دسته‌ها
ساتو اوکی

ساتو اوکی: بسیار مهم است که یک طراح از مشکلات نهراسد و آنها را به مبارزه بطلبد

ده سال پیش ایسی میاکی {طراح مشهور ژاپنی} به من گفت که تفاوت میان هنرمند و طراح این است که هنرمند مجاز است هر گونه احساسی، اعم از غم و خشم و ترس را به مخاطبش منتقل کند، اما اگر طراح باشی مجبوری که {فقط} شادی را به مخاطبت تحویل دهی. احساسم این است که شباهت میان هنرمند و طراح این است که هر دو مجازند که نشاط و شادی را میان مردم بپراکنند.

مسئله طراحی این است که به مردم بگویی چگونه چیزها را طور دیگری ببینند و از این طریق زندگی آنها را غنی و جذاب کنی و بکوشی تا از زندگی روزمره لذت ببری. بسیار مهم است که یک طراح از مشکلات نهراسد و از آنها اجتناب نکند، بلکه تلاش کند آنها را به مبارزه بطلبد. من از هر چیزی لذت می‌برم، خواه پیروزی باشد و خواه شکست و همهٔ اینها بخشی از وجود من خواهد شد. (در گفتگو با Anna Sansom، منتشر شده در وب‌سایت Say Who، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
سید محمد بهشتی

سید محمد بهشتی: مشکلات امروز ایران ناشی از این است که ما احساس نیاز نمی‌کنیم به آنکه اهل ایران باشیم

یکی از مفروضات اساسی باستان‌شناسان این است که هرچه از زیر خاک بیرون می‌آید حتما بنا به منطقی در آن لایه جای گرفته؛ یعنی تصادف یا حیله در کار نبوده و عده‌ای در هزاره‌های کهن ماموریت نداشته‌اند برای انحراف باستان‌شناسان آن قطعه را جاساز کنند. اما رفتار معاصر ما با سرزمینمان به ترتیبی است که حتما باستان‌شناسان آینده را نسبت به این فرض بنیادین مشکوک می‌کند. چنانکه اگر هزار سال دیگر در دشت کویر و لوت حفاری کنند، با مشاهده کارخانه‌های متعدد فولادسازی در این منطقه بسیار خشک یا حدس می‌زنند که افرادی مرموز آنها را دست انداخته‌اند و یا یقین می‌آورند که احتمالا شایعه وجود دریا در مرکز ایران حقیقت داشته؛ والا کدام جاهلی بدون وجود منابع عظیم آب اقدام به تاسیس فولادسازی در صحرا می‌کند؟

اما این تنها مشکل امروز ما و باستان‌شناسان آینده نیست: فرونشست زمین، مدیریت آب‌های شیرین، آلودگی هوا، خانواده، سیاست، اخلاق، سلامت، صادرات، مصرف، تولید و غیره امواج پی در پی بحران ظهور کرده است و آتیه هراسناک و وخیمی را پیش‌روی ما می‌نهد. آیا این بحران‌ها فارغ از اراده و فعل ما حاصل شده یا حاصل رفتار و کردار ماست؟ چگونه است که طی صد سال گذشته همه با نیت خیر کوشیده‌اند ایران را توسعه دهند اما در عمل خلاف طبع آن رفتار کرده‌اند؟

مسئله با سئوال هم ریشه است و نباید آنرا با مشکل یکی پنداشت. ممکن است در جامعه هزاران مشکل وجود داشته باشد اما معمولا منشا اکثر آنها یک مسئله است. وقتی از مسئله صحبت می‌کنیم از اصلی‌ترین پرسشمان سخن می‌گوییم؛ پرسشی که چون پاسخ فراخور بدان داده نشده، هزاران مشکل پدید آورده است. {…}

وقتی شناخت نسبت به سرزمین و اهل آن را بی‌اهمیت بیانگاریم، گویی از عقل خود در تاریکی استفاده می‌کنیم. معمولا حتی اقدامات بسیار معقول و مدبرانه وقتی در تاریکی انجام می‌شود، عواقب غیرقابل پیش‌بینی و در نتیجه بسیار وخیم برجای می‌گذارند. اما ماهیت ایران اصولا طوری است که امکان ارتکاب خطا در آن بسیار کم است؛ چه رسد به آزمون و خطاهای بزرگ که بسیار خطرناک و مهلکند. هزاران مشکل ایران ناشی از این مسئله ساده اما بغرنج است که ما اصلا احساس نیاز نمی‌کنیم به آنکه اهل ایران باشیم. (در مقالهٔ «ایران امروز یک مسئله دارد نه هزاران مشکل» در روزنامهٔ اعتماد، سال ۱۳۹۸)

دسته‌ها
الخاندرو آراونا

الخاندرو آراونا: عدم تمایل مردم به پرداخت دستمزد شما شاید نشانهٔ بی‌اهمیت بودن کاری است که در حال انجامش هستید

{زمانی گفته بودم که حاضرم با اهداف انسان‌دوستانه مجانی کار کنم، به شرطی که بگذارند هرچه می‌خواهم انجام دهم.} حالا می‌دانم که این جمله بزرگ‌ترین اشتباه من تا به امروز بوده است. مجانی کار کردن شما به معنای آزاد بودن شما نیست. هرچه محدودیت شما بیشتر شود، درجهٔ آزادی بیشتری پیدا خواهید کرد. من مشخصاً آدم خوبی نیستم، اصلا شبیه قهرمان‌ها نیز نیستم. من می‌خواهم به اندازهٔ کاری که انجام می‌دهم دستمزد بگیرم. خانواده‌ای دارم که باید تأمین‌شان کنم. حتی اگر کاری را به صورت رایگان به پایان برسانم، به این معنی است که قبلاً بیشتر از آنچه صرفاً نیاز داشته‌ام کسب کرده‌ام. {…} انسان‌دوستی به زبان ساده یعنی {قبول کنیم که} در گذشته به ما بیشتر از آنچه نیاز داشته‌ایم پرداخت شده است.

مشکلات پیچیدهٔ بشری نیازمند تخصص باکیفیت است، نه خیریه‌ای از متخصصان. اگر جامعه ارزشی در کاری که شما انجام می‌دهید نبیند، پولی هم بابتش پرداخت نمی‌کند. اگر کسی به شما در مقام یک متخصص در ازای صرف زمان برای فکر کردن به یک مسئله پرداخت می‌کند، به این معنی است که کاری که شما می‌کنید ارزشمند است. اگر مردم تمایلی به پرداخت دستمزد به شما ندارند، صرفا به معنای خسیس یا احمق بودن آنها نیست، شاید به این معناست که آنچه در حال انجامش هستید اهمیتی ندارد. (در گفتگوی منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ Strelka، سال ۲۰۱۶)

دسته‌ها
نری آکسمن

نری آکسمن: طراحی از طریق ایجاد کُل‌هایی که از مجموع اجزای خود بزرگ‌ترند معنا را منتقل می‌کند

خطاب به نسل‌های جوان طراحان و معماران، می‌گویم که طراحی نه یک حرفه است و نه یک رشته؛ طراحی ذوق و سلیقهٔ به‌هم پیوسته و اکتسابی است. طراح خوب، به وسیلهٔ امکاناتی که طرح و طراحی در اختیارش می‌گذارد، نه تنها می‌تواند مسائل را حل کند بلکه آنها را پیش از پدیدار شدنشان کشف کند. طراحی، همچون زبان، از طریق ایجاد کُل‌هایی که از مجموع اجزای خود بزرگ‌ترند معنا را منتقل می‌کند. آن زمان که پیوند محکمی میان روش و فرم، تکنیک و بیان، روند و محصول وجود دارد، می‌توان به قلمرو مولد بودن وارد شد، جایی که طراحی از حل مسئله فراتر می‌رود و تبدیل می‌شود به یک نظام فکری به منظور مقابله با هر مشکلی که در جهان وجود دارد. (در گفتگو با Heidi Legg، منتشر شده در وب‌گاه The Editorial، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
جین گنگ

جین گنگ: معماران باید از مهارت‌های خاص خود برای حل مشکلات کلان بهره ببرند

معماران دارای مهارت‌هایی خاص هستند. آنها می‌توانند نقاطی را از حرفه‌ها و رشته‌های مختلف به یکدیگر متصل کنند. همچنین آنها قادرند ایده‌ها و اندیشه‌ها را با طیف وسیعی از مخاطبان عام در میان بگذارند. ما معماران قادریم تا طرحی برای اینکه یک چیز در آینده به چه شکل می‌تواند باشد تهیه کنیم و کار ما همین است که برای آینده برنامه‌ریزی کنیم، و این خیلی مفید است.

من معتقدم معماران باید از این مهارت‌هایی که به آنها اشاره کردم هرچه بیشتر برای مقابله با مسائلی که به آنها اهمیت می‌دهند و با هدف دستیابی به سودی کلان‌تر استفاده کنند. نمی‌دانم اسم این کنشگری است یا حمایت {از جامعه}، اما برای من مسئله به پیش بردن مسائلی که برای همهٔ ما اهمیت دارد و بهره‌گیری از مهارت‌های مختص معماران است تا بتوانیم امکان حل کردن مسائل را فراهم کنیم. (در گفتگو با  Michael Bullockمنتشر شده در مجلهٔ PIN-UP، سال ۲۰۱۲)