پیش از هرچیز، آنچه معماران جوان را {به طراحی پارامتریک} جذب میکند این واقعیت است که طراحی پارامتریک بسیار متفاوت، بسیار بدیع و تنها سبک واقعاً و حقیقتاً جدید و اصیل معماری امروز است. اما ما باید درک کنیم که چرا این سبک اینقدر عالی است، چه چیز {در رابطه با آن} اینقدر مهم است، چه چیز آن را مولدتر میکند، و {پاسخ این پرسشها} به طور عمده ظرفیت خلق آرایشهای پیچیدهتری است که در آن عناصر مختلف بیشتر، انواع مختلف فضاها و کارکردهای مختلف بیشتر میتوانند کنار هم قرار گیرند و در گونههای پیچیدهای گنجانده شوند که شاید هندسهٔ عجیبی داشته باشند؛ و همچنین، این سبک به معماری اجازه میدهد تا با چنین اوضاع پیچیدهای و به طور خاص با روابط داخلی پیچیده سازگار شود، و در عین حال وحدتی قابل تشخیص نیز خلق کند. شما {در طراحی پارامتریک} میتوانید تشخیص دهید که چه چیزهایی به هم تعلق دارد، و این که چه چیز به کجا ختم شده است، اما در معماری سنتی اگر چیزهای مختلف زیادی را کنار هم قرار دهید، نتیجه به زباله شبیه خواهد شد و کمی عجیب و غریب از کار در خواهد آمد. اما اینجا، در یک مکان واحد، ظرفیت خلق نظمی پیچیدهتر را دارید که خواناتر نیز هست. (در گفتوگو با Teodora Zapartan، منتشر شده در وبسایت Inspirationist، سال ۲۰۱۳)
برچسب: ماهیت پیچیده
برای بیشتر ما معماران مکزیکی {لوییس} باراگان مرجع و منبع الهامی قدرتمند است. نه فقط به این خاطر که آثار او را در مدرسهٔ معماری مطالعه کردهایم، بلکه چون او قادر بود بسیاری از جنبههای معماری مکزیک را {در آثارش} متراکم کند.
باراگان معمارِ تجربهٔ فضایی است. اگر به خانه و دفتر کارش در مکزیکوسیتی نگاه کنید -که هر دو برای بازدید عموم در دسترس است- خواهید دید که چگونه او همواره در کار جرح و تعدیل فضاها بوده، {از طریق} تلاش برای تغییر عمق یک پنجره یا ارتفاع یک دیوار. او به خلق خیالات جذاب برای تقویت برخی از اداراکات همچون ضخامت یک دیوار یا چگونگی ادغام فضای داخلی با باغچه مشغول بود.
او استاد خلق فضاهای تئاتری به واسطهٔ سلسلهای از تجربهها بود. این نوع نگاه به معماری بسیار متفاوت است با رویکرد بسیاری از معماران به معماری؛ {یعنی رویکردِ معماری} به منزلهٔ یک ابژه. به نظر من معماری آنقدر پیچیده است که فقط میتوان آن را به منزلهٔ تسلسلی از لحظهها فهمید. (در گفتوگو با Vladimir Belogolovsky ، منتشر شده در وبسایت مجلهٔ AZURE، سال ۲۰۲۲)
هم طراحی خوب و هم طراحی واقعاً بد میتواند جذاب باشد. نوع خاصی از بد وجود دارد که عجیب و غریب است و به سختی پیدا میشود. یک جورهایی به شکل جذابی «پرت» است؛ و من عاشق آن هستم.
یک چیز فوقالعاده غیر متعارف و بسیار بد سلیقه میتواند معرکه باشد، و در واقع میتواند تبدیل به طراحی خیلی خوب شود چرا که گیراست و با شما حرف میزند. من به چیزهایی که به گیرایی نزدیک هستند بسیار بیشتر علاقهمندم، فارغ از سلیقهٔ شخصی و این که چگونه با ماهیت ذهنی و پیچیدهٔ زیبایی جور درمیآید.
چنین چیزی در ظاهر میتواند زشت یا متعالی باشد؛ در این ساحت تفاوتی نمیکند، به امری پیچیدهتر ارتباط دارد. (در گفتوگوی منتشر شده در مجلهٔ CLAD، شمارهٔ ۳، سال ۲۰۱۷)