دسته‌ها
بئاتریس کولومینا

بئاتریس کولومینا: مجلهٔ پلی‌بوی نقش بسیار مهمی در پذیرش معماری مدرن در ایالات متحد داشت

مجلهٔ «پلی‌بوی» {در تاریخ معماری امریکا} خیلی مهم است. این مجله به پذیرش معماری و طراحی مدرن در ایالات متحد -که همیشه کشوری بسیار بی‌میل نسبت به مدرنیته بوده- کمک بسیار کرد. در واقع پس از نمایشگاه «سبک مدرن» جانسون، فقط یک گروه اقلیت بسیار نخبه‌گرا معماری مدرن را می‌پذیرند. بر خلاف اروپا، امریکایی‌ها در رابطه‌شان با معماری بسیار محافظه‌کار هستد.

دقیقاً در زمانی که همهٔ مجلات از جمله مجلهٔ هاوس اند گاردن، هاوس بیوتیفول و… همان خانهٔ مرسوم {در آن دوره} را تبلیغ می‌کردند و به طور کلی خانم‌ها و خانه‌داران را هدف قرار داده بودند، پلی‌بوی بدون هیچ شرمی مردان را هدف قرار داد.

در آن زمان مورد قبول قرار می‌گیرد که مردان به دکوراسیون داخلی علاقه‌مند باشند فقط به این شرط که طراحی داخلی باید مدرن باشد. {از این لحظه به بعد} اغواگری دیگر {مربوط به} معماری ویکتوریایی نیست، اغواگری معماری مدرن است. در آن زمان پلی‌بوی شروع می‌کند به این که انتشار بسیار بالایی داشته باشد و به نقطه‌ای می‌رسد که هفت میلیون نسخه می‌فروشد. (در گفت‌وگو با Jose Juan Barba، منتشر شده در وب‌سایت Metalocus، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
الخاندرو آراونا

الخاندرو آراونا: این خطر بزرگ در کشورهای جهان سوم وجود دارد که به آنچه در جاهای دیگر اتفاق می‌افتد نگاه کنی و فکر کنی آنچه می‌بینی از آنچه به فرهنگ خودت تعلق دارد بهتر است

آنچه در طول رژیم پینوشه {رئیس جمهور و دیکتاتور سابق شیلی} بیش از هر چیز بر من تأثیر گذاشت نه خودِ وضعیت سیاسی، بلکه این حقیقت بود که {وضعیت سیاسی حاکم} به معنای فقدان کامل اطلاعات بود. در سرتاسر دورهٔ تحصیل من هیچ مجله‌ای نبود، هیچ اطلاعاتی راجع به موسیقی نبود؛ دسترس ما به هر آنچه که در خارج از شیلی جریان داشت قطع شده بود. طبیعتاً اینترنتی هم در کار نبود و بنابراین نمی‌توانستی هیچ منفذی که به اطلاعات برسد پیدا کنی.

این وضعیت زیان‌بار در حقیقت وجه مثبت خودش را داشت. در سال هشتاد و پنج میلادی پست‌مدرنیسم، که شاید بدترین جریان در تاریخ معماری باشد، رواج داشت. دیکتاتوری پینوشه ما را از شست‌وشوی مغزی با آخرین جنبش مهم تاریخ معماری نجات داد. از طریق بهره بردن از کتاب‌ها به منزلهٔ منابعمان، و نه مجلات، ما به جای مایکل گریوز و پیتر آیزنمن به آثار آلوارو سیزا نگاه کردیم، چون ما تحت فرمان رژیمی بودیم که اطلاعات در آن کنترل می‌شد. عجیب این که احتمالاً این تنها وجه مثبت رژیم توتالیتر حاکم در شیلی باشد.

{…} این وضعیت، به جای آن که نظاره‌گر اتفاقاتی باشیم که در نقاط دیگر دنیا در حال رخ‌دادن بود، ما را به سمت تفکر راجع به خودمان و فرهنگمان هدایت کرد. در کشورهای جهان سوم همیشه این خطر بزرگ وجود دارد که به آنچه در جاهای دیگر اتفاق می‌افتد نگاه کنی و فکر کنی آنچه در جاهای دیگر می‌بینی بهتر است از آنچه به فرهنگ خودت تعلق دارد. ما مجبور شدیم که آنچه دم دستمان است را تحلیل کنیم که ثابت شد یک مزیت است: یک وضعیت زیان‌بار مبدل به یک نقطهٔ قوت شد. (در گفت‌وگو با Alessandra Orlandoni، منتشر شده در وب‌سایت The Plan، سال ۲۰۱۰)

دسته‌ها
محمدرضا نیکبخت

محمدرضا نیکبخت: ما یا کارهایمان کپی است، یا اندیشه‌هایمان

امروزه {…} با یک جستجوی ساده در اینترنت دربارهٔ یک اثر معماری که در حال شکل‌گیری است می‌توان بسیاری نمونهٔ مشابه یا حتی عین به عین پیدا کرد. به خاطر همین خود به خود ما مؤلف نیستیم. من تقریباً اصلا معمار مؤلف سراغ ندارم، دست‌کم پس از انقلاب که این‌گونه شده است. اما می‌توانم کمی به پیش از انقلاب تکیه کنم. ما یا کارهای کپی داریم یا اندیشه‌هامان کپی است. اندیشهٔ اصیل در معماری نداریم که یک معمار به عنوان معمار مؤلف با اندیشهٔ اصیل بتواند کاری انجام دهد. تقریباً که نه، تحقیقأ این را نداریم. در بهترین حالت اندیشهٔ آن کپی است اما پروژه‌اش کپی نیست که این را هم بسیار کم می‌توان پیدا کرد. (در گفتگوی منتشر شده در کتاب «گفتگو با معماران»، به کوشش جلال حسن‌خانی و رامین جلیله‌وند، سال ۱۳۹۸)

دسته‌ها
حسین سلطان‌زاده

حسین سلطان‌زاده: در ایران هنوز تفاوت هنر معماری و ساختمان‌سازی شفاف نشده است

عامل اقتصاد یکی از مهم‌ترین پارامترهای تاثیر گذار بر معماری معاصر ایران و سایر کشورهای جهان است. با توجه به اینکه حجم عمده‌ای از ساخت و سازها، به ساختمان‌های مسکونی، اداری کوچک و… اختصاص دارد و در ساخت این نوع ساختمان‌ها اقتصاد پروژه و هزینهٔ ساخت، حرف اول را می‌زند، بنابراین در بسیاری از بناهای یاد شده، مسئلهٔ فرهنگ و هویت، در حوزهٔ طراحی خود به خود نادیده گرفته می‌شود؛ اما در ساختمان‌های عمومی و دولتی چنین نیست، فقدان اندیشه و تفکر لازم در کارفرمایان ما و گاه در قشری از مردم، باعث می‌شود معماری توسعه پیدا نکند. در بناهای بزرگ، شاهد سرمایه‌گذاری‌های کلانی هستیم که با عدم اشراف کافی از طرف طراح و مسئلهٔ اهمیت پروژه، کاری متوسط یا احتمالاً ضعیف اجرا می‌شود. در ایران هنوز تفاوت هنر معماری و ساختمان‌سازی شفاف نشده و بسیاری از ساختمان‌های ما در نبود هنر معماری و از روی ژورنال‌های غربی و به دست بساز و بفروش‌ها ساخته می‌شوند. باید برای ضعف فرهنگ عمومی کشور در حوزهٔ هنر معماری فکری کرد تا آن طور که شایستهٔ این هنر است در گسترش آن کوشیده شود. (در گفتگو با افسانه شفیعی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۴)

دسته‌ها
ولف دی. پریکس

ولف دی. پریکس: معماران جوان باید به این بیندیشند که معماری چگونه می‌تواند توسعهٔ جامعه را تحت تأثیر قرار دهد

معماری شغل مزخرفی است. دانشجویان معماری هدفشان این است که معروف شوند؛ یعنی تبدیل شوند به معماران پولدار. آنها همه‌چیز را از مجلات و روزنامه‌ها یاد می‌گیرند. شاهدش همین رندرهای شهوت‌انگیز است. این موضوع امیدوارکننده است، اما کافی نیست. شما در مقام معمار لازم است به ابعاد متفاوت موضوع بیندیشید، نه فقط به دو بعد. حالا نوبت معماران جوان است که به این موضوع را دوباره مورد اندیشیدن قرار دهند که چگونه می‌توان در توسعهٔ جامعه از طریق معماری اثر گذاشت. حالا زمان آن رسیده که جوانان به این فکر کنند که معماری چگونه می‌تواند در توسعهٔ جامعه نقش داشته باشد، همچون ما که در سال شصت و هشت میلادی اندیشیدن راجع به این موضوع را آغاز کردیم. و مسئلهٔ امروز حقه‌بازی راجع معماری سبز است؛ این که بناها صرفا به این دلیل که بیرون نمای آنها درخت کاشته شده دوست‌دار محیط زیست تلقی می‌شوند. (در گفتگوی منتشر شده در وب‌سایت designboom در سال ۲۰۱۱)

دسته‌ها
فیلیپ جانسون

فیلیپ جانسون: تنها راه برای مطالعهٔ حقیقی تاریخ معماری بازدید از بناها و تجربهٔ فضای آنهاست

اغلب از جانب من این‌طور نقل قول شده است که کسی نمی‌تواند تاریخ معماری را درک کند. امروز می‌خواهم آن اظهارنظر را قدرت بیشتری ببخشم و بگویم که باید تاریخ معماری را به دقت مطالعه کرد، اما به طریقی که فقط یک معمار می‌تواند. چگونه می‌توان به این مهم دست یافت؟ واضح است که تحصیلات آکادمیک مفید است. اما اعتقاد دارم تنها راه برای یک معمار که بتواند واقعاً تاریخ فضاهای معماری را مطالعه کند، بازدید از آن ساختمان‌ها و تجربهٔ فضای آنهاست. فضا را نمی‌توان به قالب عکس درآورد، حتی با اساتید عکاسی مثل استدلر با فوتوگاوا؛ عکس تنها به ضبط فرم و سطح قادر است. فضای معماری نمی‌تواند در یک متن یا توسط هیچ فیلسوف و یا منتقدی توصیف شود. درحالی که متن می‌تواند تجربه یک فضا را توصیف کند، ولی نمی‌تواند جایگزین خود آن تجربه شود، هرگز به دگرگونی یک فضا توفیق نخواهید یافت مگر آنکه بدانید آن فضا قبلاً چگونه دگرگون شده است، اگر دانش معماری خود را به تحصیلات معماری و کتاب و مجله محدود کنید، کارتان به همان اندازهٔ کاغذهای چاپ‌شده حقیر و سطحی خواهد بود. (در بیست و هفتمین سمینار Aica در توکیو، سال ۱۹۹۲، ترجمهٔ علی شهریار زرین، منتشر شده در مجلهٔ معماری و شهرسازی، سال ۱۳۷۶)

دسته‌ها
غلامحسین معماریان

غلامحسین معماریان: آیا کسی آمد که بگوید استاد پیرنیا درست تحقیق کرده و یا اشتباه می‌گوید؟

از من می‌پرسید در این فضای آموزشی و حرفه‌ای {معماری ایران} کتاب و مطبوعات چه می‌کند. مسلماً تأثیر می‌گذارند. ولی شدت این تأثیر نوسان دارد. آثاری را که چاپ می‌کنم انتظار دارم در مطبوعات مورد نقد قرار گیرند. من دوست دارم مورد نقد و سرزنشی قرار گیرم تا در آثار بعدی پیشتر دقت کنم ولی در مطبوعات هیچ خبری از نقد آثار نیست. به عنوان مثال اگر همین کتاب شیوه‌های معماری در غرب چاپ می‌شد تحول ایجاد می‌کرد. تنظیم و دسته‌بندی شیوه‌ها و سبک‌ها در معماری مرجع قابل استناد و مطمئنی می‌باشد که بسیار می‌تواند مورد استفاده واقع شود. در ایران هیچ اتفاقی نیفتاد. اصلاً کسی آمد بگوید استاد پیرنیا درست تحقیق کرده و یا اشتباه می‌گوید؟ معماری ما بسیار جای صحبت دارد. این را از این جهت می‌گویم که زمینه تحقیقات و موضوع‌های کار نشده زیاد است. (در گفتگوی منتشر شده در مجلهٔ معماری و شهرسازی، ش ۱۹ و ۲۰، سال ۱۳۷۱)

دسته‌ها
نسرین سراجی

نسرین سراجی: کارفرما می‌تواند کاری کند که یک پروژه نمونه و سرمشق شود یا آن را به کابوس تبدیل کند

معماری و شهرسازی همیشه به کارفرما نیاز داشته‌اند. کارفرما می‌تواند کاری کند که یک پروژه نمونه و سرمشق شود یا آن را به کابوس تبدیل کند. زمانی که پروژه شکست می‌خورد معمار تنها فرد مقصر نیست. داروینیسم نه فقط حذف، بلکه مفهوم تکامل را مطرح می‌کند. طبیعت و نیروهایش با نیروی کارفرما و معمار بسیار تفاوت دارد. معمار اگر نتواند کارفرما را متقاعد کند که منافع عمومی مهم‌تر از منافع فردی است، ممکن است از کار حذف شود. این بهای سنگینی است که باید برای معمار بودن پرداخت.

دوران شاهان و اربابان به سر رسیده، ما در دوران دموکراسی هستیم. به این معنا که همه حق دارند سهمی از آن داشته باشند. در اروپا و به خصوص فرانسه، هنوز پروژه‌هایی هست که عمومی‌اند (هم معماری و هم شهرسازی) و با هزینهٔ عموم ساخته می‌شوند. اگرچه تعداد اندکی از آنها به معماری خلاقانه می‌انجامد. بخش عمدهٔ این پروژه‌ها به «معماری پر زرق و برق» منتهی می‌شود. ما در دوران بسیار ضد و نقیضی زندگی می‌کنیم. همه از ما می‌خواهند با منافع کاملأ متضاد کار کنیم و همه‌چیز هم خوب، ارزان و سریع ساخته شود. معماری امروز صرفاً یک محصول است. فقط در مجله‌ها و دانشکده‌هاست که معماری می‌تواند بدون توجه به منافع تجاری ارائه شود و مورد بحث قرار گیرد. (در گفتگو با محمد محمدزاده، ترجمهٔ آزیتا ایزدی، منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش ۷۷، سال ۱۳۹۱)