تمرین معماری، لذتبخشترین و خوشایندترین فعالیت در زندگی انسان است. از سویی، معماری در کنار کشاورزی، مهمترین نیاز مادی بشر است. انسان باید خوراک و سپس سرپناه داشته باشد. ازسوی دیگر، معماری در کنار عبادت مهمترین نیاز معنوی بشر نیز هست. از میان ما چه کسی میتواند ادعا کند که پس از مواجهه با فضاهایی چون کلیسای نوتردام پاریس، مسجد جامع اصفهان یا باغ ریوانجی کیوتو معنویت را بیشتر احساس نکرده است؟ معماری، مقدم بر هنرهای دیگری چون نقاشی و مجسمهسازی، و نخستین هنر هر فرهنگ و تمدنی است.
معماری بازهٔ وسیعی از دیگر فعالیتهای دلنشین را نیز دربرمیگیرد و پاسخی است به تمام مسایل اجتماعی. هیچ جامعهٔ جدید بدون نسل جدیدی از سازندگان ساختمان، پذیرفتنی نیست. همهٔ اصلاحطلبها -از سوسیالدموکراتها گرفته تا فرنکلین روزولت- همیشه پشتیبان معماریهای جدید بودهاند. در کنار همهٔ اینها مباحث مختلفی نیز در حیطه فناوری در طراحی معماری مطرح میشوند و به این ترتیب هر معمار از آشنایی با فناوری آسانسور، شبکههای فولادی، سازههای چوبی و آجرهای رومی ناگزیر است. فناوری پیشرفتهٔ امروز، امکان ساخت بناهای عظیم را فراهم میآورد. به عقیدهٔ من هیچ آرمانشهر خیالیای در ذهن فیلسوفها وجود ندارد که به حوزهٔ معماری وارد نشود. معماری سختترین هنر در میان هنرهاست. من به دیگر دوستان هنرمندم که نویسنده، نقاش یا آهنگسازند، غبطه میخورم. آنها در جایی که دوست دارند کار میکنند. زمان کارشان نیز دست خودشان است. آنان نه با مصالح ناسازگار سروکله میزنند، نه چکهٔ آب از سقف اعصابشان را به هم میریزد و نه گرفتگی فاضلاب برنامهشان را خراب میکند. همهٔ اشتباههایشان هم جبران شدنی است. (در سخنرانی به هنگام دریافت جایزهٔ پریتزکر، سال ۱۹۷۹، برگرفته از سرمقالهٔ دوفصلنامهٔ معماری ایران، ش ۴۴، سال ۱۳۹۱)