دسته‌ها
تادائو آندو

تادائو آندو: چیزی با عنوان خلق از هیچ وجود ندارد

هر مکان شخصیت و زمینهٔ خاص خود را دارد. به نظر من پانتئون در رم یک نمونه از هارمونی کامل در معماری است؛ خالص‌ترین فرم‌های هندسی و نور طبیعی فضا را از زندگی اشباع می‌کند. فکر می‌کنم که این {نوع از هماهنگی} هارمونی اعلا میان طبیعت و معماری است. مرکز پمپیدو در پاریس به منزلهٔ نمونه‌ای از هارمونی میان جدید و قدیم به ذهن متبادر می‌شود.

برای {خلق} یک معماری جدید، طبیعی است که با ایجاد یک گفت‌وگو با محیطِ موجود شروع کنیم. مکانی که قرار است یک بنا در آن ساخته شود تاریخی دارد که توسط پیشینیان آن اشباع شده است. به نظر من چیزی با عنوان خلق از هیچ وجود ندارد. با این حال، هدفِ گفت‌وگو با محیط موجود لزوماً ایجاد هارمونی نیست. من سعی می‌کنم زمینهٔ موجود را بپذیرم، اما در عین حال علاقه‌مند به ایجاد دیالوگ‌های چالش‌برانگیز از طریق قرار دادن یک ابژه‌ی بیگانه برای ایجاد اصطکاک {با محیط موجود} هستم؛ این کار زمینه‌ای جدید را شکل می‌دهد. (در گفت‌وگو با Emma Robertson، منتشر شده در وب‌سایت The Talks، سال ۲۰۲۱)

دسته‌ها
دیوید اجی

دیوید اجی: تاریخ است که تصمیم می‌گیرد چه چیز خوب است و چه چیز خوب نیست، نه معماران

این یک نوع گرایش گمراه‌کننده است که معماری‌تان را معطوف باقی گذاشتن نمادی از عصر خودتان {برای آیندگان} کنید. اگر به اهرام {مصر} بنگرید {خواهید دید} که آنها محصول تکامل هستند، تا زمانی که به کمال خود رسیده‌اند. مسئله ساختن نمادی از یک عصر نیست.

تمرکز ما {در دفترمان} بر {نیازهای} شهروندان و سودمندی است. من پنجاه‌ساله‌ام و رنتسو پیانو مثلاً هشتادساله. وقتی او مرکز پمپیدو در پاریس را طراحی کرد، دیگران فکر کردند که این بنا افتضاح است. {اما} تاریخ تصمیم می‌گیرد که چه چیز {یا کدام بنا} خوب است و چه چیز خوب نیست، نه معماران. معماری در بیست سال گذشته خود را متحول کرده است. این تحول آنقدر بنیادین است که آدمی متحیر می‌شود. (در گفت‌وگو با Alain Elkann، منتشر شده در وب‌سایت مصاحبه‌کننده، سال ۲۰۱۶)

دسته‌ها
رنزو پیانو

رنتسو پیانو: مرکز پمپیدو را طراحی نکردیم که صرفاً یک چیز متفاوت خلق کرده باشیم؛ این بنا گواه گویای زمانهٔ درحال تغییرش بود

همین حالا ما در حال تکمیل یک بیمارستان کوچک جراحی اطفال در اوگاندا هستیم و معتقدم این بنا حتی انقلابی‌تر از مرکز پمپیدو خواهد بود، چرا که داریم دیوارهای خیلی ضخیم را از خاک می‌سازیم که انرژی خورشید را جذب می‌کند و این بنا بسیار زیبا نیز خواهد بود، موضوعی که برای یک بیمارستان بسیار مهم است. {همچنین} طرح ما برای آکادمی علوم کالیفرنیا در سان‌فرانسیسکو بخاطر استفاده از فن‌آوری‌های پایدارْ انقلابی بود؛ این بنا نخستین بنای عمومی با گواهی پلاتینیوم استاندارد لید در کل کشور بود.

می‌دانید، من به پمپیدو فکر نمی‌کنم. آن چه مرا رو به جلو می‌راند آنچه انجام داده‌ام نیست، بلکه آن چیزی است که هنوز انجام می‌دهم. ما خوش‌شانس بودیم که در زمان درست با یک طرح درست به چالش کشیده شدیم. پمپیدو آن زمان را، زمان تغییر بزرگ را، نمادپردازی کرد. فراموش نکنید که آن بنا فقط چند سال بعد از جنبش دانشجویی ماه مه سال شصت و هشت ساخته شد. و در واقع، کسی گفت که طرح ما برای مرکز پمپیدو تنها شاهد بصری از ماه مه سال شصت و هشت میلادی است.

{…} شما راست می‌گویید {که دیگر نمی‌شود چنین بنایی ساخت}، آن هم در پاریس! مطمئناً نمی‌شود. و صادقانه بگویم که فکر نمی‌کنم فرانسوی‌ها واقعاً درک می‌کردند که چه چیزی نصیبشان خواهد شد. هر زمان که از ما سوالی پرسیده می‌شد ما به فرانسوی می‌گفتیم: «حرفتان را نمی‌فهمیم». [می‌خندد.]

من مطمئنم که چیزهای جدید همچنان می‌تواند رخ دهد. فقط نیازمند یک لحظهٔ خاص هستید. با مقداری شانس و کنجکاوی می‌تواند رخ دهد. همچنین شما باید خطر کنید. اگر فقط ترسیم کنید می‌دانید که به هیچ جا نخواهید رسید. در معماری تغییر یک اصل است. ما مرکز پمپیدو را طراحی نکردیم که صرفاً یک چیز متفاوت خلق کرده باشیم. این بنا از حیث بصری یک گواه گویای زمانهٔ درحال تغییرش بود. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت archdaily، سال ۲۰۱۹)

دسته‌ها
دیوید چیپرفیلد

دیوید چیپرفیلد: مرکز پمپیدو احتمالاً آخرین بنای برجستهٔ رادیکال بود؛ بسیار رادیکال‌تر از موزهٔ گوگنهایم فرانک گری

یکی از بزرگ‌ترین چیزهایی که از کار کردن در دفتر ریچارد راجرز و دفتر نورمن فاستر برگرفتم اشتیاق و انرژی محض بود. این دو نفر واقعاً فکر می‌کردند که در حال تغییر دنیا هستند. دفتر آنها محیط بسیار الهام‌بخشی برای کار کردن بود.

هر دو آنها درگیر مسائل اجتماعی بودند. اگر به مرکز پمپیدو فکر کنید، {به این نتیجه می‌رسید} که این بنا احتمالاً آخرین بنای برجستهٔ رادیکال بود. از یک لحاظ بسیار رادیکال‌تر از موزهٔ گوگنهایم بیلبائو اثر فرانک گری. موزهٔ بیلبائو از حیث فرم رادیکال بود، اما مرکز پمپیدو نسبت به خود معماری و نسبت به جامعه و ایدهٔ دسترسی به بناهای فرهنگی رادیکال بود. (در گفت‌وگو با Magali Robathan منتشر شده در مجلهٔ CLAD، شمارهٔ ۳، سال ۲۰۱۷)