دسته‌ها
ریچارد راجرز

ریچارد راجرز: مسائل زیست‌محیطی و اجتماعی درهم‌تنیده‌اند؛ بی‌عدالتی اجتماعی ظرفیت یک شهر را برای پایداری زیست‌محیطی تضعیف می‌کند

شهرها در حال ایجاد نوع فجیعی از ناپایداری اجتماعی هستند که موجب زوال بیشتر محیط زیست می‌شود. به رغم افزایش جهانی ثروت که سرعت آن بسیار بیشتر از افزایش جمعیت است، {وضعیت} فقرای دنیا از حیث تعداد آنها و از حیث {شدت} فقر در حال وخیم‌تر شدن است. بسیاری از این مردم فقیر در کثیف‌ترین محیط‌ها زندگی می‌کنند و در معرض منتها درجات فقر محیطی هستند و چرخهٔ فرسایش و آلودگی را تداوم می‌بخشند.

قرار است که شهرها بخش بزرگ و بزرگ‌تری از مردم فقیر دنیا را در خود جا بدهند. نباید تعجب‌آور باشد که جوامع و شهرهایی که فاقد برابری‌های اولیه هستند از محرومیت‌های شدید اجتماعی رنج می‌برند و آسیب‌های زیست‌محیطی بزرگ‌تری ایجاد می‌کنند. مسائل زیست‌محیطی و اجتماعی در هم تنیده‌اند.

فقر، بیکاری، بیماری، تحصیلات ضعیف -به طور خلاصه بی‌عدالتی اجتماعی در هر شکل آن- ظرفیت یک شهر را برای پایداری زیست‌محیطی تضعیف می‌کند. شهرهایی که تجربهٔ جنگ‌های داخلی دارند مثل بیروت، شهرهایی که از فقر شدید رنج می‌برند، مثل بمبئی، شهرهایی که بخش بزرگی از جمعیت‌شان را از زندگی رایج بیگانه کرده‌اند، مثل لس‌آنجلس، یا شهرهایی که سود مادی را به منزلهٔ تنها انگیزه‌شان دنبال کرده‌اند، مثل سائوپائولو، محیط زیست را تا سرحد آسیب به همه تخریب کرده‌اند.

بدون حقوق اولیهٔ انسانی و صلح توازن شهری یا بهبود حقیقی زیست‌محیطی نمی‌تواند وجود داشته باشد. (در کتاب Cities For a small planet، منتشر شده در سال ۱۹۹۷)

دسته‌ها
دیوید چیپرفیلد

دیوید چیپرفیلد: مرکز پمپیدو احتمالاً آخرین بنای برجستهٔ رادیکال بود؛ بسیار رادیکال‌تر از موزهٔ گوگنهایم فرانک گری

یکی از بزرگ‌ترین چیزهایی که از کار کردن در دفتر ریچارد راجرز و دفتر نورمن فاستر برگرفتم اشتیاق و انرژی محض بود. این دو نفر واقعاً فکر می‌کردند که در حال تغییر دنیا هستند. دفتر آنها محیط بسیار الهام‌بخشی برای کار کردن بود.

هر دو آنها درگیر مسائل اجتماعی بودند. اگر به مرکز پمپیدو فکر کنید، {به این نتیجه می‌رسید} که این بنا احتمالاً آخرین بنای برجستهٔ رادیکال بود. از یک لحاظ بسیار رادیکال‌تر از موزهٔ گوگنهایم بیلبائو اثر فرانک گری. موزهٔ بیلبائو از حیث فرم رادیکال بود، اما مرکز پمپیدو نسبت به خود معماری و نسبت به جامعه و ایدهٔ دسترسی به بناهای فرهنگی رادیکال بود. (در گفت‌وگو با Magali Robathan منتشر شده در مجلهٔ CLAD، شمارهٔ ۳، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
فرانک گری

فرانک گری: معماری به مهندسی و درگیری با مسائل اجتماعی استحاله یافته است

من با این تصور که معماری یک نوع هنر است به آن قدم گذاشتم. بخاطر همین بود که تمایل داشتم با فرهنگ هنرمندان در ارتباط باشم؛ آن روزها با هنرمندان نشست و برخاست داشتم. به نظر من معماری {از یک هنر} به طور مستمر به مهندسی و {حرفهٔ معطوف به} مسائل اجتماعی و به درگیری {با آن مسائل} استحاله یافته است؛ که این اتفاق خوبی است.

اما من فکر می‌کنم افراد جوانی که به معماری می‌آیند می‌خواهند انتخاب کنند در کجای این حرفه نقش ایفا کنند، جایی که در آن به چالش کشیده شده‌اند. ما در فرهنگ‌مان نسبت به هنر معماری ناامیدیم. خوب می‌شود اگر {هنر معماری} به منزلهٔ یک آرزو به جا آورده شود، نه این که به آثار احمقانهٔ امثال معمارستاره‌ها تقلیل داده شود. (در گفت‌وگو با Cathleen McGuigan، منتشر شده در وب‌سایت Architectural Record، سال ۲۰۱۹)

دسته‌ها
نسرین سراجی

نسرین سراجی: هنوز معتقدم که معماری باید زندگی و فکرها را تغییر دهد

من هنوز یک معمار مدرن هستم. یعنی همان‌طور که معماران مدرن عقیده داشتند که معماری، زندگی بعد از جنگ را عوض خواهد کرد، من هم معتقدم که معماری باید با انتقاد در زمان معاصر زندگی‌ها را تغییر دهد. شاید این نوعی ایدئالیسم باشد ولی من هنوز معتقدم که فضا، نور، فرم و برنامهٔ یک ساختمان می‌تواند فکر و برداشت عموم را عوض کند. تاریخ و گذشته‌ها در معماری بسیار مهم است ولی متأسفانه اکثر معماران به عنوان سمبل یا به عنوان نشانه‌ای از عصر دیگر، از آن استفاده می‌کنند. من از تاریخ و از مسائل اقتصادی و اجتماعی به عنوان اطلاعات و مادهٔ اساسی زبان معماری استفاده می‌کنم.

{…} من دنبال زبان تازه‌ای نیستم. به نظر من زبان معماری معمار نباید عوض شود بلکه باید کامل شود. من در جستجوی کامل کردن زبان معماری‌ام هستم. (در گفتگو با شهرام گل‌امینی، منتشر شده در مجلهٔ شارستان، ش ۳۲و ۳۳، سال ۱۳۹۰)

دسته‌ها
الخاندرو آراونا

الخاندرو آراونا: قابل قبول نیست که معماران تنها با مسائلی درگیر می‌شوند که مورد علاقهٔ معماران دیگر است

از زمانی که در حدود پانزده سال پیش با قصد تدریس به هاروارد وارد شدم، دچار نوعی از تردید بودم. برایم قابل قبول نبود که معماران تلاش می‌کنند تنها با مسائلی درگیر شوند که مورد علاقهٔ معماران دیگر است. زبان ما معماران یعنی شیوه‌ای که ما دربارهٔ مشکلاتمان صحبت می‌کنیم را هیچ‌کس جز معماران متوجه نمی‌شود. به گمانم این حس نامربوط بودن {به جامعه} و انزوا همیشه مرا نگران کرده است.

از همان موقع که در دانشگاه وارد شدم، در تلاش بوده‌ام تا بفهمم که آیا هیچ ارتباطی میان افکار و ایده‌هایی که به ما آموخته شده با واقعیت زندگی روزمرهٔ مردم وجود دارد؟ البته که وجود دارد، اما باید آنچه واقعا اهمیت دارد را از بدنهٔ دانش معماری انتخاب کرد. {در این دانش} هر چیزی که وجود دارد مهم نیست. (در گفتگو با Anna Winston منتشر شده در وب‌گاه Dezeen، سال ۲۰۱۶)

دسته‌ها
محمدعلی بنی‌اسدی

محمدعلی بنی‌اسدی: مسائل اجتماعی در ناخوداگاه ما هنرمندان جاری است و تلخی ما از آنجا می‌آید

من هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوم، خوشحالم که می‌توانم یک روز دیگر دنیا را ببینم. مثل سالوادور دالی هم خودشیفته نیستم که هر روز از بودن خودش و عنوانش احساس غرور می‌کرد. پشتکار و روحیه برای کار را هم از پدرم به ارث بردم. فکر می‌کنم جایی مابین تردیدهایم بین همه‌ی تشویش‌هایی که وجود دارد و عنان حب و بغضی که این روزها از دستان‌مان رها شده، جریان دارم. ما از یک طرف با آدم‌ها درگیریم و از طرف دیگر با کل هستی و باید تکلیف خودمان را با این جهان مشخص کنیم. برای کسی که کار هنری می‌کند، بهتر است جایی بین همه‌ی این چیزها، فراغت بال هم داشته باشد و طبیعی است که هر چیزی در جهانِ پیرامون ما را تحت تاثیر قرار دهد. برای من هم هنر زبانی است که می توانم به وسیله‌ی آن حرفم را بزنم و بدون شک مسایل اجتماعی در ناخودآگاهم جاری است و این تلخی از جایی می‌آید که هیچ وقت مرا نسبت به دردهای بشر بی‌تفاوت نگذاشته است.(در گفتگو با مهرنوش علی‌مددی منتشر شده در مجله تندیس، شماره ۲۷۹، سال ۱۳۹۶)

دسته‌ها
داریوش بوربور

داریوش بوربور:چیزی به نام «معماری ایرانی» یا «معماری اسلامی» وجود ندارد

مقوله‌ای به عنوان «معماری ایرانی» اصلاً وجود ندارد. این یک توهم است که مدت‌ها برای ایرانی‌ها و حتی معماران ایرانی مخصوصاً در قرن بیستم پیش آمده است. {…} در گذشته صاحب‌کارها به معماران می‌گفتند که ما معماری سنتی ایرانی می‌خواهیم. اما معماری سنتی ایرانی چیست؟ ما 7 هزار سال تاریخ داریم که در این مدت دوران مختلفی را پشت سر گذاشته‌ایم و معماری هر دوره نیز متفاوت از دوره دیگر بوده است. معماری ایلامی با معماری هخامنشی و معماری هخامنشی با ساسانی بسیار متفاوت بوده است. معماری ساسانی نیز با معماری صفویه متفاوت بوده است. حال وقتی ما می‌گوییم، معماری سنتی ایرانی، کدام اینها مد نظر است؟ {…} در مورد معماری اسلامی نیز همین‌طور است. یعنی ما چیزی به نام معماری اسلامی هم نداریم. در آیات و احادیث ما در مورد بسیاری مطالب صحبت شده است اما در مورد معماری هیچ راه‌حلی داده نشده و تقریباً هیچ صحبتی در این زمینه انجام نشده است. دلیل آن نیز بسیار واضح بوده است زیرا در آن دوران اصلاً در عربستان معماری وجود نداشته است. {…} یک زمانی کشور سوریه تحت سلطه رومی‌ها بوده و به همین خاطر مساجد بدو اسلام در سوریه به سبک رومی ساخته شده‌اند. مساجد ایران که معروف به بنای اسلامی هستند، همگی برگرفته از بناهای ساسانی‌اند. یعنی سبک معماری‌ آن‌ها، سبک معماری دوران ساسانی است. {…} سبک گنبد، کاشی‌کاری، نقوش‌، چهارطاق و… صد درصد متعلق به معماری دوران ساسانی است.

بسیاری از محقق‌های درجه یک و تراز اول، چه خارجی و چه ایرانی نیز، این معماری‌ها را، معماری اسلامی می‌نامند. در صورتی که این نام غلط است. معماری ایرانی هم همین حالت را دارد. ما می‌توانیم راجع به معماری بومی صحبت کنیم. معماری بومی با معماری ایرانی متفاوت است. به عنوان مثال معماری ما در بندرعباس به دلایل اجتماعی، آب و هوایی و… یک معماری بومی است که یک سری از ویژگی‌های آن با نقاط دیگر متفاوت است. در کردستان هم یک تفاوت‌هایی در معماری بومی وجود دارد. در شمال ایران هم که تغییرات آب و هوایی و مسائل اجتماعی بیشتر متفاوت بوده، می‌بینیم که ساختمان‌ها به طور کلی سبک دیگری دارند. پس ما راجع به معماری بومی می‌توانیم بگوییم که این معماری متعلق به کدام منطقه است ولی نمی‌توانیم به طور اخص بگوییم که فلان ساختمان معماری ایرانی است. (در گفتگو با سمیه باقری نویسندهٔ وب‌گاه هنرآنلاین، سال 1397)

دسته‌ها
شیوا آراسته

شیوا آراسته: زمینه‌گرایی اصل و جوهرهٔ معماری پیشینیان ما بوده است

معماری زمینه‌گرا شاخه و حوزه‌ای از معماری را شامل می‌شود که فقط نگاه کالبدی به معماری ندارد و معماری را فقط ساخت و ساز نمی‌بیند. بلکه معماری را برآیندی از مسائل اجتماعی و اقتصادی و زمینه‌های تاریخی، اقلیمی و محیط زیست و همین‌طور کالبد می‌‌داند. در واقع به کلیه نیروها و آیتم‌هایی که در به وجود آمدن یک کالبد معماری تأثیر دارند، توجه می‌کند و معماری را برآیند چندین حوزه می‌بیند، موضوع طراحی در حوزه زمینه‌گرایی فقط کالبد فیزیکی نیست. حالت کلی باید زمینه را در چهار حوزه کلان؛ اجتماعی، فرهنگی و تاریخی، محیطی و کالبدی بررسی و تحلیل کرد و تأثیر آن را در معماری و شهرسازی معاصر لحاظ کرد. {…} زمینه‌گرایی دقیقاً اصل و جوهره معماری پیشینیان ما بوده و معماری‌ و شهرسازی گذشته مانند معماری بازارها، مساجد و خانه‌های ایرانی با این نگاه ساخته شده‌اند. به همین دلیل معماری خانه‌ها در هر بوم و اقلیمی متفاوت بوده و منتج از زمینه فرهنگی، طبیعی و تاریخی آن شهر بوده است. معماری دنیا در دوره‌ای از معماری زمینه‌گرا فاصله گرفت و به سمت مدرنیسم سوق پیدا کرد ولی در چند سال اخیر ما دوباره شاهد این هستیم که جایزه پریتزکر را به معمارانی می‌دهند که معماری را در بین مردم و با مردم انجام می‌دهند. من فکر می‌کنم این خیلی مهم است که معماری برای مردم باشد. ما اصولاً دو دسته معمار و هنرمند داریم؛ یک دسته از آن‌ها می‌گویند هنر برای هنر است و دسته دوم هنر را برای مردم می‌دانند. معماری زمینه‌گرا جزو دسته دوم است. اصولاً معماری برای مردم است. معماری برای خود معمار نیست که ما بر اساس احساسات خودمان و با هزینه مردم بنایی را بسازیم و مردم را در خصوص اظهار نظر در مورد کارمان واجد صلاحیت ندانیم. (در گفتگو با سمیه باقری نویسندهٔ وب‌گاه هنرآنلاین، سال 1397)

دسته‌ها
محمدرضا نیکبخت

محمدرضا نیکبخت: عدالت اجتماعی به انضباط و همگنی در سیمای شهر منجر می‌شود

ناهمگون بودن ساختمان‌ها در یک محله یا منطقه معانی بسیاری دارد. در حقیقت سیمای شهری لایه‌های متعددی دارد، معماری نیز یکی از این لایه‌ها است. {…} بهتر است تعریف شهر سالم را در جامعه سالم دنبال کنیم. لایه‌های صفر شهری مسائل اجتماعی است و معماری فضای شهری نتیجه این موضوعات اجتماعی است. {…} به عقیدهٔ من برای درمان سیمای شهری نمی‌توانیم از لایهٔ معماری شروع کنیم و باید ابتدا فاکتورهایی مانند جامعه‌شناسی شهری و روانشناسی اجتماعی را بررسی کنیم در این صورت خود به خود سیمای شهر سالم می‌شود چرا که شهر آیینهٔ جامعه است. {…} عدالت اجتماعی به بیانی یعنی فراهم‌سازی شرایط دسترسی به ارتباطات و قوانین منطقی و عادلانه برای تماس لایه‌های طبقاتی و اجزای مجموعه زیستی مانند یک شهر. عدالت اجتماعی در نهایت منجر به انضباط و همگنی در سیمای شهر خواهد شد.  ارتباطات و قوانین باید برای تمامی اجزای یک مجموعه زیستی یکسان باشد مانند مدرسه‌ای که همه موظفند تابع یک دستورالعمل شوند. عدالت اجتماعی باعث می‌شود تا ظاهر شهر همگن شود. (در گفتگو با وب‌گاه ایلنا، سال 1395)