دسته‌ها
ایندیا مهدوی

ایندیا مهدوی: به سادگی می‌توان طراح داخلی را با فیلم‌ساز، کارفرما را با تهیه‌کننده و ساکنان را با بازیگران قیاس کرد

طراحی داخلی و فیلم بسیار شبیه به هم هستند، همانطور که با سناریو آغاز می‌کنید و سپس پیرامون جایی را که داستان هدایتتان می‌کند می‌سازید. هر دو پیشه {طراحی داخلی و فیلم‌سازی} زمینه‌های مشترکی دارند. من {در مقام طراح داخلی} می‌توانم به سادگی خودم را با یک فیلم‌ساز، کارفرما را با تهیه‌کننده و ساکنان را با بازیگران قیاس کنم.

همهٔ فیلمسازان مورد علاقهٔ من به سوی زیبایی‌شناسی داخلی نیرومند کشیده شده‌اند. اگر بخواهم به چند مورد اشاره کنم، به فلینی، ویسکونتی، آلمادوار، لینچ، کوبریک و تاتی فکر می‌کنم. (در گفتگو با Katy Donoghue، منتشر شده در مجلهٔ whitewall، تابستان سال ۲۰۲۱)

دسته‌ها
باربارا کروگر

باربارا کروگر: هنر یعنی خلق تفسیر دربارهٔ این که تجربهٔ زندگی چه حسی دارد

من همیشه تعریف بسیار گسترده‌ای از هنر داشته‌ام، و این همیشه به نظرم خنده‌دار رسیده که به هر تکه بومی که چند قطره رنگ روی آن باشد می‌گویند اثر هنری، اما فقط بعضی فیلم‌ها و بعضی شکل‌های موسیقی جزو هنر حساب می‌شوند و بعضی از آنها را اثر هنری نمی‌دانند. این موضوع پیچیده‌ای است و من پاسخ آن را نمی‌دانم. اما می‌دانم که هنر یعنی خلق تفسیر. به نظر من هنر توانایی به الفاظ تبدیل کردن یا به تصویر کشیدن یا به شکل موسیقی درآوردن تجربهٔ شخص از جهان است. البته نه در معنای روزمره یا لفظی آن، بلکه به روشی که تفسیری خلق کند دربارهٔ این که زندگی کردن یک روز دیگر چه حسی دارد. (در گفتگو با Ian Forster منتشر شده در وب‌گاه مجلهٔ art21، سال ۲۰۱۸)

دسته‌ها
کامران صفامنش

کامران صفامنش: بسیاری از حرف‌ها و طرح‌ها در حوزهٔ معماری معاصر ایران هیچ‌گاه امکان بروز پیدا نکرد

چند دهه پیش در حوزهٔ ادبیات معاصر ایران جنگ بین شعر کلاسیک و شعر نو جریان داشت. چیزی تحت عنوان شعر معاصر ایرانی که حامل هر دو صفت ایرانی بودن و معاصر بودن باشد هنوز به طور وسیع جا نیفتاده بود و در مقابل آن مقاومت‌های فراوانی صورت می‌گرفت. در صورتی که امروزه می‌بینید در حیطهٔ شعر، نیما جایگاه خودش را دارد، فروغ جایگاه خودش را دارد، شاملو جایگاه خودش را دارد. ولی در مقایسه با این حوزه‌ها یا فرضاً حوزهٔ موسیقی باید بپرسیم ابوالحسن صبای معماری ایران که بود؟ یا حداقل جواد معروفی معماری ایران کیست؟

در معماری به دو نکته باید توجه شود: اول آنکه ایران در شرایط تاریخی و جغرافیایی قرار داشته که اصطلاحاً من آن را چهارراه حوادث می‌نامم. این خاصیت جذب‌کنندگی، آزادی، نگاه کردن، تعامل و با آغوش باز پذیرفتن کاملاً در آن دیده می‌شود و محدودیتی در این موارد برای خودش ندارد. در عین تنوعی که در این معماری وجود دارد، یک صفت یا جنسیت مشترک دیده می‌شود که به این معماری وحدت می‌دهد. از سوی دیگر، وقتی به این واقعیت‌ها و پرسش ها فکر می‌کنیم باید توجه داشته باشیم که متأسفانه معماری در مقایسه با شعر، موسیقی، نقاشی و فیلم برای به‌وجود آمدن با مشکلات بسیار بیشتری روبه‌روست. معماری به بودجه، صرف زمان نسبتاً طولانی و به بانی و حمایت‌کننده احتیاج دارد. نمی‌شود مثل شعر که ممکن است یک‌شبه گفته شود یا نقاشی که در منزل یک‌ماهه کشیده می‌شود، اثر معماری تولید کرد.

به همین دلیل است که بسیاری از حرف‌ها و طرح‌ها در حوزهٔ معماری معاصر ایران ناگفته و ناساخته باقی ماندند و هیچ‌گاه امکان بروز پیدا نکردند. اگر بسیاری از این طرح‌ها، نتیجهٔ کنکاش طراحشان با مسائلی از قبیل معاصر بودن و ایرانی بودن به وجود آمده و ساخته شده بود، شاید امروز معیارها و چشم‌انداز وسیع‌تری برای پاسخ گفتن به سوال هویت ملی در معماری امروز در اختیار داشتیم. (در سخنرانی با عنوان «جستجوی هویت ملی در معماری امروز، آری یا نه؟» منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش 27، مهر و آبان 1383)