دسته‌ها
هوشنگ سیحون

هوشنگ سیحون: معماری مدرن نمی‌تواند باشد؛ معماری یا صحیح است یا غلط

معماری مدرن نمی‌تواند باشد. معماری {یا} صحیح است یا غلط. انعکاس احتیاجات و افکار مردم جهان در هر دوره‌ای متفاوت بوده است و به طور کلی هنرْ خود نمایشگر اینگونه انعکاس‌هاست. در هر دوره‌ای آنچه نو به وجود می‌آید مدرن است. تنها صحیح بودن یا غلط بودن این افکار است که می‌تواند مطرح باشد. معماری یونان برای مردم گذشته مدرن و نو بوده. رنسانس تحول جدید و مدرن بوده و خلاصه امروز هنر ما موقعی مورد قبول قرار می‌گیرد که احتیاجات و نیاز واقعی مردم را برآورد.

{…} مدرن بودن فقط غیر عادی بودن نیست. این فکر، یعنی حجم‌ها و طرح‌های غیر قراردادی به وجود آوردن مرضی است که اکثر هنرمندان ما بدان دچار شده‌اند.

صحیح بودن می‌تواند یگانه هدف باشد. در ضمن عمل خود به خود از تکنیک نو و عوامل تازه‌ای که قرن ما به وجود آورده استفاده می‌شود. فکر صحیح و امکانات جدید طبیعتاً معماری نو و تازه‌ای به وجود می‌آورد. نه {فقط} در این مملکت، بلکه در تمام جهان هدف اصلی راحتی مردم و استفادهٔ مردم است، نه یک معماری غیر معمولی. معماری به خاطر معماری نمی‌توان باشد. چون مردمی هم در کار هستند و دیگرانی که طالب زندگی راحت و مطمئن هستند. (در گفت‌وگوی منتشر شده در مجلهٔ نگین، ش ۱۲، سال ۱۳۴۵)

دسته‌ها
منوچهر سید مرتضوی

منوچهر سید مرتضوی: معماران مدرن ما مدرن نیستند

چون خیلی وقت است در ایران زندگی نمی‌کنم، از بیرون به آن {=معماری معاصر ایران} می‌نگرم. معتقدم معماران ایرانی هنوز رابطه سنت و مدرنیته را حل نکرده‌اند. به نظر می‌آید سنت را در مخالفت با مدرنیته می‌بینند. من این‌طور فکر نمی‌کنم. اگر معماری سنتی یزد را در نظر بگیرید، می‌بینید آنها در زمان خودشان خیلی هم مدرن بودند چون مسائل و مشکلات عصر خود را به نحو عالی و با امکانات موجود زمان خود حل کرده‌اند. وقتی کمبود آب دارند قنات درست می‌کنند که یک کار عظیم مهندسی است. یا به وسیله بادگیر مشکل گرمای خانه‌هایشان را تا حدی حل کرده‌اند. این راه‌حل حتی نماد شهری شده، یعنی با کمترین امکانات و فقط به‌وسیله معماری بیشترین بهره‌برداری را کردند. این نکته در استفاده از مواد ساختمان‌سازی تا شهرسازی صادق است. این طرز فکر در زمان خودش خیلی پیشرفته و مدرن بوده.

مشکل ما اینجاست که معماران مدرن ما مدرن نیستند. یعنی جواب احتیاجات مردم را به طریق مطلوب نمی‌دهند و این باعث تضاد می‌شود. مثلا نماهای رومی، یونانی و… را در ایران در نظر بگیرید. یک فاجعه عظیم فرهنگی. وقتی خانه‌های قدیمی یزد را می‌بینید احساس غرور می‌کنید، چون آنها ریشه در فرهنگ معماری خودمان دارند که در زمان خود بسیار پیشرفته بوده‌اند. اگر 50 سال دیگر مردم به دستاوردهای معماری امروز ایران نگاه کنند، می‌پرسند چه چیزی از فرهنگتان در معماری شما دیده می‌شود و باید بگوییم نماهای رومی و یونانی دوهزار سال پیش! امروز ما باید از سنت الهام بگیریم و این بدان معنا نیست که آن را کپی‌برداری کنیم. به‌نظر من کپی از سنت هم یک اهانت به سنت است؛ چرا؟ چون مشکلات و خواست‌های آنها با زمان ما متفاوت است. منظور از الهام‌گرفتن این است که از طرز فکر آنها الهام بگیریم و با درنظرگرفتن «بستر»، طراحی کنیم، نه اینکه از معماری اروپایی، آن ‌هم یونان و روم باستان، کپی‌برداری کنیم، کپی‌ای که از فهم کم ما از معماری در اروپا سخن می‌گوید. اگر آگاه شویم که مشکلات امروز جامعه ما چیست، می‌توانیم جواب درخوری هم برای آن بیابیم. (در گفتگو با افسانه شفیعی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۴)

دسته‌ها
هوشنگ سیحون

هوشنگ سیحون: برای ما درک روحیه و شخصیت معماری اصیل ایرانی اهمیت دارد و نه طاق شکسته و قوس آن

معماری ایرانی صرفاً در ساختن قوس‌های شکسته و کاشی‌کاری و گنبد و طاق و این نوع کارها نیست. در معماری آنچه مهم است روحیهٔ آن است و برای ما نیز درک روحیه و شخصیت معماری اصیل ایرانی اهمیت دارد و نه طاق شکسته یا قوس و عوامل دیگر که مربوط به فن (تکنیک) معماری هستند. این عوامل (مانند کاشی و گنبد و آجرکاری و درهای ارسی و مشبک‌ها و غیره) عوامل اجرا کننده یا توجیه‌کنندهٔ معماری هستند و نه روحیهٔ آن. باید امروز یک سبک مشخص ایرانی به وجود بیاید. بناهای هخامنشی و ساسانی و صفوی به هم شباهتی ندارند ولی هر سه ایرانی هستند و در هر سه دوره شاهکارهای فراموش‌نشدنی به‌وجود آمده که تا امروز طرف تحسین مردم جهان است. چرا نباید امروز هم در معماری مدرن ایرانی شاهکار به‌وجود بیاید؟ ما بایستی اکنون از وسایل نوین (مانند آهن و بتون مسلح و بتون فشرده و غیره) برای ایجاد معماری ایرانی یعنی ساختمان‌هایی که با شرایط محلی تطبیق می‌کنند استفاده کنیم. (در گفتگو با فرخ غفاری نویسندهٔ مجلهٔ آرش، ش 5، سال 1341)

دسته‌ها
سیروس باور

سیروس باور: معماری امروز ایران مدرن نیست

من معماری امروز ایران را مدرن نمی‌دانم، به همین دلیل آن را معماری نو می‌نامم. مدرنیسم در اروپا سابقهٔ 300 ساله داشت. جامعهٔ اروپایی پس از رنسانس تقریبا 300 سال طول کشید تا به روش جدیدی از زندگی که زاییدهٔ انقلابات صنعتی بود خو بگیرد و تقریبا تمامی جوامع اروپایی فرهنگ مدرن را انتخاب کردند، در صورتی که در ایران بعد از انقلاب مشروطیت فقط (حداکثر) 15 تا 20 درصد از مردم با نوگرایی و تجددگرایی آشنا شدند. بنا بر این آنچه که به وجود آمد، در زمینهٔ معماری زاییدهٔ فرهنگ عامهٔ جامعه نبود. (در گفتگو با نویسندهٔ مجلهٔ جستارهای شهرسازی، ش 30، زمستان 1388)

دسته‌ها
ایرج کلانتری

ایرج کلانتری: در دورهٔ پهلوی دوم پیش از اینکه راجع به الگوی سکونت فکر کنیم، تقلید کردیم

اشکال {کار ما در دورهٔ پهلوی دوم} در این است که قبل از اینکه راجع به الگوی سکونت فکر کنیم، تقلید کردیم؛ و این الگو ها را با وضعیت خود وفق ندادیم. مسکن فردی داریم و مسکن جمعی. در امر توسعه ناگزیریم که براساس زیرساخت‌های محدود در جامعۀ شهری، ظرفیت اسکان را بالا ببریم و جواب رشد جمعیت را بدهیم. تمام جمعیت شهری که با شتاب درحالِ‌توسعه است، نمی‌توانند خانۀ منفرد داشته باشند. خب طبیعتاً ایران هم در آن موقع به تجربۀ بعد از جنگ و ضایعات و خرابی‌هایی که داشت،‌ نگاه می‌کرد. حکومت‌های بعد از جنگ‌ جهانی ‌دوم به این سمت رفتند که خسارت‌ها را سریع و با شیوه‌های صنعتی جبران کنند؛ بنابراین به دنبال سکونت جمعی رفتند. سکونت‌ جمعی اقتضائات خاص خود را ایجاب می‌کند، باید دانست که برای چه قشری و با چه درآمدی ساخته می‌شود. ما در این قسمت یک شکاف مطالعاتی داریم؛ یا ضرورت‌های آن دوره مثل استحمام و بهداشت باید تبلوری در فضای زندگی پیدا می‌کرد. آن الگوی سکونت که دور حیاط مرکزی بود،‌ نبود، گرما با هیزم تأمین می‌شد، در شرایط سخت زمستان برای استفاده از دستشویی از یک طرف حیاط به طرف دیگر می‌رفتند تا اینکه حمام هم وارد عناصر طرح در ساختمان شد. به نظر من یک جاهایی مدرانیزسیون مسائلی را تحمیل می‌کند که باید با تأمل، با خصلت‌ها و ویژگی‌های فرهنگی و بومی وفق داده شوند. ما این غفلت را داشتیم،‌ شتاب مدرنیزاسیون در مملکت زیاد بود،‌ منابع مالی محدود بود و مسائل دیگر. ضمن اینکه این اتفاق محدود به تصمیمات حکومت خاص ما نبوده، ما متعلق به نسلی هستیم که از نظر تاریخی در دوران ما مفهوم توسعه یا پیشرفت یک مفهوم جهانی شد؛ یعنی سازمان ملل متحد و جهان بین‌الملل در فکر ارزیابی و تقسیم‌بندی حوزه‌های جغرافیایی مختلف به دسته‌های عقب‌مانده یا جهان سوم، درحالِ‌توسعه و توسعه‌یافته بود. در حقیقت ما دست‌پروردۀ همین واژۀ پیشرفت یا توسعه هستیم، یعنی پس‌زمینۀ فرهنگی که در جامعه شکل گرفته بود. (در گفتگو با سیده شیرین حجازی نویسندهٔ وب‌سایت کوبه، سال 1396)

دسته‌ها
حسین شیخ زین‌الدین

حسین شیخ زین‌الدین: دوام ما در معماری به خلق جدید است، به تقلید قدیم نیست

چه ما مخالف مدرنیته باشیم و چه نباشیم، چه علاقه به سنت‌هایمان داشته باشیم و چه نه، نحوه زندگی‌ای داریم که نمی‌توانیم از آن فرار کنیم. ما شهرهای بزرگی داریم، ما از اتومبیل استفاده می‌کنیم، ما به بیمارستان نیاز داریم، ایستگاه راه‌آهن و فرودگاه و لوله‌کشی آب می‌خواهیم. اینکه به‌خاطر سنت از این نیازها صرف‌نظر کنید، اصلا خارج از بحث منطقی و عقلانی است. بنابراین شما کجا می‌توانید هویت جدیدی که با واردشدن بسیاری از پدیده‌های تازه لازم دارید را تجربه کنید؟ آنجا که به تعامل فرهنگی معتقد باشید. سیحون خوشبختانه در دوره‌ای بود که با قدرت خلاقیت بالا، از این تعامل فرهنگی سود بسیار جست. همه کسانی که از سیحون سخن می‌گویند تکرار می‌کنند او عاشق ایران بود ولی اگر دقت کنید سیحون به‌طور کامل یک معمار مدرن هم بود. چطور این دو با هم سازگار شد؟ فقط در تعامل فرهنگی می‌توانست جوش بخورد. در نتیجه سیحون بزرگ‌ترین نقشش این بود که ما را با آرامش تمام به طرف آن زندگی‌ای که نمی‌توانستیم از آن احتراز کنیم، سوق داد. برای مثال مقبره ابن‌سینا را نگاه کنید. آنهایی که هویت را با تقابل فرهنگی و غیریت ترجمه می‌کنند، شاید فقط میل گنبد قابوس را ببینند، اما آنهایی که از منظر تعامل فرهنگی به آن می‌نگرند، آن پلت‌فرم و مصطبه و جایی که برج روی آن نشسته را نیز می‌بینند. یک گوشه چشم به معماری مصری دارد، یک گوشه چشم به پنجره‌های کلاسیک یونان و به‌قدری با دقت این تعامل فرهنگی صورت گرفته که به گمان من یکی از کارهای مهم و قابل تحسین وی است. این اولین بار بوده که معماری توانسته با ظرافت خاصی تعامل فرهنگی را ایجاد کند. هیچ احترازی نداشته تا اگر از هر گوشه دنیا فکری به نظرش می‌آید، از آن بهره ببرد و در یک آمیزش هنرمندانه شکل جدیدی خلق کند. دوام ما در معماری به خلق جدید است. به تقلید قدیم نیست. (در گفتگو با روزنامهٔ شرق، سال 1394)

دسته‌ها
فرخ باور

فرخ باور: حس از خود بیگانگی در معماریِ ایرانیِ معاصر موج می‌زند

یک حس غریب از خود بیگانگی و اندوه‌وار و نچسب در معماری ایرانی معاصر موج می‌زند. حتی هنگامی که مدرن است و بالا پایین می‌رود و اختلاف سطح و ووید دارد و جنس و رنگ و خشونت و لطافت و سرد و گرم و پر و خالی و سایه و نور و شفاف و کدر کنار هم می‌گذارد و ترکیب می کند، بازهم مصنوعی، نچسب، پر افاده و خلاصه، غمگین است. (در مقالهٔ «معماریِ معاصرِ ایرانی»، سال 1395)

دسته‌ها
علی اکبر صارمی

علی اکبر صارمی: بازگشت به تاریخ برای بسیاری از معماران مدرن ایران نوعی هدف مقدس بود

در ایران بازگشت به تاریخ همیشه برای بسیاری از معماران مدرن به عنوان نوعی هدف مقدس مطرح بود. در سفرهایی که برای کروکی و نقاشی از روی بناهای قدیمی به اتفاق مهندس سیحون می‌رفتیم همیشه سخن از ستایش معماری گذشته بود و ایشان از عاشقان دایمی هنر گذشته بود و این عشق را به ما نیز منتقل می‌کرد. ولی در آن سال‌ها در پروژه‌های معماری دانشجویان به سختی می‌شد ردپای معماری گذشته را پیدا کرد. در این میان من نیز از سرگشتگانی بودم که به رغم سفرهای دایمی و ترسیم و نقاشی بدون وقفه از معماری گذشته نمی‌توانستم ارتباط منطقی و اصولی بین این و آن پیدا کنم. هرچند که گاهی به صورتی احساسی در پروژه‌هایمان جای پای گذشتگان را می‌دیدیم ولی این دیدار به اصول و مبانی خاصی متکی نبود. (سخنرانی در جلسهٔ معرفی و نقد معماری امروز ایران، منتشر شده در مجلهٔ معمار، سال 1383)

دسته‌ها
هادی میرمیران

هادی میرمیران: معماری ایران سهمی از تحولات معماری مدرن ندارد

به اعتقاد من در دورهٔ مدرن معماری ایران نتوانسته سهمی از تحولات معماری جهان داشته باشد. البته خیلی از نمونه‌های خوب معماری مدرن در ایران ساخته شده، مثلا من ساختمان‌های همایش‌های رادیو و تلویزیون کار عبدالعزیز فرمانفرماییان را خیلی می‌پسندم و یا موزهٔ هنرهای معاصر، ولی نمی‌شود آن‌ها را در کنار کارهای بزرگان معماری مدرن جهان گذاشت، گرچه یکی از بهترین‌ کارهای ساخته شدهٔ دورهٔ معاصر ایران هستند. بعد از آن هم چیزی که فراتر برود ساخته نشده است. (مجلهٔ معمار، شمارهٔ ۳۰)