فضا قبل از اینکه با ساختمان تعریف شود، قبل از اینکه با مکان تعریف شود، با ارتباط تعریف میشود. این ارتباط است که به مکان معنا میدهد و این ارتباط است که منجر به واقعه میشود و واقعه است که خیابان شاهرضا را به انقلاب تبدیل میکند. در واقع فضای شهری فضای ارتباطی است. در مقیاس جهانی، به این فضای واقعی فضای دیگری افزوده شده و آن فضای شبکه است. یعنی ارتباط از نوع دیگری شکل گرفته است که حتی نمیتوان آن را مجازی خواند. وقتی یک فرد از اتاقش، از خصوصیترین محل، با جهان ارتباط برقرار میکند در واقع یک شبکهٔ اجتماعی به وجود میآید که مطالبهٔ شبکهٔ فضایی را میکند. ارتباط شبکهای ـ یا به عبارتی ناملموس ـ تمنای فضایی را دارد که در آن لمس شود. نسل شما و نسل بعد که این ارتباط را استفاده میکند، میخواهند این فضای ناملموس را به ملموس تبدیل کنند. به عبارتی این فضای ارتباط را به فضای تماس بدل کنند. تماسی که با پنج حس قابل دریافت باشد. {…} این فضای ارتباطی را ما هنوز درک نکردهایم. در واقع ما هنوز City Planning میکنیم، اما چیزی که در واقع رخ میدهد Urban Planning است. در وضعیت کنونی باید بتوانیم ارتباطات را برنامهریزی کنیم، نه به معنای فنی آن، بلکه به معنی مکانی و فضایی آن. (در گفتگو با مینا رضایی، نویسندهٔ مجلهٔ جستارهای شهرسازی، ش 46، پاییز و زمستان 1395)