من معتقدم که یکی از اشکالات بزرگ ما همین دو مقطعی شدن لیسانس و فوق لیسانس است. متأسفانه بسیاری از دانشجویان در دورهٔ کارشناسی بسیار ضعیف هستند، این در حالی است که همین افراد، بعد از فارغالتحصیلی میتوانند به وزارت مسکن مراجعه کنند و بعد از دو سال پروانهٔ کار بگیرند که فاجعه است. درگذشته، دانشجویان هنگام شروع دانشگاه، ابتدا معماری کشورهای همسایه را میشناختند و سپس معماری سنتی مورد بررسی قرار میگرفت. پس از گذراندن دورهٔ پژوهش ما پروژه ارائه میکردیم اما متأسفانه امروز اینگونه نیست. یعنی دانشجو تنها سه ترم با مباحث معماری آشنا شده اما هنوز چیزی از پژوهش یا معماری سنتی نمیداند. در این فضا همهچیز انتزاعی است و به سلیقهٔ استاد بستگی دارد، بنابراین هرکس بنا بر سلیقه خود، چیزی درس میدهد. به همین خاطر، دانشجو در پایان ترم یک که باید مسکن کوچک ارائه کند، نمیتواند کار انجام دهد و در نتیجه همهٔ طرحهایش به یکدیگر شبیه میشود زیرا هنوز به درستی با مسائل فنی و پایهای معماری آشنایی پیدا نکرده است.
متأسفانه بسیار پیش آمده که دانشجو حتی برش نیز نمیداند زیرا همه به کامپیوتر وابسته شدهاند. من به دانشجوهایم تا وقتی که پلان را روی کاغذ کامل نکشند اجازه استفاده از کامپیوتر را نمیدهم. زیرا وقتی دست کار میکند، مغز را نیز با خود همراه میکند اما کار صرف با کامپیوتر خلاقیت را کمرنگ میکند. به نظر من نحوهٔ آموزش در دوره لیسانس باید تغییر کند. در انگلیس وقتی شما لیسانس دریافت میکنید، باید یک سال سابقهٔ کار تجربی داشته باشید تا بتوانید در دورهٔ فوق لیسانس شرکت کنید. متأسفانه در ایران بسیاری از دانشجویان صرفاً یک نامه از دفتر میآورند که نشان میدهد دورهٔ عملی را گذراندهاند در حالی که اینگونه نیست. (در گفتگو با سمیه باقری، منتشر شده در وبگاه هنرآنلاین، سال ۱۳۹۷)