در تحت فشار نیروهای سنتی و نیز فشار نیروهای غرب ایران هم همچون بسیاری کشورهای دیگر که در برابر دوگانگی و برخورد فرهنگی قرار گرفتهاند در تلاش حل معمایی است دردناک و نیز در جستجوی بیان حقیقی خویش. بیانی که بتواند ارزشهای واقعی سنتی و قالبهای نوین معاصر را حفظ کند. بیانی که صرفاً برگردان قالبهای غربی نباشد و نه فقط برگردان تاریخ و گذشته.
ولی من در اینجا از سبک صحبت نمیکنم، چون تصور نمیکنم که باید معماری و هنر را در افکار و اعتقادات محیطی خاص محدود کرد، زیرا هر نوع محدودیت مانعی است در برابر پیبردن به حقایق جهانی. معهذا ما نمیتوانیم تأثیر محیط بر شخص را انکار کنیم، یعنی برخورد عناصر طبیعی و روانی در فرد. به این معنی ما قادر هستیم که ارزشهای اساسی میراث فرهنگی خود را به دست بیاوریم، زیرا بدون شک به دور انداختن تمام سنن نادرست خواهد بود.
باید خوب و بد را بسنجیم و از لابلای غربال هوش و روشنفکری زائد را از مفید جدا کنیم. ظاهراً گنبد و طاقهای قوسی نمایندهٔ معماری اسلامی است و به بهانه این معماری است که این اشتباه رخ میدهد که در روی سقفهای صاف، گنبد میسازیم، بر دهانههای مربعی شکل قوس میزنیم و نمای ساختمانها را گچبری میکنیم و دلایل تاریخی که این فرمها را به وجود آورده است و نیز محدودیتهای فنی آن زمان و ناشناخته بودن مصالحی چون بتون، پلاستیک و فلز را در نظر نمیگیریم.
این معماری که باید آن را معماری ملالآوری خواند تنها انسان متوسطی را که صرفاً در جستجوی ظواهر فرهنگ است به خود جذب میکند. هر معماریای که صادق، صمیمی و متعقل باشد بیش از معماری تقلیدی و خالی از روح کنونی، اسلامی و متناسب با احتياجات ماست. (در مقالهای با عنوان «ابهام و پیچیدگی هنر»، منتشر شده در مجلهٔ هنر و معماری، ش ۲۷ و ۲۸، سال ۱۳۵۴)