دسته‌ها
تام مین

تام مین: شهر ژرف‌ترین آفریدهٔ بشریت است

برای من شهر ژرف‌ترین {یا اساسی‌ترین} آفریدهٔ بشریت است؛ پیوسته تغییر می‌کند و تکامل می‌یابد؛ اسرارآمیز است و از این رو از جنبه‌هایی مهم غیر قابل شناختن؛ از جنبهٔ عدم ثبات آن؛ از جنبهٔ شمار خارج از تصور تعاملات، مبادلات، برخوردهای تصادفی {در آن}… از جنبهٔ وسعت بسیار زیاد گوناگونی هوشمندی‌ها {در آن}. در اینجا استعداد یک آفرینندگی حقیقی وجود دارد که در آن خوشبختی و اشتعال خودبه‌خودی رخ می‌دهد. به باور من به همین علت است که شهرها سنگر سنت‌های آزادی‌خواهانهٔ این کشور هستند.

شهرهای ما محل بازسازی مستمر و امکانات نامتناهی است که از ما نگرشی گسترده طلب می‌کند. با این حال ظاهراً در دههٔ اول قرن بیست و یکم خود را وحشت‌زده می‌یابیم و درجامانده {و مبهوت} از پیچیدگی واقعیت‌هایی که از زندگی در حال… در اکنون… نشئت می‌گیرد؛ به جایش اصرار داریم که جامعهٔ متنوع خود را از طریق عینکی ساده‌انگارانه، مقاوم در برابر واقعیت ببینیم و در مواجهه با تنوع خواستار یکنواختی هستیم. (در سخنرانی دریافت جایزهٔ پریتزکر در سال ۲۰۰۵)

دسته‌ها
ژاک هرتزوگ

ژاک هرتزوگ: بر عهدهٔ ما معماران است که تغییری ایجاد کنیم؛ چون ممکن است عناصر لازم برای تغییرِ ممکن را کمی زودتر از دیگران بازشناسیم

مباحث مرتبط با پایداری، منابع و انرژی امروزه ورد زبان هر کسی است. ما نیز با پرسش‌هایی دربارهٔ شهر بدون کربن‌دی‌اکسید درگیریم و از خود می‌پرسیم که معماری قادر است چه کاری برای کمک {به این وضعیت} انجام دهد. به جای بازسازی ریشه‌ای شهرها، محتمل است که شاهد ابداعاتی خواهیم بود همچون سلول‌های خورشیدی که می‌توانید آنها را منطبق با موقعیت خورشید تنظیم کنید تا انرژی بیشتری جمع‌آوری کنید. اما شاید به موازات اینها پیشرفت‌های بنیادین‌تری رخ دهد، جایی که بخش‌هایی از شهر ما چشم‌اندازهایی از قرن بیست و یکم را تحقق بخشند. اگر نظر مرا بخواهید، این امر تنها از طریق زیرساخت‌ها ممکن است.

تغییرات بنیادین فقط از طریق اموری که باید به شیوهٔ سخت بیاموزیم سر می‌رسد. ما همین امر را در بحث راجع به نیروگاه‌های هسته‌ای می‌بینیم: ما پیش از این نیز می‌دانستیم که امکان ندارد {انرژی مورد نیاز} دنیا را از طریق انرژی هسته‌ای تأمین کنیم، حتی پیش از فاجعهٔ رخ داده در ژاپن، چرا که دفع دائمی {زباله‌های} آن برای هزاران سال قابل تضمین نیست.

اما تغییری در اندیشه فقط زمانی رخ می‌دهد که چاقویی روی گلوی شما باشد و نیمی از گلویتان بریده شده باشد. آنگاه است که شما واکنشی از سر ترس خواهید داشت. رسم دنیا و سرشت انسان همین است: بیشتر واکنشگر است تا کنشگر. و به همین خاطر است که شهرهای ما به این شکل هستند؛ چون فشار به اندازهٔ کافی زیاد نیست تا چیزی را تغییر دهد.

اما این بر عهدهٔ ما معماران است که بکوشیم و تغییری ایجاد کنیم، چون ممکن است آنچه را که دیگران هنوز ندیده‌اند -یعنی عناصر لازم برای تغییرات ممکن را- کمی زودتر بازشناسیم. با این حال ما دستورالعملی هم که بتوان آن را بی‌درنگ تشخیص داد در دست نداریم. (در گفتگو با Hubertus Adam و J. Christoph Bürkle، منتشر شده در وب‌سایت ژورنال Places، در سال ۲۰۱۲)

دسته‌ها
بهرام شیردل

بهرام شیردل: در قرن بیست‌ویکم ما ایرانیان معاصرتر از غربی‌ها هستیم

چند ماه پیش در استانبول با یک دوست معمار آمریکایی در مورد معماری قرن بیست‌ویکم صحبت می‌کردم، او به من گفت که راجع به چه چیزی حرف می‌زنی، ما در هزارهٔ سومیم و قرن بیست‌ویکم که عددی نیست. اتفاقاً در قرن بیست‌ویکم ما در ایران معاصرتر از غربی‌ها هستیم. من فکر می‌کنم که آنها در یک زمان گیر کرده‌اند و معاصر نیستند آنها خیلی سعی کرده‌اند که مسائل‌شان را حل کنند و به یک جاهایی هم رسیده‌اند اما بعد یکی آمده و تلنگری به آن ها زده و همه داستان ناگهان فروپاشیده است. {…}

تعریف توسعه مربوط به قرن بیستم بود، نتایج آن را هم دیدیم. با رویکرد توسعه محیط زیستمان را آلوده کردیم و به نهایت آلودگی و بی‌اخلاقی‌ها رسیدیم. آیا این توسعه است؟ این معاصر بودن است؟ من فکر می‌کنم که داستان توسعهٔ غرب تمام شده و عملاً هم چیزی به این دنیا نداده است، به جز 187 میلیون انسان که برای جریان توسعه کشته شده‌اند. {…}

توجه داشته باشید که آدم‌ها در غرب مصرف کننده‌اند. فکر می‌کنم ما در شرق هنوز شهروندیم، به جای این که مصرف‌کننده باشیم. این نکته مهمی است، به همین دلیل هیچ‌وقت فکر نمی‌کنم که غرب از نقطه نظر تفکر یا هر چیزی جلوتر است مثلاً در مورد اقتصاد، در آخرین کتابی که از تافلر خواندم به نام ثروت انقلابی، او اشاره می‌کند که اقتصاد در قرن بیست‌ویکم مسئلهٔ خیلی مهمی نیست یعنی آن اهمیتی را که اقتصاد در قرن بیستم داشت در قرن بیست‌ویکم ندارد و این که اقتصاد بعد از دین، اخلاق و فرهنگ باید برود و سر جای خودش بنشیند و تب اقتصاد یک ساب‌تایتل خواهد شد. خیلی‌ها فکر می‌کنند که غرب خیلی توسعه‌یافته است اما من به هیچ‌وجه چنین فکری نمی‌کنم. (در گفتگو با محمد منصور هاشمی، منتشر شده در مجلهٔ شارستان، ش ۴۴ و ۴۵، تابستان ۱۳۹۴)

دسته‌ها
سدریک پرایس

سدریک پرایس: تنها بهانه برای خلق معماری در قرن حاضر برقراری گفتگوست

جالب است که حالا که دارید درباره قرن بیست و یکم صحبت می‌کنید، شاید تنها بهانه برای خلق معماری برقراری گفتگو باشد. معماری به چه درد ما می‌خورد؟ معماری راهی برای برقرار کردن یک نظام یا بنا نهادن یک باور است، و علت وجود مذهب هم تا حدی همین هست. اما معماری دیگر نیازی به ایفای چنین نقش‌هایی ندارد و دیگر در پی استعمار ذهنی مخاطبانش نیست. معماری {برای ایفای این نقش‌ها} به‌شدت کند و سنگین است، و بهرحال من نیز در مقام یک معمار دلم نمی‌خواهد از طریق ایجاد ترس و بیچارگی در به وجود آوردن نظم و قانون دخیل باشم. امروز ایجاد گفتگوی مستمر با یکدیگر بسیار جالب است. و نکته این است که شاید تنها علت وجود معماری همین باشد. (در گفتگو با Hans Ulrich Obrist منتشر شده در کتاب Re:CP در سال 2003)