دسته‌ها
کریستیان نوربرگ-شولتس

کریستیان نوربرگ-شولتس: ما زبان معماری را از یاد برده‌ایم

در فرهنگ معاصر ما، آموزش معماری در وضعیتی بحرانی قرار دارد. ما امروزه در بیشتر حوزه‌ها دانش بهتری نسبت به قبل داریم، و ابزار فناورانهٔ بهتری در اختیارمان است، اما همچنان، در بیشتر جاها، محیط مصنوع به خاطر ساخت‌وساز بی‌معنی رو به زوال است. پس، می‌توانیم راجع به یک بحران عمومی محیطی و نتیجتاً بحران آموزش معماری سخن بگوییم. در مقام یک معمار و مدرس، در مورد دلایل این وضعیت بسیار اندیشیده‌ام.

استنتاج من ساده است: ما زبان معماری را فراموش کرده‌ایم. {چرا که} اولاً، ما فراموش کرده‌ایم که معماری را به مثابه یک بیان معنادار از زندگی انسان در مکانی خاص تجربه کنیم، و ثانیاً، ما کارکرد زبان معماری به مثابه ابزاری برای برآوردن نیاز انسان به معنا و تعلق را از یاد برده‌ایم. از واژهٔ زبان، برای این منظور، آن چیزی را مراد می‌کنم که طریقهٔ بودن آدمی در جهان را حفظ و مخابره می‌کند. بازیافتن زبان معماری هدف اصلی و اساس آموزش معماری است. (در مقالهٔ The Architecture of Unity، منتشر شده در کتاب Architecture Education in the Islamic World، سال ۱۹۸۶)

دسته‌ها
آنوپاما کوندو

آنوپاما کوندو: معماری پس‌زمینه‌ای است برای بزرگداشت زندگی

من {روند طراحی‌ام را} با اسکیس آغاز می‌کنم. اما به صورت همزمان جستجوهای عملی را شروع می‌کنم، گزینه‌های متفاوت مصالح را بررسی می‌کنم و هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم که هدف {غایی از ایجاد اثر} معماری خلق یک محیط ساخته‌شده و خدمت به مردم در این محیط است. من می‌خواهم همواره به یاد داشته باشم؛ مقصود از معماری چیست؟ برای من، معماری همیشه پس‌زمینه‌ای برای بزرگداشت زندگی است.

چیز دیگری {که در روند طراحی} به آن فکر می‌کنم {انتخاب} سازندهٔ بناست؛ چه عناصر متفاوت {بنا} به صورت فردی ساخته شده باشد چه به صورت صنعتی. من انتخابم را بر اساس این شناخت و مذاکره دربارهٔ حد دست‌ساز و ماشین‌ساز بودن انجام می‌دهم. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ AZURE، سال ۲۰۲۱)

دسته‌ها
ما یانسونگ

ما یانسونگ: تفاوتی بزرگ میان شیوهٔ نگریستن غرب و شرق به طبیعت وجود دارد

وقتی به نقاشی‌های سنتی چین نگاه کنید، {متوجه می‌شوید که} این نقاشی‌ها دقیقاً {بازنمایی} همان‌چیزی نیست که هنرمند در مناظر واقعی می‌بیند. آنها این انگاشت شخصی را در نقاشی‌هایشان دارند. نکتهٔ جالبش این است که وقتی چیزی را نقاشی می‌کنید، مثلاً سنگ یا درخت را، آن سنگ بسیار زشت به نظر می‌رسد. درخت هم، به همین ترتیب، انگار که در طول سال‌های رشدش سختی‌های فراوانی را متحمل شده است، و آن نقاشی‌ها این جور چیزها را توصیف می‌کند.

به نظر من عناصر طبیعی در این نقاشی‌ها روحیهٔ نقاش را، و روحیهٔ انسان‌ها را، بازتاب می‌دهد. هنرمندان سنتی چین، آنگاه که به طبیعت می‌نگرند، می‌خواهند که از طریق نقاشی انگشات یا روحیهٔ خویش یا فهم خود از زیستن را منعکس کنند. از این رو طبیعت {در چین} به مرحله‌ای نائل می‌شود که معنایی بسیار فرهنگی و حتی معنوی دارد.

فکر می‌کنم که در غرب، طبیعت، علی‌الخصوص در دوران مدرن، بیشتر به مفهوم علمی آن نزدیک است. طبیعت همچون نوعی از یک محیط، در تفکیک از محیط مصنوع و انسان‌ساخت، دیده شده است. بسیاری از پارک‌ها در غرب، حتی آنهایی که در شهر قرار دارند، همگی محیط‌های طبیعی «محافظت‌شده» هستند.

بنابراین طبیعت در غرب چیزی متفاوت و ساختگی است، اما در شرق همهٔ عناصر طبیعی از پیش به چیزی مصنوعی دگرگون شده‌اند، همهٔ آنها بازتفسیر شده‌اند. به همین ترتیب، در باغ‌های ژاپنی سنگ‌ها را می‌بینید. تصور کنید که آن سنگ‌ها کوه هستند و ماسهٔ سفید اقیانوس را نمایندگی می‌کند. مردمی که از میان چنین باغی عبور می‌کنند و آن را تماشا می‌کنند، چیزی شبیه به مثالی که گفتم، {با دیدن هر چیز} چیز دیگری را تصور خواهند کرد. من فکر می‌کنم که تفاوتی بزرگ میان شیوهٔ نگریستن ما به طبیعت وجود دارد. (در گفت‌وگو با Amelia Taylor-Hochberg، منتشر شده در وب‌سایت Archinet، سال ۲۰۱۴)

دسته‌ها
بن فن برکل

بن فن برکل: ما در عصر آیفون زندگی می‌کنیم، اما معماری و صنعت ساختمان هنوز در عصر واکمن قرار دارد

ما در عصر آیفون زندگی می‌کنیم، اما معماری و صنعت ساختمان هنوز در مرحلهٔ واکمن قرار دارد. من می‌خواهم با یواِن‌سنس {=استارتاپ فن‌آورانهٔ دفتر فن برکل} فن‌آوری‌های نوآرانه را با محیط مصنوع به طور کامل ترکیب کنم و شیوهٔ زندگی و کار مردم و رسیدن‌شان از نقطهٔ آ به نقطهٔ ب را بهبود دهم. صرفاً خود سخت‌افزار یا نرم‌افزار نیست که مرا جذب می‌کند، بلکه چگونگی کاربرد آن در معماری و طراحی شهری با هدف بهبود زندگی روزمره است {که به آن علاقه‌مندم}.

{…} من فن‌آوری در محیط مصنوع را در مقام یک معمار نظاره می‌کنم و {کار یک معمار} همواره از مردم آغاز می‌شود. به جای تمرکز صرف بر کارآیی یا بهینه‌سازی مصرف انرژی از طریق محیط‌های سازگار حسی، من فرصتی عالی برای خلق بناها و شهرهایی را می‌بینم که نسبت به انسان‌ها حساس، و {برای آنها} محسوس هستند.

من عمیقاً بر این عقیده‌ام که در آینده همهٔ دفاتر معماری تبدیل به دفاتر معماری-فن‌آوری (آرک‌تک) خواهند شد، اما فعلاً ناچاریم که راه را برای امکان‌پذیر کردن گسترش دانش و مهارت‌مان به آن سو هموار کنیم. (در گفت‌وگوی منتشر شده در مجلهٔ CLAD، ش ۲، سال ۲۰۱۸)

دسته‌ها
دنیل لیبسکیند

دنیل لیبسکیند: معماری فقط می‌تواند در محیطی دموکراتیک رونق پیدا کند

برای مبارزه با بیگانه‌هراسی، زن‌ستیزی و بنیادگرایی در جامعه نیاز به اجماع عمومی و وحدت است. وقتی سخن از محیط مصنوع باشد، فکر می‌کنم که بزرگ‌ترین چالشْ عدم مشارکت عموم مردم در فرایند طراحی است.

معماری فقط می‌تواند در محیطی دموکراتیک رونق پیدا کند، و این یعنی از طریق مشارکت مردم. فراتر از صرفاً رأی دادن راجع به این که یک طرح را دوست دارند یا ندارند، مردم باید فعالانه تشویق شوند تا در گفتگو راجع به خود معماری مشارکت کنند. من حقیقتاً معتقدم که با داشتن برخی ابزار و گفتمان درست، مردم بسیار خلاق هستند. این مسئله را در هنر می‌بینیم. چرا نباید همین فرصت را برای مشارکت در معماری نداشته باشند؟ (در گفتگو با Kim Megson، منتشر شده در مجلهٔ CLAD، سال ۲۰۱۷)