ خود را تا حد قانون‌گذاری گسترش ندهند و تمامی موهبت‌های خدادادی کشورمان را هزینهٔ خانه‌سازی – شهرسازی‌های ناسنجیده نکنند. و یادمان باشد که مردم ما درحالی‌که تشنهٔ خانهٔ نوساز وانمود می‌شوند، هیچ‌گونه آموزشی برای تمییز آنچه که می‌خواهند و سنجش آنچه که دارند با آنچه را که به عالم تصورات‌شان دربارهٔ خانه و شهر راه داده شده است ندارند. امروزه مردم ما به خواسته‌هایی خام و تصورهایی ناسنجیده که به عنوان آرمانی‌شان می‌شمرند مجهز شده‌اند و به دور از اندیشه‌هایی هستند که حفاظت مستمر و بهسازی و مرمت‌های دوره‌ای خانه و مدرسه و بازار را همزمان با طراحی و اجرای ساختمان فهم می‌کنند. (در مقاله‌ای با عنوان «کاربرد اندیشه‌ها در حفاظت ثروت‌های ساختمانی ایران» در مجلهٔ معماری و شهرسازی، ش ۱۶، سال ۱۳۷۱)

دسته‌ها
علی اکبر صارمی

علی اکبر صارمی: هر اثر بزرگ و مهم معماری کارفرمای مهمی نیز می‌طلبد

هر اثر بزرگ و مهم معماری کارفرما و سفارش‌دهندهٔ مهمی نیز می‌طلبد. آیا امروزه چنین قصدی و چنین خواستی برای صاحبان قدرت و سیاست و سرمایه وجود دارد؟ من همیشه فکر می‌کردم که شاه‌عباس چگونه از دروازهٔ دولت به طرف زاینده‌رود بلوار چهارباغ را در خیال خود طراحی کرد و چندی بعد اجرا شد. بنابراین تخیل و رویاهای معماران هنگامی که با کارفرمایانی که رویای ساختن بناهای ماندگار را دارند به هم آمیخت در این صورت معماری ماندگار و هنرمندانه خلق می‌شود. متأسفانه امروزه سیاستمداران و تصمیم‌گیرندگان ما آنچنان درگیر مسائل دیگری هستند که در آخرین فرصت، اگر فرصتی باقی بماند به معماری ماندگار می‌پردازند.

در اینجا کلمهٔ Visionary به معنای تخیلی، آینده‌نگری جاه‌طلبانه و حتی رویایی به خوبی تعریف‌کنندهٔ سفارش‌دهندگان بزرگی است که طی تاریخ در شرق و غرب بناهای ماندگار و زیبای جهان را آفریده‌اند. (در مقاله‌ای با عنوان «دیدن آنچه امروز می‌گذرد»، منتشر شده در مجلهٔ معماری و شهرسازی، ش ۸۴، سال ۱۳۸۵)