دسته‌ها
ریوئه نیشیزاوا

ریوئه نیشیزاوا: ماکت‌ها و پلان‌هایی که از آنها همچون ابزار طراحی استفاده می‌کنیم در واقع تخیل معماران را محدود می‌کنند

بناها از دو عنصر بیرون و درون تشکیل شده‌اند، اما هنگام ترسیم پلان شما به شکل طبیعی بیشتر به درون فکر می‌کنید؛ مثلاً به سازماندهی و عملکردهای اتاق‌ها و محل قرارگیری اثاثیه. در طرف دیگر، هنگام کار کردن با ماکت‌ها {یا مدل‌های سه‌بعدی}، شما تمایل دارید که به بیرون بنا فکر می‌کنید؛ مثلاً فرم، اندازه، پوستهٔ بیرونی و رابطهٔ بنا با اطراف آن. به همین خاطر، وقتی شما طرحی را از طریق پلان و ماکت پیش می‌برید حس عجیبی پیدا می‌کنید که {گویی} می‌توان به شکل جداگانه به درون و بیرون اندیشید. البته این چیزی نیست که ما برای آن تلاش کنیم. من معتقدم که ماکت‌ها و پلان‌هایی که از آنها همچون ابزار طراحی برای اندیشیدن راجع به معماری استفاده می‌کنیم در واقع تخیل معماران را محدود می‌کنند.

من در یک نقطهٔ خاص به این نتیجه رسیدم که اگر به جای این ابزار طراحی از منظر تجربهٔ انسانی دربارهٔ معماری بیندیشیم درون و بیرون می‌توانند به شکلی بی‌نقص‌تر به یکدیگر مرتبط شوند. فارغ از این که یک بنا چقدر بسته یا باز است، وقتی مردم با آن بنا در شهر مواجه می‌شوند، به درون آن خواهند رفت، درگیر فعالیت‌های متفاوت خواهند شد و آخرسر از آن خارج می‌شوند. وقتی یک بنا را به این شیوه از منظر فعالیت‌های مردم در نظر آورید، می‌توانید ببینید که بیرون و درون در واقع در پیوستگی با همدیگرند. مبتنی بر این منطق، اکنون به این باور رسیده‌ام که اگر معماری را از منظر تجربه بشری ملاحظه کنیم، می‌توانیم همه چیز را از خیابان‌ها گرفته تا ساختمان‌ها و باغ‌ها را یکی بدانیم بدون اینکه به درون و بیرون به شکلی جدا بیندیشیم. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت Window Research Institute، سال ۲۰۱۶)

دسته‌ها
نایجل کوتس

نایجل کوتس: ایدهٔ زبان طراحی مارک‌دار به اندازهٔ چراغ نفتی منسوخ است

خود ایدهٔ معمارستاره به نظر خسته‌کننده می‌رسد. همیشه موضوع {این ایده} معمار به منزلهٔ یک برند بود و فقط تعداد انگشت‌شماری از معماران به چنین موقعیتی دست یافتند. در پرتو کاهش قدرت معماران، معمارستاره‌ها برای کنترل {اوضاع} با عزمی سخت مقاومت می‌کنند. {در مقام یک معمار} ممکن است شما را به جای توانایی‌هایتان بر اساس پیشینهٔ رسانه‌ای‌تان استخدام کنند. روش‌های بسیاری وجود دارد که یک معمار از طریق آنها {دیگران را} مأیوس کند؛ {مثلاً} از طریق پیشنهاد یک راه حل از پیش موجود، یا پاسخی «متکبرانه» که خارج از مقیاس و بستر است.

بدبینی من تا مسئلهٔ عدم مشارکت {مردم} در محصول {طراحی} معمارستاره‌ها ادامه می‌یابد. ایدهٔ زبان طراحی مارک‌دار {یا برَند} که در {حوزهٔ طراحی} ساختمان، مبلمان و هر نوع ابزار و یراق به کار می‌رود، به اندازهٔ چراغ نفتی منسوخ به نظر می‌رسد. دستیابی به مقام برند بودن {در طراحی} به نظر زیان‌بخش است. (در گفت‌وگو با Annie Markitanis، منتشر شده در وب‌سایت Milano Design Film festival، سال ۲۰۲۰)