دسته‌ها
زاها حدید

زها حدید: باید محول کردن را یاد بگیرید. اگر بخواهید همهٔ کارها را به تنهایی انجام دهید، هربار فقط می‌توانید یک پروژهٔ کوچک را پیش ببرید

همیشه چیزی هست که سر و کله‌اش پیدا می‌شود، چیزی که تو پیش‌تر به آن فکر نکرده بودی. گذشته از این، {در پایان یک پروژه} همهٔ اشتباهات را می‌بینم. یا بهتر بگویم، ابتدا همهٔ خطاها را می‌بینم و سپس وقتی همه چیز را در نظر می‌گیرم به آنچه انجام داده‌ام علاقه پیدا می‌کنم. اما فکر می‌کنم که اگر اشتباه نکنی (دارم در مورد جزئیات و نواقص کوچک صحبت می‌کنم) نمی‌توانی یاد بگیری.

معماری من نه فقط به من که به گروهی متشکل از حداقل چهل نفر از افراد با تخصص‌های گوناگون وابسته است. {نقش من} بیشتر شبیه رهبری یک ارکستر سمفونی است. باید محول کردن {کارها} را یاد بگیرید. اگر بخواهید {همهٔ کارها را} به تنهایی انجام دهید، در یک زمان فقط می‌توانید یک پروژهٔ کوچک را پیش ببرید. (در گفت‌وگو با Alain Elkann، منتشر شده در وب‌سایت مصاحبه‌کننده، سال ۲۰۱۶)

دسته‌ها
هوشنگ سیحون

هوشنگ سیحون: سطح معماری ایران هنگامی پیشرفت می‌کند که میان دست‌اندرکاران این حرفه رقابت و همکاری صحیح به‌وجود بیاید

پیشرفت در دنیای هنر امروز بر مبنای رقابت و همکاری درست است. هر کسی سعی می‌کند که کارش از دیگران بهتر و موفق‌تر باشد. در معماری نیز این اصل مسلم است. هنگامی سطح معماری مملکت ما پیش خواهد رفت که برای انجام کارها مهندس‌های متعددی وجود داشته باشد و رقابت و همکاری صحیح به‌وجود بیاید. بدین نظر ما سعی خواهیم کرد که اولیای امور را وادار کنیم که معماری را از انحصار عدهٔ معدود در بیاورند، یعنی به یک مهندس (هر قدر هم که مسن و با تجربه باشد) بیشتر از حدی که در توان اوست سفارش داده نشود و در عوض به جوانان هم به اندازهٔ استعداد خودشان کار داده شود تا بتوانند با تجربه‌داران و بزرگان روی اصول درست رقابت کنند. برای عملی ساختن این فکر باید مرجعی ایجاد کرد که محصل را پس از اتمام دورهٔ دانشکده همراهی کند و کار برایش تهیه کند. چنین روشی پس از ده یا پانزده سال نتیجهٔ مطلوبی خواهد بخشید. (در گفتگو با فرخ غفاری، منتشر شده در مجلهٔ آرش، ش ۵، سال ۱۳۴۱)

دسته‌ها
منصور فلامکی

محمد منصور فلامکی: خانهٔ سنتی را داده‌ایم و آپارتمان گرفته‌ایم؛ معماران ما هرگز وجه میانه‌اش را مطالعه نکرده‌اند

ما یک اصطلاح خوب داریم؛ همیشه مسکن و مأوا با هم به کار رفته. مأوا محفلی است که خانه‌ای با خانه‌های دیگر گفت‌وگو دارد. آدمها صدای همدیگر را می‌شناسند و می‌شنوند و… . این اتفاق دیگر رخ نمی‌دهد اما تمام این وجه را نیز نباید بر عملکرد مدیران متمرکز کنیم. بخش اصلی به متخصصان باز می‌گردد. ما به مقیاس شهر و به قیاس تک‌تک خانه‌ها مقصریم. ما باید ایده‌های درست مقیاس شهری را مطرح می‌کردیم. این که خانه‌های سنتی را بدهیم و آپارتمان تحویل بگیریم وجه میانه‌اش هرگز توسط معماران مطالعه نشده است. و بردن هویت انجام شده است. در مورد باغ‌های ایرانی هم که مهمترین تجربهٔ باغ‌سازی جهان است باغ‌های ایرانی نیز این مسئله صدق می‌کند که بدون مطالعه باغ‌ها را داده‌ایم و پارک شهر تحویل گرفته‌ایم. (در گفتگو با حورا پورجعفر، منتشر شده در مجلهٔ آزما، ش ۱۱۳، سال ۱۳۹۴)