دسته‌ها
امره آرولات

امره آرولات: خلق بنایی که به طور هم‌زمان ساده و خوب باشد بسیار دشوار است

مدرنیسم ابتدا بسیار منطقی و عملگرا بود. اما در اواخر قرن بیستم دنیا به جای متفاوتی تبدیل شده بود. در ترکیهٔ دههٔ شصت میلادی اثرات مدرنیسمِ خردگرا مهیب بود. این جنبش از حیث فکری و از حیث معمارانه ورشکست بود. {در آن دوره} در مقام یک معمار می‌توانستید با خلق طرح‌های بسیار ساده قسر در بروید، اما {خلق طرحی که} به طور هم‌زمان ساده باشد و خوب بسیار دشوار است.

من از هرگونه تعصب، چه از نوع سکولار آن و چه از نوع مذهبی‌اش، بیزارم. خودم را در میانهٔ این دو وضعیت می‌بینم. من آدمی مذهبی نیستم، اما مذهب را می‌فهمم و به آن احترام می‌گذارم. در حال حاضر روی یک مسجد کار می‌کنم و این طرح مرا برانگیخت تا دربارهٔ اینکه معماری اسلامی اساساً راجع به چیست بیندیشم. من به بافت، ترکیب بافت‌ها، بهره بردن از سایه و نور طبیعی آنطور که در معماری اسلامی سنتی هست علاقه‌مندم. در طراحی داخلی مسجد سنجکلر من در حال تلاش هستم که جوهرهٔ فضای مذهبی را تسخیر کنم. این فضایی ساده است که مردم را به نماز خواندن و تنها بودن با خدا ترغیب می‌کند.

اما من در عین حال علاقه‌مندی‌های مدرنیستی بسیاری نیز دارم. نکته‌ای که می‌خواهم بگویم این است که مدرنیسم دهه‌های شصت و هفتاد تماماً زمینه و روح را از معماری گرفت. مدرنیسم ادعایی مبنی بر آغاز از ابتدا داشت، می‌شود گفت از نقطهٔ صفر. اما چنین نقطه‌ای وجود ندارد. هیچ دنیای آرمانی‌ای وجود ندارد. ما در معماری باید از زمین بیاموزیم، از مکان. برخلاف مدرنیست‌های متعصب، من به زمینه، به تمایز و نداشتن یک نظم ثابت در همه‌جا معتقدم. وقتی مردم می‌گویند که طرح‌های مرا بازمی‌شناسند خیلی ناراحت می‌شوم. من خودم را مجبور میکنم که هر بار چیز متفاوتی خلق کنم، چیزی که وابسته به زمینه باشد. (در گفت‌وگوی منتشر شده در مجلهٔ ArchIdea، سال ۲۰۱۳)

دسته‌ها
پیروز حناچی

پیروز حناچی: دین اسلام به ما نگفته معماری ما به چه شکل باشد؛ بلکه به ما گفته چگونه زندگی کنیم

واقعیت این است که از دیدگاه نظری در مورد معماری اسلامی ایرانی اتفاق نظری وجود ندارد. برخی این را یک مصداق می‌بینند مثلاً می‌گویند هر بنایی که گنبد و مناره و یا هندسه داشته باشد یک بنا با معماری اسلامی ایرانی است. اما برخی دیگر این نوع معماری را یک مفهوم می‌بینند.

واقعیت این است که وقتی اسلام ظهور کرد، به ما نگفت که معماری به چه شکل باشد؛ بلکه اسلام به ما گفته است که چگونه زندگی کنیم. اگر درست زندگی کنیم، درست آموزش ببینیم و درست تکامل یابیم، آن محصولی هم که توسط معماران ما درست می‌شود محصول درستی خواهد بود. این حرف امروز هم نیست بلکه شاید در قرن دوم توسط حکیم ابونصر فارابی در بحث مدینهٔ فاضله به این نکته اشاره می‌کند. ایشان می‌فرماید مدینهٔ فاضله محصول دست کسانی است که در این جامع به تکامل می‌رسند. یعنی اگر آن جامعه متكامل باشد، خروجی‌های آن هم متكامل خواهد بود.

با این نگاه، معماری اسلامی ایرانی یک مفهوم می‌شود و هر آنچه از آموزه‌های اسلامی در آن بنا رعایت شده باشد، آن بنا می‌تواند یک اثر در حوزهٔ تعریفی معماری اسلامی باشد. در گذشتهٔ ایران هم همین‌گونه بوده است. این آثار مورد تحسین ما در زمان خودشان بسیار نوآورانه و بدیع بوده‌اند و با این نگاه حتی اگر ظاهر بنا مدرن باشد و با مصالح جدید ساخته شده باشد {هم می‌تواند جزو معماری اسلامی ایران باشد}. اما اگر شما یک بنایی را بسازید که ظاهری با معماری ایرانی را داشته باشد اما مصرف انرژی آن بالا باشد و در آن اتلاف انرژی صورت بگیرد یا این که مظاهر آن بسیار زیبا باشد اما اصولی نباشد و با یک زلزله چند ریشتری فرو بریزد، خوب مسلماً اثری اسلامی نیست. هر چیزی که عقلانی باشد طبیعتاً شرعی هم است. (در گفتگوی منتشر شده در نشریهٔ نامهٔ شورا، ش ۸۶، سال ۱۳۹۴)

دسته‌ها
فرهاد احمدی

فرهاد احمدی: فهم اثر معماری به وسعت و عمق دیدگاه نظری مخاطب بستگی دارد

در برخورد با هر اثر می‌توان برداشت متفاوتی داشت. این موضوع به عمق نگاه مخاطب به آن اثر بستگی دارد. برای نمونه مسجد شاه را اغلب مصداق معماری اسلامی تلقی می‌کنند اما می‌توان به صورت عمیق‌تری فهمید که این بنا در خود نشانه‌های جدی از معبد خورشید را داراست.

فهم اثر معماری بستگی به وسعت و عمق دیدگاه نظری مخاطب دارد. در معماری ایران گرایش به نظریه‌پردازی محدود است. شاید بتوان در دوره‌ای که اقبال جدی‌تری نسبت به فرهنگ خودی وجود داشت به کارهایی توسط پیرنیا و نادر اردلان به همراه لاله بختیار و چند اثر دیگر اشاره کرد. من معتقدم نسل کنونی هم می‌تواند همانند دههٔ پنجاه باز هم این مسیر را دنبال کند و توسعه دهد و با اعتماد به نفس بیشتری راهکارهای منطقه‌ای را دنبال کند. (در گفتگوی منتشر شده در کتاب «گفتگو با معماران»، به کوشش جلال حسن‌خانی و رامین جلیله‌وند، سال ۱۳۹۸)

دسته‌ها
کامبیز حاجی‌قاسمی

کامبیز حاجی قاسمی: راه فهم اثر معماری از درون فرهنگ است اما باید در مواجهه با اثر به حاق و حقیقت آن پی برد

معماری هنری ناب و هنر پدیده‌ای فرهنگی است. راه فهم نهایی هنر نیز از درون فرهنگ است، اما با شناخت فرهنگ پایان نمی‌پذیرد، بلکه باید در مواجهه با اثر به حاق و حقیقت آن پی برد. هنر تنها مفهوم درونی اثر هم نیست، بلکه منتج از عملی خلاقانه در تبدیل آن مفهوم به اثر است. به بیان دیگر هنر با مفهومی که بدان اشاره دارد هنر نمی‌شود، بلکه نحوهٔ بیان آن مفهوم و جست‌وجوی راهی برای انتقال آن به مخاطب است که هنر را پدید می‌آورد.

به این ترتیب تنها شناخت آن مفهوم نیز به معنای شناخت آن هنر نیست. اگر این تعریف را بپذیریم می‌توان گفت معماری اسلامی ایران، هم متعلق است به ایران و هم وابستگی تام به اسلام دارد، اما در شناخت آن بیش و پیش از اسلام و ایران باید هنر بودنش را لحاظ کرد و از راه خاص شناسایی هنر، که مواجهه با اثر است، به دنبال ادراک آن بود. (در مقالهٔ «تاملی در مفهوم معماری اسلامی ایران و راه فهم آن»، منتشر شده در مجلهٔ صفه، دورهٔ ۲۱، سال ۱۳۹۰)

دسته‌ها
داراب دیبا

داراب دیبا: هر معماری صادق و متفکرانه‌ای از معماری مقلدِ آثار گذشتگان اسلامی‌تر است

در تحت فشار نیروهای سنتی و نیز فشار نیروهای غرب ایران هم همچون بسیاری کشورهای دیگر که در برابر دوگانگی و برخورد فرهنگی قرار گرفته‌اند در تلاش حل معمایی است دردناک و نیز در جستجوی بیان حقیقی خویش. بیانی که بتواند ارزش‌های واقعی سنتی و قالب‌های نوین معاصر را حفظ کند. بیانی که صرفاً برگردان قالب‌های غربی نباشد و نه فقط برگردان تاریخ و گذشته.

ولی من در اینجا از سبک صحبت نمی‌کنم، چون تصور نمی‌کنم که باید معماری و هنر را در افکار و اعتقادات محیطی خاص محدود کرد، زیرا هر نوع محدودیت مانعی است در برابر پی‌بردن به حقایق جهانی. مع‌هذا ما نمی‌توانیم تأثیر محیط بر شخص را انکار کنیم، یعنی برخورد عناصر طبیعی و روانی در فرد. به این معنی ما قادر هستیم که ارزش‌های اساسی میراث فرهنگی خود را به دست بیاوریم، زیرا بدون شک به دور انداختن تمام سنن نادرست خواهد بود.

باید خوب و بد را بسنجیم و از لابلای غربال هوش و روشنفکری زائد را از مفید جدا کنیم. ظاهراً گنبد و طاق‌های قوسی نمایندهٔ معماری اسلامی است و به بهانه این معماری است که این اشتباه رخ می‌دهد که در روی سقف‌های صاف، گنبد می‌سازیم، بر دهانه‌های مربعی شکل قوس می‌زنیم و نمای ساختمان‌ها را گچ‌بری می‌کنیم و دلایل تاریخی که این فرم‌ها را به وجود آورده است و نیز محدودیت‌های فنی آن زمان و ناشناخته بودن مصالحی چون بتون، پلاستیک و فلز را در نظر نمی‌گیریم.

این معماری که باید آن را معماری ملال‌آوری خواند تنها انسان متوسطی را که صرفاً در جستجوی ظواهر فرهنگ است به خود جذب می‌کند. هر معماری‌ای که صادق، صمیمی و متعقل باشد بیش از معماری تقلیدی و خالی از روح کنونی، اسلامی و متناسب با احتياجات ماست. (در مقاله‌ای با عنوان «ابهام و پیچیدگی هنر»، منتشر شده در مجلهٔ هنر و معماری، ش ۲۷ و ۲۸، سال ۱۳۵۴)

دسته‌ها
مهدی حجت

مهدی حجت: مراجعه به معماری قدیم ما حکم حل کردن حل‌المسایل را دارد

من همیشه گفته‌ام که مراجعه به معماری قدیم ما حکم حل کردن حل‌المسایل را دارد. دانشجوی ریاضیات، حل‌المسایل دارد. می‌داند که در امتحان همان سوال‌ها را نمی‌دهند ولی آنها را حل می‌کند. وقتی به معماری گذشته مراجعه می‌کنیم، داریم به یک حل‌المسایل نگاه می‌کنیم. می‌بینیم که وقتی می‌خواستند فلان احساس را به وجود بیاورند، این کار را کرده‌اند. ما نمی‌خواهیم هیچ وقت مثل او عمل کنیم ولی باید ببینیم که سوال چه بوده، جواب چه بوده، چه راه‌حل‌هایی با توجه به فرهنگ و سلیقه و ذوق ایرانی و با مواد و مصالح و تکنولوژی موجود در کشورمان، پیدا شده.

اگر بخواهیم معماری آینده‌مان فرزند خلف معماری گذشته باشد و در امتداد آن حرکت کند و دوباره ما را برگرداند به همان افتخاراتی که در گذشته در حوزه معماری داشتیم، باید معماری گذشته را درک کنیم. کسی که تقلید می‌کند، همیشه از مقلد خودش عقب‌تر است. ما در تمام طول تاریخ از نقطه نظر معماری سرآمد بوده‌ایم. اما الان صد، دویست سالی است که به تقلید افتاده‌ایم. در حالی که گنجینه عظیمی داریم که با ذوق و فرهنگ ما هم سازگار است. ما فرزندان این آب و خاکیم؛ فرزندان تجربیات تاریخی خودمان. مجموعه تاریخ و باورهای این سرزمین است که ما را «ایرانی» می‌کند. برای اینکه معماری ما به قول امروزی‌ها، معماری اسلامی-ایرانی باشد، ما نیاز داریم قواعد را بشناسیم. وگرنه مثل این است که من بخواهم فارسی حرف بزنم اما زبان فارسی بلد نباشم. اگر می‌خواهید معماری‌تان ایرانی باشد، باید معماری ایرانی را ببینید تا بفهمید معماری ایرانی چه طوری است. اگر می‌خواهید معماری‌تان اروپایی باشد، خب بروید معماری آنها را ببینید و از آنها یاد بگیرید.

اگر فرزند این مملکت هستیم و می‌خواهیم معماری این سرزمین را تداوم و ارتقا ببخشیم، اول باید الفبایش را یاد بگیریم. در این صورت است که می‌توانیم به آن زبان هر چه می‌خواهیم، بگوییم. خاصیت زبان این است. وقتی زبان یاد بگیریم، چون زبان را بلدیم و از گذشتگان آموخته‌ایم، حرف آنها را تکرار نمی‌کنیم. حرف خودمان را به زبان آنها می‌زنیم. باید زبان را بیاموزید تا بتوانید حرفی متناسب با امروز بزنید. (در گفتگو با نفیسه حاجاتی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۰)

دسته‌ها
عبدالرضا زکایی

عبدالرضا زکایی: پیش‌نیاز معماری اسلامی اسلامی بودن زندگی و اقتصاد و آزادی است

همان‌موقع که {در یکی از خیابان‌های تهران} اجازه می‌دهید یکی 12 طبقه بسازد و یکی پنج طبقه، یعنی به یکی اجازه دادید و به یکی نه، خودش غیراسلامی است. می‌خواهید اسلامی باشد همه را یک اندازه دهید. در خیابان ایکس بگویید این تعداد طبقه، در یک خیابان دیگر بگویید آن تعداد. مگر اسلام چی می‌گوید؟ یکی از حرف‌های اسلام چیست؟ عدالت. برابری. برابری یعنی همین. چرا به یکی اجازه می‌دهند؟ برای اینکه بیشتر پول می‌دهد و شهر را خراب می‌کند. شهرداری تهران را می‌فروشد. این از فجیع‌ترین کارهای است که در این مملکت اتفاق می‌افتد. خیابان می‌فروشد، کوچه می‌فروشد، کوه می‌فروشد. حالا شما چگونه می‌توانید از معماری ایرانی- اسلامی حرف بزنید؟ چگونه می‌توانید ریشه‌یابی کنید؟ برنامه بریزید و برنامه را به کسانی بدهید که شهر را می‌فروشند! که چه کنند؟ اینها که مجری برنامه نیستند، اینها مجری بودجه سالانه‌شان هستند. هزاران نفر سراغ من می‌آیند که دفترم را بکوبم و شراکتی برج بسازم می‌گویم نه. ولی می‌بینم دور تا دور دفتر من پروانه گرفته‌اند و ساختمان‌سازی می‌کنند. حجاب زندگی من از بین رفته است. یک جا پرده کشیدم، فردا باید یک چادر هم آن طرف بسازم. {…}

برای اینکه در شهری معماری اسلامی داشته باشید، باید زندگی اسلامی کنید. نحوه زندگی نقطه‌عطف تمام حرف‌های من است. در تهران باید اقتصاد اسلامی، آزادی اسلامی و زندگی اسلامی داشته باشید تا معماری اسلامی هم بسازید. حال سؤال این است که آیا من می‌توانم زندگی اسلامی داشته باشم؟ می‌توانم در خانه‌ام اندرونی و بیرونی داشته باشم و میهمان ابتدا به تالار میهمانخانه راه پیدا کند و محارم از اندرونی وارد تالار پذیرایی شوند؟ اصلا چنین پولی دارم؟ پس باید بروم در یک آپارتمان پنجاه متری که آشپزخانه آن هم اُپن است. آشپزخانه اُپن یک پدیده وارداتی است که خود اروپایی‌ها به‌سختی از آن استفاده می‌کنند و مال خانه‌های به‌شدت ارزان‌قیمت و بی‌مصرف است. (در گفتگو با افسانه شفیعی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، ۱۳۹۴)

دسته‌ها
داریوش بوربور

داریوش بوربور: جهانی‌شدن منافاتی با حفظ سنت و فرهنگ ندارد

ما ایرانی‌ها اکثراً در ایرادگیری ید طولانی داریم ولی در ارائه راه حل بسیار ناتوان هستیم. همه چیز را سیاه-سفید می‌بینیم، زیاده در تمام موارد اظهارنظر می‌کنیم، قضاوت‌مان شخصی و غیرعلمی است و در خیلی از موارد بیهوده غلو می‌کنیم. به دلیل بی‌اطلاعی و یا کم‌اطلاعی از بقیه دنیا، اغلب فکر می‌کنیم که بسیاری از مسائل را فقط خود ما داریم و دیگران ندارند. در صورتی که خیلی از مسائل، بخصوص در مورد کلان‌شهرها را بسیاری از ممالک دنیا حتی بیش از ما دارند. انتقاد سازنده بسیار مفید است اما ایراد بی‌مورد اتلاف وقت و دلسردی ایجاد می‌کند.

یکی دیگر از ایرادات ما، باز هم به دلیل کم‌اطلاعی، این است که از تجربیات و راه‌حل‌های دیگر ممالک که قبل از ما این گرفتاری‌ها را داشته‌اند و برای بیشتر آن‌ها جواب و راه‌حل مناسب و جوابگویی پیدا کرده‌اند، استفاده نمی‌کنیم و با صرف هزینه‌های گزاف، خودمان می‌خواهیم دوباره دنبال راه‌حل بگردیم. برای جبران ناآگاهی‌مان و دور زدن از عجز حل مشکل، دائم به غلط می‌گوییم که شرایط ما متفاوت است و باید راه‌حل «ایرانی»، «اسلامی»، «ایرانی-اسلامی» و یا «بومی» پیدا کنیم. در صورتی که بیشتر گرفتاری‌های ما فنی و مدیریتی است و راه‌حل آن‌ها همانند بقیه دنیا است. البته ما عقب‌افتادگی‌های زیادی نیز از ممالک پیشرفته جهان امروزی داریم که با تلاش مضاعف توأم با طرز تفکر صحیح، سرعت و مدیریت باید سعی کنیم عقب‌افتادگی‌های‌مان را جبران کنیم. به عنوان مثال، مترو و فاضلاب لندن از ۱۶۰ سال پیش شروع شدند اما ما ظرف چهل سال اخیر به این موضوعات پرداخته‌ایم و هنوز سیستم فاضلاب تهران تکمیل نشده است. مترو تهران پیشرفت نسبتاً خوبی داشته و گسترش آن کمک بزرگی به حل ترافیک خواهد کرد.

بهتر است واژه «جهانی‌شدن» را جایگزین «غرب‌گرایی» بکنیم تا جلوی حساسیت‌ها و مخالفت‌هایی که با هر کار خوبی هم که از غرب سررشته گرفته را بگیریم. جهانی‌شدن به‌هیچ‌وجه منافاتی با حفظ سنت و فرهنگ ندارد. ‌ما باید از ژاپن این خصلت را بیاموزیم. ملت ژاپن به بهترین نحوی توانسته ضمن حفظ ارزش‌های سنتی، اخلاقی و فرهنگی خود، هم جهانی شود و هم در زمره ممالک بسیار پیشرفته جهان قرار بگیرد. ولی ما متأسفانه حفظ ارزش‌های‌مان را مترادف با عقب‌گرایی، عقب‌ماندگی، پشت کردن به جهانی‌شدن و عدم پیشرفت گره‌زده‌ایم. (در گفتگو با سمیه باقری، منتشر شده در وب‌گاه هنرآنلاین، سال ۱۳۹۷)

دسته‌ها
داریوش بوربور

داریوش بوربور:چیزی به نام «معماری ایرانی» یا «معماری اسلامی» وجود ندارد

مقوله‌ای به عنوان «معماری ایرانی» اصلاً وجود ندارد. این یک توهم است که مدت‌ها برای ایرانی‌ها و حتی معماران ایرانی مخصوصاً در قرن بیستم پیش آمده است. {…} در گذشته صاحب‌کارها به معماران می‌گفتند که ما معماری سنتی ایرانی می‌خواهیم. اما معماری سنتی ایرانی چیست؟ ما 7 هزار سال تاریخ داریم که در این مدت دوران مختلفی را پشت سر گذاشته‌ایم و معماری هر دوره نیز متفاوت از دوره دیگر بوده است. معماری ایلامی با معماری هخامنشی و معماری هخامنشی با ساسانی بسیار متفاوت بوده است. معماری ساسانی نیز با معماری صفویه متفاوت بوده است. حال وقتی ما می‌گوییم، معماری سنتی ایرانی، کدام اینها مد نظر است؟ {…} در مورد معماری اسلامی نیز همین‌طور است. یعنی ما چیزی به نام معماری اسلامی هم نداریم. در آیات و احادیث ما در مورد بسیاری مطالب صحبت شده است اما در مورد معماری هیچ راه‌حلی داده نشده و تقریباً هیچ صحبتی در این زمینه انجام نشده است. دلیل آن نیز بسیار واضح بوده است زیرا در آن دوران اصلاً در عربستان معماری وجود نداشته است. {…} یک زمانی کشور سوریه تحت سلطه رومی‌ها بوده و به همین خاطر مساجد بدو اسلام در سوریه به سبک رومی ساخته شده‌اند. مساجد ایران که معروف به بنای اسلامی هستند، همگی برگرفته از بناهای ساسانی‌اند. یعنی سبک معماری‌ آن‌ها، سبک معماری دوران ساسانی است. {…} سبک گنبد، کاشی‌کاری، نقوش‌، چهارطاق و… صد درصد متعلق به معماری دوران ساسانی است.

بسیاری از محقق‌های درجه یک و تراز اول، چه خارجی و چه ایرانی نیز، این معماری‌ها را، معماری اسلامی می‌نامند. در صورتی که این نام غلط است. معماری ایرانی هم همین حالت را دارد. ما می‌توانیم راجع به معماری بومی صحبت کنیم. معماری بومی با معماری ایرانی متفاوت است. به عنوان مثال معماری ما در بندرعباس به دلایل اجتماعی، آب و هوایی و… یک معماری بومی است که یک سری از ویژگی‌های آن با نقاط دیگر متفاوت است. در کردستان هم یک تفاوت‌هایی در معماری بومی وجود دارد. در شمال ایران هم که تغییرات آب و هوایی و مسائل اجتماعی بیشتر متفاوت بوده، می‌بینیم که ساختمان‌ها به طور کلی سبک دیگری دارند. پس ما راجع به معماری بومی می‌توانیم بگوییم که این معماری متعلق به کدام منطقه است ولی نمی‌توانیم به طور اخص بگوییم که فلان ساختمان معماری ایرانی است. (در گفتگو با سمیه باقری نویسندهٔ وب‌گاه هنرآنلاین، سال 1397)

دسته‌ها
عبدالحمید نقره‌کار

عبدالحمید نقره‌کار: قوانین شهرداری تهران غیر شرعی است چون مجتهد واجد شرایط آنها را کنترل نکرده است

بسیاری از سازندگی‌ها در کشور از دهه ۷۰ شروع شد، چرا که پیش از این کشور درگیر جنگ بود. دولت در آن زمان مسئولیت تخصصی نظارتی خود را که می‌توانست توسط شورای عالی معماری و شهرسازی اعمال شود را عملا به خود شهرداری و شهردار وقت واگذار کرد. این شهردار به دلیل تخلفات مکرر محکوم شد اما این رویکرد شهرداری از آن زمان تا به امروز ادامه داشته است اما تفاوت این است که شهرداران بعدی محکوم نشدند. موضوعی که باید به آن توجه کرد این است که در هر مجموعه اجتماعی اگر قوا از هم تفکیک نشود این مشکلات پیش می‌آید. در حال حاضر وظایف هر سه قوه و حتی جایگاه رهبری به خود شهرداری تهران داده شده است و این نهاد خود قانون می‌نویسد، خود اجرا می‌کند و خود قضاوت می‌کند و به اسناد بالادستی هم کاری ندارد.  قرار بود در شورای عالی معماری و شهرسازی یک مجتهد واجد شرایط در حوزهٔ فقه معماری وجود داشته باشد تا مثل شورای نگهبان قوانین معماری و شهرسازی را کنترل کند. اما تا به امروز از کسی دعوت نشده است. بنابراین تمام قوانین این حوزه غیر شرعی و غیر اسلامی است.  در این میان قرار بود طرح‌های جامع و تفصیلی توسط مهندسان مشاور متخصص و متعهد انجام تدوین شده و با نظارت جمعی به تصویب برسد اما حالا همه این موارد به شهرداری واگذار شده است. (در گفتگو با برنامهٔ صدبرگ، منتشر شده در وب‌سایت «قطب علمی معماری اسلامی»، سال 1396)