دسته‌ها
یدالله کابلی

یدالله کابلی: برخی از صاحب‌نام‌ها برای حضور در گروه مدرنیسم هنر خوشنویسی را تکنیک و فن معرفی می‌کنند

امروز متأسفانه به دلیل نبودن شناخت کافی در ایجاد فضایی سالم و سازنده هر کس هر فرصتی پیدا می‌کند می‌خواهد همهٔ حرف‌های گفته و ناگفتهٔ خود را در عرصه‌های ارتباط جمعی مطرح کند. نبودن معیارهای درست برای بررسی کم و کیف تلاش‌های هنری، ماهیت هر امری را مخدوش می‌کند. ولی آنچه که مسلم است نظر و دیدگاه‌های صاحب‌نظران برای ما مهم است نه دیگران. چرا که بیشترین آسیب را در رابطه نقد و بررسی هنری خوشنویسی از خودمان خورده‌ایم و بعضی از صاحب‌نام‌های ما برای نفی تلاش جامعهٔ خوشنویسی و حضور در گروه مدرنیسم، چهرهٔ دلکش و دلربای این هنر را مخدوش می‌کنند و آن را تکنیک و فن معرفی می‌کنند. در حالی که در خلوت خود هر سطر و هر کلمه و هر پاره حرف آن را در تکه کاغذی قبله‌گاه نگاه و نظر خود می‌سازند.

گمان می کنم، زمانی به یک بلوغ فکری در کار خودمان خواهیم رسید که پیش از آنکه یک بعدی به پرستش تلاش‌وار خودمان بپردازیم، نگاه جامعی به همهٔ هنرها داشته باشیم. همه هنرها به هم وابسته و پیوسته هستند و این نگرش جامع به نوعی زیربنای رشد و توسعه فکری در هنر را ایجاد می‌کند. وقتی مجموعه‌های دوران گذشته مثل شاهنامهٔ بایسنقری را ملاحظه می‌کنیم، در نگاه اول به لحاظ موضوعی فقط خوشنویسی است، در حالی که جدای از نگارگری‌های بی‌بدیل و مسحورکنندهٔ آنها، ده‌ها هنرمند دیگر در شکل گیری آن نقش داشته‌اند.

در دنیای ارتباطات تصویری، این پیوند و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری میان همهٔ رشته‌های هنری وجود دارد و شخصاً آنچه را که اندوخته‌ام حاصل حضوری همیشگی در همهٔ فضای فرهنگی و هنری امروز بوده است. (در گفت‌وگو با امیر شکیبا، منتشر شده در مجلهٔ مطالعات هنرهای تجسمی، ش ۲۷، بهمن ۱۳۸۶)

دسته‌ها
یوهانی پالاسما

یوهانی پالاسما: این واقعیتی تاریخی است که معماری در آغاز صرفاً برای تأمین سرپناه به وجود نیامد

این واقعیتی تاریخی است که معماری در أغاز صرفاً برای فراهم آوردن سرپناه نبود، بلکه برای مقاصد ذهنی و متافزیکیِ میانجی‌گری میان جهان خرد و جهان کلان، میان خدایان و فانیان هم بود. من باور دارم که این بنیان معماری باید بازیابی شود و شروع {این بازیابی باید} از دانشکده‌های معماری باشد.

يکی از پیشرفت‌هایی که به شکلی مثبت در حال گسترش است درک سرشت بدنمند وجود انسان در برابر دیدگاه دکارتی است. به شخصه این را به تدریج آموخته‌ام که ما نوعی گره در تار و پود بافت‌هایی هستیم که همزمان فیزیکی و ذهنی هستند؛ همه‌چیز در زمانی واحد.

برای من یک تمثال مفید برای درک درهم‌تنیدگی امر مادی و ذهنی نوار موبیوس است که دو سو اما یک سطح دارد. من فکر می‌کنم که وجود ذهنی و مادی ما یک پیوستار مشابه است که به شکلی نامحسوس از یک حالت به حالت دیگر تبدیل می‌شود.

یک گرایش یا تئوری معماری که به طور کامل ذات بدنمند انسان را تصدیق کند یکی از چیزهایی است که من سرانجام می‌خواهم آن را توسعه بدهم. {این تئوری} در نهایت ترکیبی است از نظرگاه فلسفی-پدیدارشناختی و درک عصب‌شناختی از درهم‌تنیدگی. ما {انسان‌ها} حیوانات را نمی‌بینیم و نمی‌شنویم و نمی‌بوییم و نمی‌چشیم و لمس نمی‌کنیم؛ همهٔ اینها به طور همزمان اتفاق می‌افتد. (در گفتگو با Sauter Florian، منتشر شده در نشریهٔ dAP: Digital Architectural Papers، ش ۱۶، سال ۲۰۱۴)

دسته‌ها
ساعد مشکی

ساعد مشکی: دیزاین اگر در ارتباط با مردم نباشد، فقط زیبایی است

شهر یک مجموعۀ به هم پیوستۀ زنده است. در بستر این فضای زنده دیزاین معنا پیدا می‌کند. مردم ساکن شهر، مسافران، ادارات، ماشین‌ها، کارخانه‌ها، درخت‌ها، آب، هوا، حیوانات و خلاصه آن‌چه در شهر وجود دارد، ماهیت شهر را می‌سازد. گرافیک دیزاین، که بخشی از دیزاین است، هم وقتی مفهوم دارد که ارتباط پویایی با همۀ این عوامل داشته باشد. من تأکید بسیار زیادی دارم بر این‌که دیزاین اگر در ارتباط با مردم نباشد، فقط زیبایی است. توجه داشته باشید که دیزاینرها تنها خالق زیبایی نیستند. دیزاینرها تسهیل‌کنندۀ زندگی و روابط پیچیدۀ شهری در جهان معاصر هستند. مثال ملموسی بزنم: مشهد یک شهر گردشگری در ایران محسوب می‌شود. اما گردشگران آن با اصفهان یا شیراز متفاوتند. به همین دلیل برنامه‌ریزی شهریِ مشهد، و پیرو آن دیزاین برای مشهد، باید بر پایۀ فضای فرهنگی مشهد و در نظر گرفتن روحیات گردشگران انجام شود. (در گفت‌وگوی منتشر شده در روزنامهٔ دنیای اقتصاد، سال ۱۳۹۶، به نقل از وب‌سایت رسمی ساعد مشکی)

دسته‌ها
لودویگ میس فن در روهه

لودویگ میس فن در روهه: نمی‌خواستم زمان را تغییر دهم، هدفم بیان زمان بود

در همه سال‌های عمرم به معماری علاقه‌مند بودم و تلاش کرده‌ام با نظرات دیگران درباره معماری آشنا شوم. به نظر من، معماری به دورانی خاص تعلق دارد. معماری بیانگر ماهیت واقعی دورهٔ خاص خودش است. همیشه با مسئلهٔ حقیقت روبرو بوده‌ایم. چگونه می‌توانیم حقیقت را پیدا کنیم، با آن آشنا شویم و درکش کنیم؟ همهٔ آنچه که می‌گویم نتیجهٔ یک عمر کار و فعالیت است. وقتی می‌گویم معماری باید تجلی سازه باشد، به ایده‌ای خاص اشاره نمی‌کنم؛ اما مسئله این بود که در آن زمان، روابط متقابل بین این عناصر شفاف نبود. پس همه مطالعاتم درباره چیزهایی بود که بر معماری تأثیر می‌گذاشتند. وقتی دربارهٔ جامعه‌شناسی می‌خواندم به دنبال ایده‌هایی بودم که واقعا در زمان ما تأثیرگذار بودند. نمی‌خواستم زمان را تغییر دهم؛ هدفم بیان زمان بود. کل پروژه‌ام همین بود. قصد تغییر چیزی را نداشتم. واقعا باور دارم که همه این ایده‌ها، ایده‌های جامعه‌شناسانه و حتی ایده‌های فن‌آورانه، بر معماری تأثیر می‌گذارند؛ اما این ایده‌ها به خودی خود معماری نیستند. چیزی که باید یاد بگیریم ساختن با استفاده از همه مواد و مصالح موجود است و این همان عنصر گمشده زمان ما است. (در گفتگو با  Moises Puente در سال ۱۹۵۵، منتشر شده در کتاب «گفتگو با میس وندر روهه» ترجمهٔ مرتضی نیک‌فطرت و فتانه اتباعی)

دسته‌ها
حسین زمرشیدی

حسین زمرشیدی: در جهان‌بینی سنتی تفاوتی ماهوی میان حکمت و هنر وجود ندارد

نکته‌ای بنیادی در تبیین ماهیت هنرهای سنتی وجود دارد و آن اندیشه و حکمت موجود در هنرهای سنتی است، چرا که اگر در هر تمدنی هنر جان‌مایهٔ حکمت و اندیشه را در بطن خود داشته باشد آن هنر می تواند بازتاب هویت، فرهنگ و تمدن این کشور باشد و به این ترتیب ماندگار می‌شود.

{…} البته در جهان‌بینی سنتی تفاوت ماهوی میان حکمت و هنر وجود ندارد و ما اینها را دو چیز متفاوت نمی‌دانیم چرا که حکمت زمانی که تجسم یابد تبدیل به هنر می‌شود و هنر زمانی که از زبان تجسم فرا گریزد و به متن اندیشه انتزاعی پناه ببرد حکمت می‌شود. (در سخنرانی در سومین نشست فصلی مدیران سازمان میراث فرهنگی، به گزارش خبرگزاری میراث آریا، سال ۱۳۹۲)

دسته‌ها
تادائو آندو

تادائو آندو: معماری نوعی از هنر و در عین حال واقعیتی شامل کارکردها و هزینه‌هاست

معماری نوعی از هنر و در عین حال واقعیتی شامل کارکردها و هزینه‌هاست. در دنیای هنر، نقاشی‌ها و مجسمه‌ها کاری با کارکرد و هزینه ندارند. از همین حیث، ما {معماران} ناچاریم که در هنگام خلق معماری هم به بیان هنری و هم به وجه کارکردی و هزینه‌ها فکر کنیم. معماری باید صد یا دویست سال عمر کند، و از همین رو ماهیتی عمومی دارد. مثلا هنگام راه رفتن در خیابان، هرجا که بروید بناها را خواهید دید. با در نظر گرفتن ماهیت عمومی معماری، ما {معماران} باید طراحی معماری را مسئولیتی جدی تلقی کنیم. (در گفتگو با Anjali Rao منتشر شده در وب‌گاه CNN، سال 2007)

دسته‌ها
هنری مور

هنری مور: امروز همه می‌خواهند با ماهیت و ذات چیزها کارشان را شروع کنند

#هنری_مور: اینکه همه می‌خواهند با ماهیت و ذات چیزها کارشان را شروع کنند مشکل زمانهٔ امروز است. بسیاری از هنرمندان جوان امروز توقع دارند با عصارهٔ حاضر و آماده و جوشیده‌ای کارشان را شروع کنند، بدون اینکه استخوان‌ها و مواد افزودنی برای درست کردن آن را بشناسند و در اختیار داشته باشند. من فکر نمی‌کنم چنین توقعی به جا باشد. (در گفتگو با Alan Bowness در سال ۱۹۷۰، منتشر شده در گاردین، سال 2013)