ما باید بپذیریم در سرزمینی زندگی میکنیم که لحاظ تنوع طبیعی یکی از استثناییترین کشورهای دنیاست. ما به اندازهٔ یک قاره تنوع طبیعی داریم. وقتی اخبار آبوهوا را نگاه کنید -فرقی نمیکند چه روزی از سال است- چهل درجه اختلاف حرارتی بین سردترین و گرمترین نقطهٔ ایران وجود دارد. من میگویم اگر فقط همین یک قلم را در نظر بگیریم، چطور میشود که ما تنها یک آییننامه برای ساختوساز داشته باشیم.
در تمام طول این شصت هفتاد سال ساختمانهایی که در بندرعباس یا اردبیل ساختهایم فرقی نکرده است. یعنی فقط یکجور ساختمان بلد هستیم بسازیم. آن هم طوری که به تقلید وارد کردهایم. این نشان میدهد که یک اشکالی وجود دارد. نشان میدهد که ما متوجه نیستیم اندازههای سرزمین ما متفاوت است.
معمار مانند یک خیاط است. اگر یک خیاط فقط یک اندازه کت میتواند بدوزد، دلیل بر ناشی بودن اوست. کتش مناسب هیچکس نیست ولی میخواهد به مشتری قالب کند. اگر چاقتر باشد میگوید ایراد از پرخوریست و باید رژیم بگیرد. اگر لاغر باشد میگوید ایراد از سوء تغذیه است. در کت خودش هیچ اشکالی نمیبیند. زیرا آن را غربیها قبلاً دوختهاند و آنها کار اشتباه نمیکنند. آنها هر کار میکنند درست است. بله، درست است، اما برای اندازههای خودشان. آنها که برای اندازههای این سرزمین کت ندوختهاند. حال که این کت به قامت این سرزمین متناسب نیست هرچه اشکال وجود دارد به گردن این سرزمین میاندازند. (در گفتوگو با علیرضا عظیمی و دیگران، منتشر شده در کتاب اندیشهٔ معماران معاصر ایران، جلد چهارم، سال ۱۳۹۵)