دسته‌ها
ارو سارینن

ارو سارینن: مردم واقعاً نگاه نمی‌کنند؛ بیشتر مردم کورند

ارزش معماری {برابر} تأثیری است که بر انسان‌ها می‌گذارد. حالا، اگر با بیان چیزهای مختلف {در یک اثر}، چه چیزهای متناقض و چه چیزهای گیج‌کننده، تأثیر خود را هدر دهید، آنگاه معماری قدرتش را از دست می‌دهد. همچنین، من فکر می‌کنم باید {ایده‌ی خود را در معماری} به شکلی اغراق‌شده بیان کنید. در بازگشت به کارهایی که به پایان رسانده‌ایم، وقتی آن را از دریچه نگاه سرد روز می‌بینم، {به این نتیجه می‌رسم که} برخی از کارها ایده‌های بسیار خوبی بودند، اما به اندازه‌ی کافی با قدرت بیان نشده‌ بودند یا از طریق یک عالمه ایده‌ی دیگر هدر رفته بودند. حالا، چطور می‌شود آن را اصلاح کرد؟

پیش از هر چیز، روز به روز بیشتر احساس می‌کنم که ایده‌ی شما باید به اندازه‌ی کافی قدرتمند باشد. باید به اندازه‌ی کافی خوب باشد. سپس، شما باید همه‌ی تخم‌مرغ‌هایتان را در یک سبد -یعنی در همان یک ایده- قرار دهید. همه‌چیز در یک بنا باید واقعاً آن ایده را حمایت کند، چرا که عطف به آن تأثیری که بحثش بود، مردم واقعاً نگاه نمی‌کنند. بیشتر مردم کورند.

اگر در معماری خیلی لطیف {و در لفافه} بیان کنید، {یعنی مثلاً در طراحی} اگر از یک اتاق متناسب {و فکرشده} به سراغ اتاق متناسب دیگر و سپس به اتاق متناسب سوم بروید و به خوبی و زیبایی رابطه‌ی بین هر کدام از این اتاق‌ها را طرح‌ریزی کنید، مردم واردشان می‌شوند و از آنها عبور می‌کنند و هیچ‌گاه متوجه تفاوت نمی‌شوند.

ما در مورد چیزهای دیگر، کم و بیش، مردمی متمدن هستیم، اما وقتی به درک ارزش معماری می‌رسد، طایفه‌ای از بربرها هستیم. به نظر من برای این که ارزش معماری‌ات را بفهمند، به تأثیری قدرتمند نیازمندی. اما این همه‌ی ماجرا نیست؛ شما برای این که ایده را منتقل کنید به تأثیر قدرتمند نیاز دارید. (در گفت‌وگو با John Peter، منتشر شده در کتاب The Oral History Of Modern Architecture در سال ۱۹۹۴)

دسته‌ها
دیوید هاکنی

دیوید هاکنی: بیشتر مردم فکر می‌کردند که عکاسی حد نهایی نمایش واقعیت است، اما من مطمئنم که اینطور نیست

بیشتر مردم فکر می‌کردند که عکاسی حد نهایی نمایش واقعیت است. اینطور فکر نمی‌کردند؟ مردم فکر می‌کردند همین است، این پایان {تلاش برای نمایش واقعیت} است. اینطور نیست. و من خیلی مطمئنم که اینطور نیست. اما تعداد بسیاری از آدم‌ها آنطور که من فکر می‌کنم فکر نمی‌کنند.

منظور من این است که همه‌چیز به تصویر‌سازی ارتباط دارد. ما همیشه تصویرسازی می‌کنیم، همیشه. اگر شما به بیست یا سی هزار سال قبل بروید، هنر همواره تصویرسازی از یک چیز است. مطمئنم که اولین آدمی که این کار را کرد یک نفر وجود داشت که در حال تماشای او بود. و آن آدم احتمالاً زیر لب نالیده یا به شکلی گفته باشد که «{در چیزی که کشیده‌ای} یک حیوان می‌بینم»، یا چیزی دیگر.

در کنار اینها، عکاسی رنگی هیچ وقت خوب نبوده. چون شما نمی‌توانید از چیزی که در رنگ وجود دارد عکاسی کنید. اگر مزرعه‌ای از کلزا دارید، توجه خواهید کرد، کلزا زرد فلورسنت است. اما، اگر از آن عکس بگیرید، اینطور نیست. در عکس فقط یک زرد ساده است. (در گفت‌وگو با Francoise Mouly، منتشر شده در وب‌سایت The New Yorker، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
اولی شیرن

اولی شیرن: معماری ممتاز داستانی را روایت می‌کند

وقتی بنایی را طراحی می‌کنم، به داستان‌ها فکر می‌کنم، داستان‌هایی که بعضی از آنها ممکن است درون بنا رخ دهد و برخی از آنها پیرامون آن. به نوع نقشی که بنا در داستان شهر بازی خواهد کرد و خاطره‌ای که پشت‌سر باقی خواهد گذاشت می‌اندیشم.

مردم در آن بنا زندگی و کار می‌کنند. آنها چگونه با یکدیگر تعامل می‌کنند؟ معماریِ ممتاز داستانی را روایت می‌کند. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ IFDM در سال ۲۰۱۹)

دسته‌ها
پیتر آیزنمن

پیتر آیزنمن: «معماری واقعی» فقط در ترسیم‌ها وجود دارد. «ساختمان واقعی» بیرونِ ترسیم‌ها وجود دارد

«معماری واقعی» فقط در ترسیم‌ها وجود دارد. «ساختمان واقعی» بیرونِ ترسیم‌ها وجود دارد. تفاوت اینجاست که «معماری» و «ساختمان» یکی نیستند.

{…} مانفردو تافوری یک بار حرف بسیار مهمی به من زد. او گفت: «پیتر، اگر چیزی نسازی هیچ‌کس ایده‌هایت را جدی نخواهد گرفت. تو ناچاری بسازی چون ایده‌هایی که ساخته نمی‌شود، خیلی ساده، ایده‌هایی است که ساخته نمی‌شود».

معماری شامل دیدن این است که آیا آن ایده‌ها می‌توانند در برابر یورش ساختمان، مردم، زمان، عملکرد و غیره ایستادگی کنند یا خیر. تافوری گفت تاریخ به کار تو علاقه‌ای نخواهد داشت ار چیزی نساخته باشی. فکر می‌کنم این کاملاً درست است. اگر من چیزی نساخته بودم من و شما الان با هم صحبت نمی‌کردیم. (در گفت‌وگو با ایمان انصاری در سال ۲۰۱۳، به نقل از وب‌سایت دفتر AN.ONYMOUS)

دسته‌ها
بالکریشنا دوشی

بالکریشنا دوشی: اثر معماری یک فراورده نیست. فرایندی است که چیزها در آن رخ می‌دهد

زمانی که من دانشکدهٔ معماری {اس ای پی تی} را تأسیس کردم، دانشجویان معماری را به محل {ساخت} بناها بردم و به آنها گفتم که هر آن چه شما انجام دهید در معرض تغییر و اصلاح {توسط مردم} است، بنابراین معماری تبدیل می‌شود به توسعه‌ای برای زندگی و زیست {مردم}. در هند، وقتی خانه‌ای می‌سازید، این بنا در طول زمان تغییر می‌کند. پس این سوالی بزرگ برای معمارانی است که می‌خواهند بناهای‌ آنها تغییر نکند.

پس این فلسفهٔ من بوده است، پرسش از این مسئله که جوهرهٔ معماری چیست؟ یک بنا موجودی جاندار است. یک بنا زنده است. {اثر معماری} یک فراورده {یا محصول} نیست، فرایندی است که چیزها در آن رخ می‌دهد. {یک بنا} انعکاسی است از زندگی و معماری پس‌زمینه‌ای برای زندگی است. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت RIBA در سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
سو فوجیموتو

سو فوجیموتو: برای معماری مردم از هر چیزی مهم‌ترند

از این که بنای خانهٔ موسیقی مجارستان مورد استقبال {مردم} قرار گرفت بسیار خرسندم. {…} من از آگاهی بیشتر راجع به برنامه‌ها و این حقیقت که مردم برای گذراندن وقت از بوداپست به اینجا می‌آیند هیجان‌زده شدم؛ چرا که برای معماری مردم مهم‌ترین چیز هستند. ما تلاش کردیم که تا این فضا را برای مردم بوداپست و بازدیدکنندگانش طراحی کنیم. امیدوارم این پروژه باعث شود مردم سرتاسر دنیا از زیبایی‌های بوداپست دیدن کنند. (در گفت‌وگو با Hana Abdel و Claire Brodka، منتشر شده در وب‌سایت archdaily، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
رنزو پیانو

رنتسو پیانو: بناها همچون فرزندان معماران‌اند؛ ما مشتاقیم که فرزندانمان خوشحال باشند و خدا را شکر بیشتر بناهای من زندگی‌ای شاد داشته‌اند

بناها همچون فرزندان {معماران} هستند؛ شما {هم مثل هر پدر و مادری} بسیار مشتاقید که بچه‌هایتان خوشحال باشند. برخی از آنها زندگی‌ای شاد دارند و برخی از آنها ندارند، و در حالت دوم رنج می‌برید.

خدا را شکر بیشتر بناهای من زندگی‌ای شاد داشته‌اند؛ برخی اوقات زندگی سختی {برای یک بنا} در پیش است، اما یک زندگی مدنی زندگی خوبی است، چرا که دارید مکانی برای مردم ایجاد می‌کنید.

و نخستین چیزی که برای حقیقتاً خوشحال بودن نیاز دارید این است که دوست داشته شوید؛ این که پذیرفته شوید، حتی اگر رسیدن به آن زمان طولانی‌ای را طلب کند. {داستان بناها هم همین است.} (در گفت‌وگو با Jackie Daly، منتشر شده در وب‌سایت Financial Times، سال ۲۰۲۱)

دسته‌ها
هادی ندیمی

هادی ندیمی: یزد همچون حافظ است؛ حافظی به شکل و شمایل معماری

من از بعضی از شماها یزدی‌ترم. و عقیده دارم بروز مسلمانی، بافت یزد است. این ارزش‌های مانا و ماندگار گذشته است. فقط تاریخی نیست؛ که تاریخ هم هست. اما متعلق به همین امروز است.

بازگشت به خانه‌سازی با این روش در بسیاری از کشورها آغاز شده. در دنیا به دو وجه اقتصادی و تاریخی به این بافت توجه می‌کنند. وجه تاریخی یعنی ما در گذشته چنین بوده و اکنون نیستیم. گرچه این حاوی ارزش‌های ماندگاری است که امروز هم معتبر است. اگر کهنه نگاهش کنیم باید بگوییم شعر حافظ هم کهنه شده و باید دور ریخت. یزد، حافظ معماری است. حافظی به شکل و شمایل معماری. اگر او بی‌ارزش است اینها هم. اگر حافظ، حاوی ارزش‌های ماندگار و باورهای دینی است، این بافت هم.

{…} معامله ما با بافت‌های تاریخی از بنیاد، غلط است. نگاه غربی هم نباید باشد. این ذهنیت را که کوچه‌های بافت چند متر گسترش یابد، باید دور ریخت. کدام عاقلی این را تصویب می‌کند؟ امیدوارم تصویب نشود. هر که در خاطرش هم گذشته که بافت خراب شود، باید توبه کند.

اسلام در هزاران سال تمدنی ساخته که درخشان‌ترین جلوه‌اش معماری است. هر تمدنی را با آثارش می‌شناسند. مرکز تمدن اسلام، ایران بوده که معماری‌اش در ایران شکوفا شده و تلألو این معماری، ایرانی است. مسلمانی که در رکوع و سجود خلاصه شود، جفا به اسلام است. اگر مسئولین این مطلب را با وجدان درک کنند و هیچ کاری هم نکنند، دستشان را می‌بوسیم. چرا که مردم، دست تنها همه کارها را خود انجام می‌دهند. مسئولان فقط رفع موانع کنند. (در نشست هم‌اندیشی حامیان بزرگ‌ترین بافت خشتی زنده جهان، به گزارش وب‌سایت یزد فردا، سال ۱۳۹۲)

دسته‌ها
ژان لویی کوئن

ژان لویی کوئن: واضح است که سوء تفاهمی اساسی میان معماران و ساکنان بناها وجود دارد

واضح است که در فرانسه (و شاید در کل دنیا) سوء تفاهمی اساسی میان معماران و ساکنان بناها وجود دارد. معماران معتقدند که ساکنان صلاحیتی {برای نظر دادن راجع به معماری} ندارند و معتقدند که معماران بهتر می‌دانند که مردم باید چگونه زندگی کنند.

از سوی دیگر، ساکنان بنا فکر می‌کنند که معماران مطلقاً بی‌فایده هستند و برای ساخت بناها یا سر و کار داشتن با فضای خانه به آنها اعتماد نمی‌کنند. اگر این امر یک ناهماهنگی اساسی است که هیچ‌گاه از بین نخواهد رفت، لااقل می‌توان روی آن کار کرد تا دیالوگی {میان معماران و ساکنان بناها} برقرار شود یا امکان مشاهدهٔ فضاهای تازهٔ بالقوه فراهم آید، یا از طریق گزارش {وضعیت موجود} چیزی برای دنیای معماری فاش شود. (در گفت‌وگوی منتشر شده در مجلهٔ October، شمارهٔ ۸۹، تابستان ۱۹۹۹)

دسته‌ها
هانیبال الخاص

هانیبال الخاص: یکی از بدبختی‌های هنر از روزگاران دور همین بوده که تنها در زمان رفاه به آن پرداخته شده است

یکی از بدبختی‌های هنر از روزگاران دور همین بوده که تنها در زمان رفاه به آن پرداخته شده است. برای مثال در ایتالیا، «مدیچی‌ها» که افراد پولدار و هنردوستی بودند با صرف هزینه و بودجه‌های هنگفت برای رافائل‌ها و میکل‌آنژها دوره‌ای پرفروغ را در خلق آثار هنری به وجود آوردند.

بد نیست تجربه‌ای شخصی را در این زمینه نقل کنم. همین چند هفتهٔ پیش قرار بد تابلویی را در یکی از پارک‌های تهران شروع کنم که در آن شعرای کلاسیک روی یک دیوار و شعرای معاصر روی دیوار مقابل آن نقاشی می‌شد. بدین ترتیب در این پارک فضایی به وجود می‌آمد تا مردم در حین عبور از بین این دو دیوار دربارهٔ مردان بزرگی که زادهٔ این خاک هستند تأمل کنند. کارگزاران این امر در شهرداری زمانی که با کمبود بودجه مواجه شدند -از زبان شهردار تهران- اظهار داشتند که از این پس قرار است برای عمران و توسعه هزینه کنند و به این ترتیب بودجه‌ای برای هنر تخصیص نمی‌یابد.

متأسفانه این گونه نگرش در کشور ما غلبه دارد. اما من در برابر این گونه برخوردها همیشه گفته‌ام «دریغ که نمی‌دانند چه سرمایه‌ای در هنر نهفته است». وقتی که پارک‌های ما از هنر خوب خالی شد مثل این است که از اکسیژن خالی شده باشد و از نشاط و از عشق نیز. وقتی که این بودجه را قطع می‌کنند گویی اصلا متوجه نیستند که زیبایی را از بین می‌برند و به تبع آن حتی به اقتصاد پارک نیز آسیب می‌رسانند. (در گفتگو با ایرج اسدی، منتشر شده در مجلهٔ شهرداریها، ش ۴۵، بهمن ۱۳۸۱)