{در زمینهٔ آموزش معماری} امریکا آکادمیکتر است و رویکردش به معماری از نظر تئوری بسیار هوشمندانه است. تئوری در امریکا فوقالعاده است، هرچند گاهی بیش از اندازه آکادمیک است. در اروپا مدارس خیلی در دید نیستند، چون دانشگاهها تلاش میکنند به دانشجوها یاد بدهند چطور بسازند. این یک توهم است. تئوری من در رابطه با آموزش این است که همهٔ اطلاعاتی که شما به دانشجوها میدهید، آنها باید تجربه کنند تا بتوانند به دانش تبدیلش کنند. نه در اروپا و نه در امریکا این کار انجام نمیشود. در امریکا خیلی به جنبهٔ آکادمیک و تئوری توجه میشود. در اروپا تئوری وجود ندارد، دستکم به آن شکل هوشمندانه که در امریکا هست. مثلاً به کیپنس فکر کنید. من اینجا در اروپا هیچ کیپنسی نمیشناسم. دانشجوها در اروپا مسائل تکنیکی را یاد میگیرند که همان فاصله را از واقعیت دارد که تئوری در مدارس امریکا دارد. (در گفتگو با کامران بهمنی، منتشر شده در کتاب «روایتهای آوانگارد»، تألیف پویان روحی، سال ۱۳۹۴)