ما همیشه ناچاریم که بنا را درون زمینهای قرار دهیم. این پرسشها که چگونه با زمینه رفتار باید کرد و چگونه باید از زمینهٔ موجود به زمینهٔ جدید بنا گذر کرد همواره جنبهٔ بسیار حساسی {از طراحی} است. به نظر من یکی از جوانب غمانگیز مدرنیزاسیون این است که در آن کوشش فراوانی برای تبدیل بنا به یک کالا وجود دارد. و روشن است که شیء آزاد {شیئی که وابسته به زمینه نیست} پیشاپیش به سوی کالا شدن خود در حرکت است. شیئی که با زمینهٔ خود اتحاد داشته باشد در برابر کالا شدن توان مقاومت دارد. و من فکر میکنم این موضوع هم برای بناهایی که داخل شهر هستند و هم برای آنهایی که خارج شهرند صادق است. هرچند در مورد چشماندازهای طبیعی این موضوع نمایش بیشتری دارد. (در گفتگو با Ingerid Helsing Almaas و Einar Bjarki Malmquist، منتشر شده در وبسایت architecture norway، سال ۲۰۱۱)
برچسب: مدرنیزاسیون
از زاویهٔ مادیگرایانه، صنعتیشدن کشورهای جهان دوم و سوم آنچنان آلودگیهای بزرگی ایجاد میکند که منجر به فاجعههای زیستمحیطی نیز خواهد شد. هیچکس به لحاظ سیاسی تمایلی به واکنش نشان دادن در این باره ندارد، این یعنی ما در برههٔ وقوع فاجعه هستیم. مردم تا زمانی که مجبور نشوند، هیچگاه مشکلاتشان را حل نمیکنند، و حتی گاهی فرصت حل مشکل را نیز از دست میدهند. به نظر من این همان روند مرسوم و اکنش نشان دادن فرهنگ عامه است. مردم زمانی به بحران واکنش نشان میدهند که واکنش نشان ندادن به بحران غیر ممکن شود.
من پیشبینی میکنم که ما احتمالاً به آلوده کردن دنیا ادامه خواهیم داد و به بهانهٔ مدرنیزاسیون، بیشتر منابع زمین را مصرف خواهیم کرد؛ چرا که هیچکس نمیخواهد از تولید دست بکشد. از این حیث ما تازه در دوران جوانی مدرنیسم به سر میبریم. بهویژه این که کشورهای جهان دوم و سوم تازه میخواهند مدرن شوند. مردم این کشورها به نسبت کشورهای جهان اول در حال گام برداشتن روی یخ نازکتری هستند. اما جهش فکری آنگاه رخ خواهد داد که مردم بخاطر مغایرتهای زیستمحیطی ناچار به تغییر شوند. (در گفتگو با Ole Bouman و Roemer van Toorn، منتشر شده در کتاب The Invisible in Architecture در سال ۱۹۹۴)
یکی از مشکلات امروز معماران از نظر من تقابل ناخوشایند میان ابتذال، از یک طرف، و نئوآوانگاردیسم از طرف دیگر است. از نظر من هر دوی اینها بد است. نئوآوانگاردیسم شبیه جدالی بیپایان به نفع اصالت است که مردم عادی در آن هیچ جایگاهی ندارند. و در طرف مقابل، پایین آوردن اصول زیباییشناسی به وجود یا عدم وجود سقف شیبدار باعث ایجاد ابتذال میشود، طوری که شما فقط دنبال ایجاد نشانههایی سطحی هستید تا طرحتان را راحت به مردم بفروشید. ابتذال و هنر پیشرو تقریبا دو سر متضاد یک بازه هستند.
در مدارس معماری هیچوقت به این موضوعات پرداخته نمیشود. مسئله این است که چگونه بنای مسکونی بسازیم که مثلا در عین حال که برای مردم متعلق به طبقهٔ متوسط معمولی در دسترس باشد، مبتذل نباشد. چرا طبقهٔ متوسط؟ برای این که همهٔ مردم عصر چندفرهنگی در نهایت و بهصورت برنامهریزی شده، تحت تاثیر جامعهٔ رسانهای ما، مدرنیزاسیون و تلویزیون، جزو طبقهٔ متوسط هستند. (در گفتگو با Ingerid Helsing Almaas نویسندهٔ وبسایت architecture Norway، سال 2006)