دسته‌ها
بیجوی جین

بیجوی جین: آزادی یعنی یافتن یک شکاف یا فضای میانی در یک محیط محدود

آزادی در حقیقت به معنای یافتن یک شکاف یا یک فضای میانی در یک محیط محدود است. آزادی واقعاً یک کاوش است. دانشجویان من در تصمیم‌گیری راجع به پروژه، این که کجا قرار داشته باشد، چگونه می‌خواهند آن را بسازند و این که چگونه می‌خواهند آن را بیان کنند آزادی کامل دارند. آنها می‌توانند برقصند، ببافند، آواز بخوانند و هر کار دیگری که بخواهند. آنها در بیان کار خود آزادند.

آزادی لزوماً به این معنا نیست که بتوانی هر کار که بخواهی انجام دهی؛ آزادی با مسئولیت همراه است. لئونارد کوهن این موضوع را به زیبایی بیان می‌کند: «در همه‌چیز شکافی وجود دارد/ اینگونه است که نور وارد می‌شود.» (در گفت‌وگو با Felix Burrichter، منتشر شده در مجلهٔ PIN-UP، شمارهٔ ۲۸، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
استن الن

استن الن: برای یک معمار هیچ‌چیز ترسناک‌تر از آزادی کامل هنری و یک عرصهٔ باز نیست

معماری بر خلاف سایر فرم‌های هنر، باید در ارتباط با واقعیت‌های موجود روی زمین آشکار شود، و این امر با روشی مرتبط است که در آن از محدودیت‌ها به طریقی مثبت استفاده کنید. من همواره متقاعد شده‌ام که وقتی محدودیت‌های بیشتری دارید کارهای جالب‌تری انجام می‌دهید.

برای یک معمار هیچ‌چیز ترسناک‌تر از آزادی کامل هنری و یک عرصهٔ باز نیست. ما به محدودیت‌ها نیاز داریم تا در برابرشان مقاومت کنیم و این {پروژهٔ دیترویت} یک تمرین و آزمایش در مجموعه‌ای جالب و پیچیده از محدودیت‌ها بوده و امیدواریم که جرقه‌هایی از خلاقیت و نوآوری را از سوی ما برانگیخته باشد. (در گفت‌وگوی منتشر شده در مجلهٔ Dimensions، شمارهٔ ۲۹، سال ۲۰۱۶)

دسته‌ها
آی. ام. پی

آی. ام. پی: معماری برای این که به هنر تبدیل شود باید بر شالودهٔ نیاز ساخته شده باشد

من معتقدم که معماری هُنری عملگرایانه است. برای این که معماری به هنر تبدیل شود باید بر شالوده‌ای از نیاز ساخته شده باشد. آزادی بیان برای من عبارت است از حرکت در محدودهٔ سنجیده‌ای که برای هر کدام از تعهداتم تعیین می‌کنم. چقدر آموزنده است که این اندرز لئوناردو داوینچی را به خاطر آوریم که «قدرت زادهٔ محدودیت است و در آزادی می‌میرد».

رقابت برای {خلق اثر معماری} تازه، از منظر منحصر به فرد سبک، اغلب صرفاً به خودسریِ خیال و اغتشاش {حاصل از} هوس منجر شده است. ساده است که بگوییم هنر معماری همه‌چیز است، اما چه مشکل است که مداخلهٔ آگاهانه انگاشتی هنری را بدون دور شدن از زمینهٔ زندگی عرضه کنیم.

این شکنندگی و همین گرانبها بودن است که این گونه از هنر را اعتلا می‌بخشد و متمایز می‌کند. همین در هم پیچیدگی زمینه است که ما را برای دگرگونی فرصت‌های طرح‌ریزی و ساخت به قلمرو عالی معماری به چالش می‌کشد. معماران از طریق طراحی، بازی احجام در نور را بررسی می‌کنند، رمز و راز حرکت در فضا را می‌کاوند، اندازه را که همان مقیاس و تناسبات است می‌آزمایند، و بالاتر از همه، به دنبال آن کیفیت مخصوص که روح مکان است می‌گردند، چرا که هیچ بنایی به تنهایی {و فارغ از بسترش} وجود ندارد. (در سخنرانی پذیرش جایزهٔ پریتزکر در سال ۱۹۸۳)

دسته‌ها
الخاندرو آراونا

الخاندرو آراونا: عدم تمایل مردم به پرداخت دستمزد شما شاید نشانهٔ بی‌اهمیت بودن کاری است که در حال انجامش هستید

{زمانی گفته بودم که حاضرم با اهداف انسان‌دوستانه مجانی کار کنم، به شرطی که بگذارند هرچه می‌خواهم انجام دهم.} حالا می‌دانم که این جمله بزرگ‌ترین اشتباه من تا به امروز بوده است. مجانی کار کردن شما به معنای آزاد بودن شما نیست. هرچه محدودیت شما بیشتر شود، درجهٔ آزادی بیشتری پیدا خواهید کرد. من مشخصاً آدم خوبی نیستم، اصلا شبیه قهرمان‌ها نیز نیستم. من می‌خواهم به اندازهٔ کاری که انجام می‌دهم دستمزد بگیرم. خانواده‌ای دارم که باید تأمین‌شان کنم. حتی اگر کاری را به صورت رایگان به پایان برسانم، به این معنی است که قبلاً بیشتر از آنچه صرفاً نیاز داشته‌ام کسب کرده‌ام. {…} انسان‌دوستی به زبان ساده یعنی {قبول کنیم که} در گذشته به ما بیشتر از آنچه نیاز داشته‌ایم پرداخت شده است.

مشکلات پیچیدهٔ بشری نیازمند تخصص باکیفیت است، نه خیریه‌ای از متخصصان. اگر جامعه ارزشی در کاری که شما انجام می‌دهید نبیند، پولی هم بابتش پرداخت نمی‌کند. اگر کسی به شما در مقام یک متخصص در ازای صرف زمان برای فکر کردن به یک مسئله پرداخت می‌کند، به این معنی است که کاری که شما می‌کنید ارزشمند است. اگر مردم تمایلی به پرداخت دستمزد به شما ندارند، صرفا به معنای خسیس یا احمق بودن آنها نیست، شاید به این معناست که آنچه در حال انجامش هستید اهمیتی ندارد. (در گفتگوی منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ Strelka، سال ۲۰۱۶)

دسته‌ها
حسن فتحی

حسن فتحی: ساخت بناهایی بدون ارجاع به محیط همچون ارتکاب جرم علیه معماری و شهرسازی است

تکنیک‌ها و ابزارهایی که امروزه در دسترس معماران قرار دارند آنان را از تقریباً تمام محدودیت‌های مادی رها می سازند. معمار امروز جریان قرن‌ها و گذر سبک‌های مختلف را در اختیار داشته و می‌تواند نقشه‌های خود را از هر قارهٔ جهان انتخاب کند؛ اما باید به خاطر داشته باشد که در حال ساخت و ساز در فضای تهی نبوده و خانه‌های خود را همچون نقشه‌هایی روی صفحهٔ سفید کاغذ، در فضایی خالی جای نمی‌دهد. وی در حال معرفی عنصری جدید به محیطی است که در تعادل خود برای مدت‌های طولانی وجود داشته است. وی مسئولیت‌هایی دارد و خشونت علیه محیط با ساخت ساختمان‌هایی بدون ارجاع به آن، به مثابه ارتکاب جرم علیه معماری و شهرسازی است. (در مقاله‌ای با عنوان «انرژی طبیعی و معماری بومی» در سال ۱۹۸۶، منتشر شده در کتاب «نظریه‌ها و مانیفست‌های معماری معاصر»، ترجمهٔ احسان حنیف، انتشارات فکر نو)

دسته‌ها
داراب دیبا

داراب دیبا: هر معماری صادق و متفکرانه‌ای از معماری مقلدِ آثار گذشتگان اسلامی‌تر است

در تحت فشار نیروهای سنتی و نیز فشار نیروهای غرب ایران هم همچون بسیاری کشورهای دیگر که در برابر دوگانگی و برخورد فرهنگی قرار گرفته‌اند در تلاش حل معمایی است دردناک و نیز در جستجوی بیان حقیقی خویش. بیانی که بتواند ارزش‌های واقعی سنتی و قالب‌های نوین معاصر را حفظ کند. بیانی که صرفاً برگردان قالب‌های غربی نباشد و نه فقط برگردان تاریخ و گذشته.

ولی من در اینجا از سبک صحبت نمی‌کنم، چون تصور نمی‌کنم که باید معماری و هنر را در افکار و اعتقادات محیطی خاص محدود کرد، زیرا هر نوع محدودیت مانعی است در برابر پی‌بردن به حقایق جهانی. مع‌هذا ما نمی‌توانیم تأثیر محیط بر شخص را انکار کنیم، یعنی برخورد عناصر طبیعی و روانی در فرد. به این معنی ما قادر هستیم که ارزش‌های اساسی میراث فرهنگی خود را به دست بیاوریم، زیرا بدون شک به دور انداختن تمام سنن نادرست خواهد بود.

باید خوب و بد را بسنجیم و از لابلای غربال هوش و روشنفکری زائد را از مفید جدا کنیم. ظاهراً گنبد و طاق‌های قوسی نمایندهٔ معماری اسلامی است و به بهانه این معماری است که این اشتباه رخ می‌دهد که در روی سقف‌های صاف، گنبد می‌سازیم، بر دهانه‌های مربعی شکل قوس می‌زنیم و نمای ساختمان‌ها را گچ‌بری می‌کنیم و دلایل تاریخی که این فرم‌ها را به وجود آورده است و نیز محدودیت‌های فنی آن زمان و ناشناخته بودن مصالحی چون بتون، پلاستیک و فلز را در نظر نمی‌گیریم.

این معماری که باید آن را معماری ملال‌آوری خواند تنها انسان متوسطی را که صرفاً در جستجوی ظواهر فرهنگ است به خود جذب می‌کند. هر معماری‌ای که صادق، صمیمی و متعقل باشد بیش از معماری تقلیدی و خالی از روح کنونی، اسلامی و متناسب با احتياجات ماست. (در مقاله‌ای با عنوان «ابهام و پیچیدگی هنر»، منتشر شده در مجلهٔ هنر و معماری، ش ۲۷ و ۲۸، سال ۱۳۵۴)

دسته‌ها
کنت فرامپتون

کنت فرامپتون: برخلاف متخصصان سایر حوزه‌ها، معماران مجبورند با واقعیت به صورت تمام و کمال مواجه شوند

برخلاف متخصصان سایر حوزه‌ها، معماران مجبورند با واقعیت به صورت تمام و کمال مواجه شوند. وقتی یک معمار بر روی یک پروژه کار می‌کند، هر پروژه‌ای که باشد، واقعیت را به صورت تمام‌قد می‌بیند، چون در هر پروژه همیشه وضعیت و محدودیت‌های بسیار واقعی در جریان است. بسیاری دیگر از حرفه‌ها فقط با یک تکه یا بخش از واقعیت سر و کار دارند. (در گفتگو با Ingerid Helsing Almaas، منتشر شده در مجلهٔ Arkitektur N، سال ۲۰۱۱، بازنشر شده در وب‌سایت architecture norway)

دسته‌ها
مرتضی ممیز

مرتضی ممیز: اگر تعریفی برای عکاسی قائل شویم جلوی گسترش آن را گرفته‌ایم و محدودش کرده‌ایم

من هیچ وقت نمی‌خواهم تعریف خاصی از عکاسی بدهم، چون با این کار عکاسی را محدود می‌کنیم. عکاسی مثل هنرهای دیگر آن چیزی نیست که ما تا به حال آن را شناخته‌ایم، اگر ما بخواهیم تعریفی برایش قائل شویم باید بر اساس شناختی که تا به حال از آن داشته‌ایم آن را بیان کنیم، پس به این ترتیب جلوی گسترش معنی و تحول حیات عکاسی را گرفته‌ایم و محدودش کرده‌ایم. روزگاری پیش می‌آید که تعاریف بسیار نو و جدید دیگری از عکاسی و کار و تجربه آن مطرح می‌شود که با تمام شناخت‌های امروز مغایر است و ما نباید برای کارهایی که ذات زاینده و جستجوگرانه دارند تعریف مشخصی قائل شویم . من برای هیچ چیز تعریف خاصی قائل نیستم. (در گفتگوی منتشر شده در ماهنامهٔ عکس، سال ۱۳۷۵)

دسته‌ها
فرخ قهرمان‌پور

فرخ قهرمان‌پور: در معماری نمی‌توانیم آزادی یک نقاش آبستره را داشته باشیم

سیستمی که بعضی از معماران برای انتخاب یک نوع سمبل یا ایده و مفهومی ذهنی یا فلسفی به عنوان منبع الهام ایدهٔ معماری دارند، برای من خوشایند نیست. در بعضی موارد افراطی به کار گرفتن این شیوهٔ کار به جایی رسیده که مجسمهٔ چیزی را می‌سازند و اسم آن را معماری می‌گذارند. همین شیوهٔ برخورد را گاهی در سایر هنرها هم می‌بینیم مثلاً بعضیها تلاش می‌کنند تابلوهای نقاشی را تفسیر کنند، در حالی که به اعتقاد من وسيلهٔ بیان هنر نقاشی خود نقش است و احساسی که انتقال می‌دهد و اگر می‌خواست به نحو دیگری بگوید نقاشی نمی‌کرد، می‌نوشت.

به نظر من، معماری یک هنر کاربردی است. هم هنر و هم فن و به شدت با صنعت ساختمان در هم تنیده است. به همین دلیل ما در معماری نمی‌توانیم همان آزادی یک نقاش آبستره را داشته باشیم. در معماری بسیاری موانع و محدودیت‌ها وجود دارد و هنر معمار هم این است که، به رغم این موانع، اثری خلق کند که ماندگار باشد و بر ذهن‌ها تأثیر بگذارد و معروض زمان قرار نگیرد و کهنه نشود. (در گفتگو با محمدرضا حائری، منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش 28، سال 1383)

دسته‌ها
محسن مصطفوی

محسن مصطفوی: به‌جای نگاه به غرب باید ببینیم با اوضاع موجود در ایران چه می‌توان کرد

باید به موقعیت به‌خصوص اینجا نگاه بکنیم و با مواد و شرایط و سختی‌هایی که اینجا هست نه در معنای ملی یا منطقه‌ای {راهکاری بیابیم}. ببینید یک وقتی شما یک‌سری محدودیت‌هایی و کمبودهایی دارید  چیزی که مهم است این است که با آن کمبودها چگونه کار می‌کنید و از آن چه چیز خوبی در می‌آورید. {…} فرض بفرمایید وقتی که کوربوزیه در هند می‌خواسته با کانکریت کار بکند، با توجه به فرهنگ هند در زمینهٔ ساختمان‌سازی، {…} نوعی معماری که نمی‌شود گفت معماری هند است ولی کاملاً با محدودیت‌های آنجا جوابگو بوده و مال آنجا بوده ساخته است و ارزش‌های جهانی خود را نیز دارد. {…} این یک نوع معماری سایت ویژه است که از کمبود و محدودیت چیز جالبی را استخراج کرده است. بنا بر این ما در ایران باید نگاه به غرب را تا حدودی کنار بگذاریم و ببینیم با موقعیت و محدودیتی که داریم خودمان چه‌کار می‌توانیم بکنیم و چه چیزهایی می‌توانیم کشف کنیم. (در گفتگو با بهرام هوشیار یوسفی نویسندهٔ مجلهٔ مهر، ش 31، دی‌ماه سال 1382)