دسته‌ها
دبورا برک

دبورا برک: مینیمالیسم دیگر معنایش را از دست داده است

آثار من مینیمال توصیف شده، {اما} احساس می‌کنم که واژهٔ مینیمالیسم معنایش را از دست داده است. در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۹۰، مینیمالیسم معنای افراطی‌تری داشت. طرح‌هایی مثل فروشگاه کالکشن‌های کالوین کلاین در خیابان مدیسون منهتن اثر جان پاوسون یا گالری وایت‌کیوب در لندن اثر کلاودیو سیلوسترین تجسم مینیمالیسم بودند. من دیگر کاملاً نمی‌دانم معنای این واژه چیست. دیگر تعریف آشکاری از آن وجود ندارد.

{…} من می‌خواهم {در طرح‌هایم} ردی از فرایند ساخت را آشکار کنم. به این ترتیب من خودم را مینیمالیست نمی‌نامم. واژگان دیگر {برای توصیف کار من} «دعوت‌کننده» و «حسابی چالش‌برانگیز» خواهد بود. ایده این است: بیا، نگاه کن، و بیندیش. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ AZURE، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
نورمن فاستر

نورمن فاستر: کرونا شهرهای ما را تغییر نداده، بلکه روند تغییری را که پیش از آن آشکار شده بود سرعت بخشیده است

آیا کووید-۱۹ شهرهای ما را تغییر خواهد داد؟ فکر می‌کنم که اکنون اینطور به نظر می‌رسد، اما در یک بازهٔ وسیع تاریخی پاسخ این پرسش منفی است. کرونا به جای این که شهرهای ما را تغییر دهد، صرفاً روند تغییری را که پیش از همه‌گیری آشکار شده بود تعجیل و تسریع کرده است.

تنها چیز پایدار {در شهرهای ما} تغییر است و شهرها همواره در حال تکامل و آموختن از یکدیگر هستند، از این قاره به آن قاره. شهرها را فن‌آوری‌های زمانشان تغییر داده و رهبرانی که بصیرت پذیرفتن آن فن‌آوری‌ها را دارند.

لندن را مثال می‌زنم. آتش‌سوزی مهیب سال ۱۶۶۶م باعث خلق مقررات ساختمانی‌ای شد که به ساخت‌وسازهای آجری مقاوم در برابر حریق منتهی شد. همه‌گیری وبا در میانهٔ قرن نوزدهم رودخانهٔ تیمز را از حالت مسیر فاضلاب روباز درآورد و این ماجرا روز تولد بهداشت مدرن بود. در پی آن وجه سلامت بوستان‌های عمومی روشن شد. سپس مرض سل سررسید و به تولد جنبش مدرن در معماری کمک کرد؛ {بناهایی با} پنجره‌های بزرگ، نور خورشید، تراس، سفید و پاکیزه.

اما تک‌تک این پیامدها -ساخت‌وساز مقاوم در برابر حریق، فاضلاب‌ها، بوستان‌های سبز، مدرنیسم- به هر حال رخ می‌داد، نه فقط در لندن که در شهرهای دورتادور دنیا، چرا که شهرها از یک‌دیگر یادمی‌گیرند؛ هر بحران تغییرات اجتناب‌ناپذیر را سرعت می‌بخشد و بزرگ می‌کند. (در سخنرانی در نشست شهرداران ملل متحد در ژنو، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
رم کولهاس

رم کولهاس: نه فقط شهرها که حتی نواحی روستایی نیز تحت تأثیر بازار سرمایه در حال تغییرند

در گذشته شهرها کمی کمتر از امروز به تقاضا و خواسته‌های بازار اختصاص داشتند. در شهرهایی همچون لندن یا نیویورک، ساز و کار بازار، به قیمت از دست دادن هرچیز دیگر، چنان غلبه یافته که این روزها همچون گذشته اشتیاقی به حضور در آنها در خود احساس نمی‌کنم.

{…} امروز برندهای شرکت‌های بزرگ فضا و اتمسفر داخل شهرها را تعیین و در واقع دیکته می‌کنند. یک‌جور زیاده‌روی پیش آمده است: ارتباطات و بازاریابی بیش‌ازحد. برای من شهر امروز همچون سیستمی به نظر می‌رسد که رفته‌رفته به محدودیت‌هایش نزدیک‌تر می‌شود.

{…} من معمولاً در تعطیلات به خانه‌ای در {یکی از روستاهای} سوییس نقل مکان می‌کنم که به پدر و مادر دوست‌دخترم تعلق دارد. و متوجه چیزهای عجیبی شده‌ام. جمعیت روستا کاهش پیدا کرده است، اما با وجود این اندازهٔ روستا رشد کرده است. همه‌جا ویلاهای مختص اجاره در تعطیلات ساخته شده است. معماری‌ای که ایجاد شده نوع عجیب و غریبی از مینیمالیسم بازاری است. من مردی را دیدم که به نظر می‌رسید یک کشاورز معتبر سوییسی است، اما بعدا فهمیدم که یک دانشمند هسته‌ای ناراضی اهل فرانکفورت است. زن‌هایی را دیدم که اهل تایلند، فیلیپین و سری‌لانکا بودند و به دنبال خانه‌های خالی می‌گشتند. بعد متوجه شدم که فقط شهرها نیستند که {تحت تأثیر بازار سرمایه} در حال تغییرند. اتفاق مشابهی در نواحی روستایی و غیر شهری نیز در حال وقوع است.

{…} در نوادا، روی مرز کالیفرنیا و درست بیرون رینو، منطقهٔ بسیار وسیعی است که شرکت‌های بزرگ امریکایی نظیر آمازون و گوگل و اپل و والمارت مزرعه‌های غول‌پیکر سِرور در آن می‌سازند. این پارک تجاری حتی از شهری که به آن چسبیده بزرگ‌تر است. ساختمان‌های این مجموعه بسیار عظیم‌اند و کاملاً عملکردگرایانه. رخ‌داد بسیار تازه‌ای است که چیزی به این بزرگی می‌تواند چنین بی‌صورت و بی‌شخصیت باشد. (در گفتگو با Johannes Boehme، منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ The Believer، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
اسکندر مختاری

اسکندر مختاری: خانهٔ تاریخی را خراب می‌کنیم تا ساختمان جدید بسازیم چون حالمان خوب نیست و گرسنه‌ایم

در شهرهایی مانند پاریس، رم و لندن که زمین بسیار گران‌تر و دایرهٔ مردم‌مداری خیلی قوی‌تر از ایران است، مدیران شهری توانسته‌اند آثار تاریخی خود را حفظ کنند، چرا که در آنجا حفظ آثار تاریخی از حقوق عمومی است که بر عهدهٔ مدیریت شهری است و مدیریت شهری متولی برآوردن حقوق عمومی ساکنان شهری است، چون ابزارهای لازم را دارد. در ایران نیز شهرداری می‌تواند کاربری بناها را تغییر دهد و از این طریق منافع بناهای تاریخی را تأمین کند. همچنین شهرداری می‌تواند تراکم و معافیت بدهد. فراتر از این مسائل، در یک طرح مدیریتی به جایگاهی می‌توانیم برسیم که اثر و پلاک تاریخی نسبت به یک مجموعهٔ مسکونی ارزش بیشتری داشته باشد.

{…} در چند سال آینده ما به این سمت {حفظ و نگهداری میراث معماری} می‌رویم و مردم ترجیح خواهند داد که یک خانهٔ تاریخی را نگه دارند تا آن را خراب کنند. این اتفاق که ما خانهٔ تاریخی را خراب می‌کنیم تا ساختمان بسازیم به این دلیل رخ می‌دهد که حال ما خوب نیست و گشنه‌ایم؛ ولی وقتی دنبال کیفیت برویم گوهرهایی مانند خانه‌های تاریخی پاسخگو هستند. هرچند ممکن است آن زمان خیلی دیر باشد. (در گفتگو با سعید برآبادی، منتشر شده در ضمیمهٔ روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۰)

دسته‌ها
داریوش بوربور

داریوش بوربور: جهانی‌شدن منافاتی با حفظ سنت و فرهنگ ندارد

ما ایرانی‌ها اکثراً در ایرادگیری ید طولانی داریم ولی در ارائه راه حل بسیار ناتوان هستیم. همه چیز را سیاه-سفید می‌بینیم، زیاده در تمام موارد اظهارنظر می‌کنیم، قضاوت‌مان شخصی و غیرعلمی است و در خیلی از موارد بیهوده غلو می‌کنیم. به دلیل بی‌اطلاعی و یا کم‌اطلاعی از بقیه دنیا، اغلب فکر می‌کنیم که بسیاری از مسائل را فقط خود ما داریم و دیگران ندارند. در صورتی که خیلی از مسائل، بخصوص در مورد کلان‌شهرها را بسیاری از ممالک دنیا حتی بیش از ما دارند. انتقاد سازنده بسیار مفید است اما ایراد بی‌مورد اتلاف وقت و دلسردی ایجاد می‌کند.

یکی دیگر از ایرادات ما، باز هم به دلیل کم‌اطلاعی، این است که از تجربیات و راه‌حل‌های دیگر ممالک که قبل از ما این گرفتاری‌ها را داشته‌اند و برای بیشتر آن‌ها جواب و راه‌حل مناسب و جوابگویی پیدا کرده‌اند، استفاده نمی‌کنیم و با صرف هزینه‌های گزاف، خودمان می‌خواهیم دوباره دنبال راه‌حل بگردیم. برای جبران ناآگاهی‌مان و دور زدن از عجز حل مشکل، دائم به غلط می‌گوییم که شرایط ما متفاوت است و باید راه‌حل «ایرانی»، «اسلامی»، «ایرانی-اسلامی» و یا «بومی» پیدا کنیم. در صورتی که بیشتر گرفتاری‌های ما فنی و مدیریتی است و راه‌حل آن‌ها همانند بقیه دنیا است. البته ما عقب‌افتادگی‌های زیادی نیز از ممالک پیشرفته جهان امروزی داریم که با تلاش مضاعف توأم با طرز تفکر صحیح، سرعت و مدیریت باید سعی کنیم عقب‌افتادگی‌های‌مان را جبران کنیم. به عنوان مثال، مترو و فاضلاب لندن از ۱۶۰ سال پیش شروع شدند اما ما ظرف چهل سال اخیر به این موضوعات پرداخته‌ایم و هنوز سیستم فاضلاب تهران تکمیل نشده است. مترو تهران پیشرفت نسبتاً خوبی داشته و گسترش آن کمک بزرگی به حل ترافیک خواهد کرد.

بهتر است واژه «جهانی‌شدن» را جایگزین «غرب‌گرایی» بکنیم تا جلوی حساسیت‌ها و مخالفت‌هایی که با هر کار خوبی هم که از غرب سررشته گرفته را بگیریم. جهانی‌شدن به‌هیچ‌وجه منافاتی با حفظ سنت و فرهنگ ندارد. ‌ما باید از ژاپن این خصلت را بیاموزیم. ملت ژاپن به بهترین نحوی توانسته ضمن حفظ ارزش‌های سنتی، اخلاقی و فرهنگی خود، هم جهانی شود و هم در زمره ممالک بسیار پیشرفته جهان قرار بگیرد. ولی ما متأسفانه حفظ ارزش‌های‌مان را مترادف با عقب‌گرایی، عقب‌ماندگی، پشت کردن به جهانی‌شدن و عدم پیشرفت گره‌زده‌ایم. (در گفتگو با سمیه باقری، منتشر شده در وب‌گاه هنرآنلاین، سال ۱۳۹۷)

دسته‌ها
خسرو خورشیدی

خسرو خورشیدی: ما نیز مثل دولت‌ها مقصریم اگر به راحتی می‌پذیریم میراث‌ تاریخی‌مان از بین برود

من عید همین امسال از لاله‌زار رد شدم باور کنید داشتم سکته می‌کردم. این را با اغراق نمی‌گویم واقعاً حالم بد شد. دیدم سقف پاساژ رزاق‌منش را دارند خراب می‌کنند. تعجب می‌کنم چرا وقتی این همه حرف از سازندگی هست و این که جلوی ویران شدن میراث‌ها را بگیریم، چرا باید این ساختمانی که در سال 1399 صد ساله می‌شود امروز خراب شود. یکی از چیزهایی که باعث تعجب و احترام من است. خانواده حاج امین‌الضرب (مهدوی)‌ها هستند من واقعاً به احترام این خاندان کلاه از سر برمی‌دارم. وقتی رفتم خانه‌ی این‌ها را دیدم بسیار خوشحال شدم که دیدم این خانه را همان‌طور نگه داشته‌اند و در آن زندگی می‌کنند. وقتی کمی با فاصله به این روند نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که در این مسایل خودمان هم به اندازه‌ی دولت‌ها مقصریم ما به راحتی می‌پذیریم که میراث‌هایمان از بین برود. به راحتی تسلیم مُد می‌شویم. در صورتی که در کشورهای پیشرفته و دارای پیشینه‌ی فرهنگی مثل فرانسه یا ایتالیا یا انگلستان چند محله‌ی قدیمی هست که قدمتش مثل محله‌های امیریه و منیریه و سیروس ماست. این خیابان‌ها قیمتش گران‌تر از خیابان‌های جدیدتر است به دلیل پیشینه‌ی فرهنگی‌اش و تمام ساختمان‌های خوب قدیمی‌شان را هم مرمت کرده‌اند و نگه‌داشته‌اند این کوچ کردن به شمال شهر که از دولتمردان ما هم شروع شد بد بود. مثلاً کاخ مرمر و اطراف آن واقعاً چه اشکالی داشت که کوچ کردند به نیاوران… بعد هم مردم عادت کردند. کاخ بوکینگ‌هام الان کجاست؟ درست وسط لندن. همان‌جایی که از گذشته بود، مثل میدان توپخانه‌ی ما. خیابان‌های ری و امیریه و عودلاجان و سیروس (که من در آن بزرگ شده‌ام) هنوز هم خانه‌های بسیار زیبایی دارد. هر چند کهنه و قدیمی مثلاً همین خانه‌ی آقای کاظمی که بسیار زیباست روبه‌روی امامزاده یحیی هر چند که خوب بازسازی نشده ولی باز هم زنده باد که این خانه را نجات داده‌اند. از این خانه‌ها بیشتر از صد تا دویست تا بود که همه از بین رفته در صورتی که می‌شد با یک شهرسازی خوب از آن‌ها استفاده کرد. من بهترین شغل را در آمریکا داشتم در معتبرترین دانشگاه درس می‌دادم ولی عاشق کشورم بودم که برگشتم اما کسی ظاهراً به حرف کسانی که عاشق کشورشان هستند گوش نمی‌کند. راستش را بگویم، من وطن‌پرستی را از اروپایی‌ها آموختم، آن‌جا مردم از داشته‌هایشان حراست می‌کنند و دولت موظف است به خواسته‌ی آن‌ها که مالیات می‌دهند احترام بگذارد. (در گفتگو با ندا عابد نویسندهٔ ماهنامهٔ آزما، ش ۱۰۹، فروردین سال 1394)