دسته‌ها
برنارد خوری

برنارد خوری: توسعهٔ شهرهای اطراف خلیج فارس روندی فاجعه‌بار دارد

من در مورد لبنان صحبت می‌کنم، اما این مساله برای جهان عرب، و شاید هندوستان، به طرقی بسیار فاجعه‌آمیزتر مصداق دارد. به مبالغهٔ پیرامون شهرهای بزرگ خلیج فارس (دوبی، ابوظبی، کویت) نگاه کنید که ظاهراً مدرنیته را در آغوش کشیده‌اند. به عقیده من، توسعهٔ این شهرها روندی فاجعه‌بار دارد.

اگر به بازسازی پس از جنگ در بیروت بازگردیم، روند آن این طور بود که «اگر می‌خواهید مدرن باشید، باید آن را وارد کنید.» مدرنیته از درون جامعه ریشه نمی‌گرفت. اگر پدران و پدربزرگ‌های ما به سادگی باور داشتند که آن‌ها بخشی از یک پروژه آرمانی بزرگ هستند، پسران یا نوه‌های آن‌ها به فضولات مدرنیته تبدیل شدند. در واقع ما تسلیم تاریخی شده‌ایم که دستی در نوشتن آن نداریم.

اگر کسی بخواهد از طریق ساختمانی که می‌سازد بیانیه‌ای صادر کند، کافی است که یک معمار غربی استخدام کند تا برایش کار را انجام دهد. اما به جای اینکار، آن‌ها {=سرمایه‌داران جامعهٔ عرب} چیزی را انتخاب می‌کنند که برای اهداف و زمینه‌های دیگری توسعه یافته است، سپس عناصر اسلامی را به آن اضافه می‌کنند و آن را در جایی می‌سازند که هیچ معنایی نمی‌دهد. به نظر من این یک نوع ورشکستگی سیاسی و فرهنگی است و فکر می‌کنم می‌تواند پیامدهای سیاسی و اجتماعی بسیار خطرناکی داشته باشد. اگر شما یک مرکز خرید در حومه هوستون داشته باشید و کورکورانه آن را به کویت وارد کنید و تصور کنید که همان سیستم‌ها، همان گونه‌شناسی و همان منطق در کویت نیز کار خواهد کرد، باید خود را برای یک فاجعه آماده کنید. (در گفتگو با Suchitra Deep، منتشر شده در وب‌سایت The WIRE، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
چارلز تامسون

چارلز تامسون: به‌جای جبهه‌گرفتن در برابر مردمی که کارهایشان را دوست ندارم، بر کارهایی که دوستشان دارم تمرکز می‌کنم

برایم مهم است که با خودم صادق باشم و از قضا راه‌اندازی جنبش استاک به من کمک کرد تا بسیار رشد کنم. همچنین فکر می‌کنم که مانیفست‌های استاک کمک کرد تا چیزهایی را راجع به زندگی خودم ببینم و شاید بهتر متوجه چیزهای خاصی شوم که آنها را امروز ارزشمندتر می‌یابم. من علاقه‌مندم که در حین انجام کارها خلاق باشم. من لزوما دنبال این نیستم که به چشم بیایم و بدرخشم. لزوما علاقه‌ای ندارم که در برابر مردمی جبهه بگیرم که کارهایی برخلاف میل من می‌کنند. بلکه بیشتر علاقه دارم بر انجام دادن کارهایی که دوست دارم تمرکز کنم، بنا بر این در حال حاضر به نوشتن می‌پردازم. من از سال 1979 که به کالج می‌رفتم اهل شعر گفتن و هنر بودم. بعد در سال 1982 نقاشی را کنار گذاشتم و تمام وقت به شعر پرداختم. بعد در سال 1997 دوباره به سمت نقاشی مایل شدم و شعر را کنار گذاشتم. فعلا هم به نثر چیزهای بسیاری می‌نویسم. داستان نه، بیشتر ایده‌های مستندی راجع به دنیای هنر. این نوع از نوشتن وجود من را تازه می‌کند چون حوزهٔ تازه‌ای است که می‌توانم بر آن مسلط شوم. (در گفتگو با Enka از وب‌سایت stuckismwales، سال 2005)