دسته‌ها
رم کولهاس

رم کولهاس: معماری {به منزلهٔ یک حرفه} شما را ملزم می‌کند که تیزبین بمانید و همواره به یادگیری ادامه دهید

من در آغاز تصمیم گرفتم وارد معماری شوم، چون فرصتی در آن دیدم. هرکس علایق متفاوتی دارد. من واقعاً علاقهٔ بسیار بزرگی به گذران وقت برای نوشتن و فکر کردن در تنهایی دارم، در حالی که در تلاش هستم تا مسائلی را در موقعیت‌های کاری فعلی حل کنم.

با این حال من به شدت مشتاق تعامل با آدم‌ها و یادگیری هستم، و یکی از ویژگی‌های معماری این است که شما را در زمینه‌ها و موقعیت‌ها ناآشنا قرار می‌دهد، جایی که شما باید از {ته و توی آن} سر درآورید و اساساً هر بار {کارتان را} از نو آغاز کنید. معماری {به منزلهٔ یک حرفه} شما را ملزم می‌کند که تیزبین بمانید و همواره به یادگیری ادامه دهید. (در گفت‌وگو با Emmanuel Olunkwa، منتشر شده در وب‌سایت PIN-UP، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
سیسیلیا ویکونیا

سیسیلیا ویکونیا: ماشین‌ها نمی‌توانند همچون ما فقط از طریق فکر کردن تا انتهای کهکشان‌ها سفر کنند

همه‌چیز {در جهان} دارای امکانات بی‌نهایت دانش {برای انسان} است و انسان بودن هم به همین معناست. ما به این باور رسیده‌ایم که ماشین در زمینهٔ دانستن از ما بهتر است. اکنون همه به این اعتقاد دارند. این مهمل است! ماشین‌ها فقط می‌دانند که چطور عملیات انجام دهند، آنها نمی‌توانند تصور کنند، آنها نمی‌توانند آنچه تصور نشده است را تصور کنند. ماشین‌ها نمی‌توانند همچون ما فقط از طریق فکر کردن تا انتهای کهکشان‌ها سفر کنند. پس چرا ما اینقدر مشتاقیم که مأموریت خویش به منزلهٔ خالق را انکار کنیم؟ این همان چیزی است که اذیت می‌کند. (در گفت‌وگو با Autumn Royal، منتشر شده در وب‌سایت Cordite، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
میبل ویلسن

میبل ویلسن: مسئلهٔ نژاد در پیدایش جهان مدرن و معماری مدرن عمیقاً ریشه دوانده است

من واقعاً فکر می‌کنم پیدایش معماری به مثابه یک رشتهٔ مدرن خودش از مسئلهٔ نژاد قابل تفکیک نیست. و در اینجا منظورم معماریِ متمایز از ساختمان است؛ بالاخره مردم در سرتاسر دنیا همیشه ساختمان می‌ساختند. من به تصور اومانیستی غربی، تصوری بسیار خاص از معمار اشاره می‌کنم یعنی کسی که فکر می‌کند، طراحی می‌کند، می‌کشد اما نمی‌سازد. او یک روشنفکر است و به عبارت دیگر بسیار انتزاعی و با فکرش کار می‌کند و از عمل یدی ساخت و ساز فاصله دارد.

{…} آنچه برای من جالب است که این است که این دوری معماری از کار یدی بخشی از معرفت‌شناسی بسیار کلان‌تر اوایل دوران مدرن است؛ یک جهان‌بینی کاملاً جدید که هستی‌شناسی خودش را نیز تولید کرد که بنا به تعریف جهان‌شمول بود: تولد سوژهٔ اومانیست. اما مسلماً این سوژه یعنی انسان مدرن جهانی نیست؛ منحصراً اروپایی است و دقیقاً در همان زمان که استعمارگری اروپا در حال آغاز شدن بود اختراع شد. و بنابراین نژاد عمیقاً در پیدایش جهان مدرن و پیدایش معماری مدرن -که تا حدی {به ابزاری} برای حفظ سلسله‌مراتب نژادی تبدیل می‌شود- ریشه دوانده است.

مثلاً اگر به معماری استعماری {یا کلونیال} نگاه کنید {خواهید دید که این معماری} دربارهٔ سفید {یا اروپایی} بودن است. این معماری به معنای واقعی کلمه سفید بودن را ایجاد و از طریق بنا روایتی راجع به تاریخ فرهنگ خلق می‌کند که جهان‌بینی اروپایی را استحکام می‌بخشد. و امریکا نتیجهٔ این روند استعمار، غلبه بر جمعیت بومی و تجارت برده است. (در گفت‌وگو با Julian Rose، منتشر شده در مجلهٔ ARTFORUM، دورهٔ ۵۵، شمارهٔ ۱۰، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
آلبرتو کامپو بائسا

آلبرتو کامپو بائسا: در حالی که فرم‌ها فرومی‌پاشند، ایده‌ها باقی می‌مانند؛ فرم بدون ایده پوچ است

ما نمی‌توانیم چیزی را بسازیم اگر به آن فکر نکرده و ابتدا آن را در تصور نیاورده باشیم، و ما {معماران} نباید آن چه را که نمی‌توانیم بسازیم متصور شویم. یک {معمار} باید رویاپردازی کند، اما در عین حال باید توانایی تبدیل آن رویا به واقعیت را داشته باشد. معماری قادر است به شکل اسرارآمیزی ایده‌ها را محقق کند. معماری همان ایده‌های ساخته شده است. {…}

در حالی که فرم‌ها فرومی‌پاشند و به عالم فراموشی می‌روند، ایده‌ها باقی می‌مانند. ایده‌ها نامیرا هستند. تاریخ معماری تاریخِ ایده‌هاست، تاریخِ ایده‌های ساخته شده است. ایده‌هایی که محقق می‌شوند و {و از این طریق محقق شدنشان} ایده‌های مذکور را را بر شالوده‌ای محکم قرار می‌دهند. به طور خلاصه، فرم بدون ایده پوچ است؛ معماری بدون ایده تقلیلی محض به تصویر خواهد بود؛ فرم خالی، تهی از هرگونه کارکرد مفید حقیقی. (در کتاب Principia Architectonica، سومین ویرایش نسخهٔ انگلیسی، منتشر شده در سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
یونا فریدمن

یونا فریدمن: فرانک گری و زها حدید معماری را همچون مجسمه می‌آفرینند، اما یک مجسمه لزوماً یک اثر معماری خوب نیست

آنچه مهم است این است که من تلاش نمی‌کنم راهکارهای فرمال خاصی را پیشنهاد دهم. من ترجیحات زیبایی‌شناسانهٔ خودم را دارم اما می‌توانم راهکارهای یکسره متفاوت را بپذیرم. برای من شیوهٔ فکر کردن است که اهمیت دارد. من به معماری جریان اصلی علاقه‌مند نیستم.

من دشمنی‌ای با این شخصیت‌ها ندارم، اما معماری فرانک گری و زها حدید صرفا آزاد به نظر می‌رسد. آنها معماری را همچون مجسمه می‌آفرینند. اما یک مجسمهٔ معمولی لزوماً یک اثر معماری خوب نیست. من مخالف هرگونه طرح ازپیش‌تعیین‌شده هستم. فرایند آزمون و خطاست که هر نوع فناوری را به پیش می‌برد. نگاه کنید که ناسا چگونه موشک می‌سازد. نقشه‌ای که روی کاغذ طرح شده باشد ممکن است ایدهٔ خوبی باشد، اما این همهٔ چیزی است که هست. هر چیز نیازمند این است که به آزمون گذاشته شود و مدام بهبود یابد. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت archdaily در سال ۲۰۲۰)