دسته‌ها
ژان نوول

ژان نوول: معماری برای من ایستادگی در برابر جهانی‌سازی است که روح مکان، زمینه و تفاوت میان آدم‌ها را ارج نمی‌نهد

معماری برای من پاسخ به پرسشی است که هیچ‌گاه مطرح نشده است. فراتر از هر چیز، معماری ایستادگی در برابر سیستم، ایستادگی در برابر جهانی‌سازی کالبدی است که روح مکان، زمینه و تفاوت میان آدم‌ها را ارج نمی‌نهد و از مردم هر نقطه از دنیا می‌خواهد که همه‌شان مثل هم زندگی کنند، در فضاهایی که بیش از اندازه کوچک‌اند. (در گفت‌وگوی منتشر شده در ضمیمهٔ مجلهٔ domus، ش ۱۰۶۳، سال ۲۰۲۱)

دسته‌ها
ایرج اعتصام

ایرج اعتصام: اگر هویت را به معنی تقلید از گذشته در نظر بگیریم به هیچ جایی نمی‌رسیم

باید از آن {=جهانی‌شدن} نترسید و با آن و به خصوص با تکنولوژی و مصالح مدرن روبه‌رو شد. به عنوان مثال در شوروی زمان استالین روی مقولهٔ معماری ملی کار می‌کردند. آنها می‌گفتند معماری جهانی که در آلمان و جاهای دیگر مطرح شده است به «سرمایه‌داری» کمک می‌کند در حالی که ما خودمان یک معماری داریم که باید حفظ شود. به همین ترتیب درِ دنیا را به روی خودشان بستند و پردهٔ آهنین معروف را پائین انداختند.

منتها مسئله این بود که آنها زمینهٔ معماری لازم و یا حتی چیزی برای گفتن در این زمینه را نداشتند، (چنانچه اکثر ساختمان‌های خودشان را ایتالیایی‌ها قبل از کاترین بزرگ و با تاثیر از معماری رنسانس ساخته بودند). در نتیجه به معماری کلاسیک یونان پناه آوردند. به همین دلیل وقتی امروز با معماران جوان روسی صحبت می‌کنید می‌گویند ما از چیزی که در آن دوران به وجود آمده شرمنده‌ایم.

البته تعداد معدودی ساختمان‌های خوب مثل دانشگاه مسکو هم وجود دارد که مثال‌های مثبتی هستند ولی کلا روس‌ها در زمان استالین معماری را به طور عجیبی به عقب بردند. مثلاً معماری مسکونی آنها تبدیل به یکی از زشت‌ترین نوع معماری‌های جهان شد. برای اینکه هیچ نمونه‌ای که از معماری خودشان باشد، نداشتند.

حالا اگر ما هم خیلی بخواهیم در قالب ملی‌گرایی فرو برویم و یا هویت را به معنی تقلید از گذشته در نظر بگیریم به هیچ جایی نمی‌رسیم. گرچه معماری گذشتهٔ ما بسیار با ارزش است ولی با تقلید از آن حقیقتاً به هیچ جا نمی‌رسیم.

{…} اگر قدر معماری کهن ایرانی را دانستیم و آن را کپی نکردیم و به آن احترام گذاشتیم، همچنین آن را عمیقاً بررسی و روحش را درک کردیم، در عین حال اگر با مدرن‌ترین تکنیک‌های دنیا هم آشنا باشیم، آنگاه می‌توانیم نوعی معماری به وجود بیاوریم که هم جهان‌شمولی دارد و در دنیا مورد قبول واقع می‌شود و هم روحیهٔ ایرانی را يقيناً در خود خواهد داشت. (در گفت‌وگوی منتشر شده در جلد اول کتاب «اندیشهٔ معماران معاصر ایران»، به کوشش اسماعیل آزادی، سال ۱۳۸۹)

دسته‌ها
هما فرجادی

هما فرجادی: مدرسهٔ خوب معماری هنرجویانش را برای طراحی در فرهنگ‌ها و سبک‌های متفاوت آماده می‌سازد

به نظر من با توجه به روال جهانی شدن و پیدایش عصر و زمانهٔ جدید و ارتباطات نوین، برای شخص من این قانون جهانی وجود ندارد که چون ایرانی هستیم فقط باید کارهایمان تحت تأثیر فرهنگ ایران صورت پذیرد و اصولاً در حال حاضر معماری هیچ کشوری نمی‌تواند مانند یک جزیره خود را از فرهنگ بین‌المللی و جهانی دور سازد.

در حال حاضر بسیاری از هنرمندان و معماران هستند که در یک کشور زندگی می‌کنند و در کشور دیگری طراحی معماری می‌کنند و ساختمان می‌سازند و در مجموع با این روال اصولاً نمی‌توان گفت که حتماً باید یک معمار تنها از یک فرهنگ خاص پیروی کند، بلکه با توجه به این که اثر معماری قرار است در کدام کشور ساخته شود، بحث فرهنگ آن کشور نیز در کنار عوامل مهم دیگر باید در امر طراحی معماری در نظر گرفته شود.

به نظر من وظیفهٔ یک مدرسهٔ خوب معماری نیز می‌تواند این باشد که به جای آموزش تنها یک فرهنگ خاص به هنرجویان، آنها را برای طراحی و ابداعات هنری در فرهنگ‌های معماری متفاوت و سبک‌های مختلف آماده سازد. در عین حال فرهنگ معماری ایران بسیار غنی است و می‌تواند سرچشمهٔ الهام فراوانی برای طراحان ایرانی و خارجی باشد. (در گفتگو با وحید تقی‌یاری و پریسا شاه‌محمدی، منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۴۳ و ۴۴، سال ۱۳۸۳)

دسته‌ها
منوچهر سید مرتضوی

منوچهر سید مرتضوی: معماری باید داستان خودش را در بستری که در آن احاطه شده بنویسد

کارهایی از نسل {معماران} جوان دیده می‌شود که نوید آینده‌ای بهتر را می‌دهند، ولی تردید دارم که این تعداد انگشت‌شمار معمار کافی باشد. به‌نظر من مشکل اصلی آموزش معماری در دانشگاه‌هاست که تفاوت عظیمی با دانشکده‌های بیرون از ایران دارد. معماری مانند رشته‌های مهندسی دیگر نیست. هدف اصلی تدریس معماری باید آموزش طراحی باشد. برای پیشرفت بیشتر باید پایه مستحکم‌تری داشته باشیم. این پایه باید در دانشگاه به وسیله استادانی که فهم طراحی بالای دارند تدریس شود. هرچه تعداد طراحان با حساسیت بالا داشته باشیم، به معماری و شهرسازی با کیفیت بالاتری می‌رسیم.

{…} گفتم نسل جوان هستند، اما انگشت‌شمارند و این کافی نیست برای جهانی‌شدن. من یک مثال از ادبیات بزنم. یک نویسنده ایرانی مثل محمود دولت‌آبادی می‌تواند در جهان مطرح باشد، چرا؟ چون داستانی که می‌نویسد در بستر جامعه ایران است. فرض بگیریم آقای دولت‌آبادی رمانی در بستر جامعه آلمان بنویسد، خب به نظر خنده‌دار خواهد بود. معمار تفاوت زیادی با یک شاعر یا نویسنده ندارد. معماری باید داستان خودش را در بستری که در آن احاطه شده، بنویسد. وقتی داستان معماری در ایران کپی داستان معماری آلمان یا هر کشور دیگری است لزومی نیست از جهانی‌شدن صحبت کنیم. (در گفتگو با افسانه شفیعی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۴)

دسته‌ها
زاها حدید

زها حدید: کار معماری خلق محیط‌هایی دلچسب و مهیج برای زندگی اجتماعی است

کار معماری اساساً خلق محیط‌هایی دلچسب و مهیج برای همهٔ جنبه‌های زندگی اجتماعی است. با این حال جامعهٔ معاصر مدام در حال تغییر است. انتظام‌های فضایی در تناسب با الگوهای زیستی تکامل پیدا می‌کند. {…} به نظر من آنچه در عصر ما {به نسبت گذشته} تازه است، سطح جدیدی از پیچدگی اجتماعی است. دیگر یک فرمول ساده {برای مسائل مختلف} وجود ندارد. دیگر راه‌حلی جهانی و تکرارهای جزئی وجود ندارد. و این در مورد شهرهای آسیایی بسیار مصداق دارد.

در هنگ‌کنگ بعد از خروج بریتانیا جنبش قدرتمندی برای حفاظت از آنچه تاریخی است به وجود آمد، با این ایده که آنچه سنتی است بهترین است. این وضعیت مرا به یاد جنبش پست‌مدرنیسم در دنیای غرب و شهرنشینی جدید می‌اندازد. اندیشهٔ من این است که کارم را با ایده‌های محلی و سنت‌های طراحی آغاز می‌کنم و سپس آنها را به چیزی تازه و غیرمعمول تبدیل می‌کنم، یعنی هویت محلی را استفاده می‌کنم، اما آنها را کپی نمی‌کنم. من آن را در آخر تبدیل به چیزی متعلق به خودم می‌کنم. (در گفتگو با Inhae Yeo ویراستار مجلهٔ OIKONOMOS، منتشر شده در سال 2017)

دسته‌ها
وانگ شو

وانگ شو: نه فقط سنت خود را از دست داده‌ایم، که روش تفکر راجع به آن را نیز فراموش کرده‌ایم

ده سال پیش را به خاطر می‌آورم که در قامت یک مرد جوان در دانشگاه پکن سخنرانی کردم. بعد از سخنرانی دانشجویان جوان در مقابلم ایستادند و از من پرسیدند: «چرا باید معماری ما معماری چینی باشد؟ ما حالا جزئی از یک جهان هستیم و چه لزومی دارد {معماری مخصوص به خود داشته باشیم}؟» در نظام آموزشی ما تقریبا هیچ اثری از سنت وجود ندارد. در زندگی امروز، تنها قشر بسیار فقیر جامعه به شکل سنتی زندگی می‌کنتد و قشر متوسط و بالای جامعه حتی نمی‌دانند هدفشان در زندگی چیست.

البته، از طرف دیگر بعضی از مردم احساسات نوستالژیک دارند، این که ما سنت و تاریخ بزرگی داریم، این که باید کاری برای این فرهنگ بکنیم. اما {هنگام عمل} فقط به کارهای تبلیغاتی و تجاری مثل استفاده از چند نشانه و چند نماد بسنده می‌کنند، طوری که در کارشان هیچ احساسی نسبت به سنت وجود ندارد. اصلا چرا راجع به سنت در چین صحبت می‌کنیم؟ چون موضوع فقط خود سنت نیست، بلکه روش سنتی زندگی ما طبیعی‌تر و پایدارتر و هماهنگ‌تر با محیط زیست بوده است. نه فقط سنت خود را از دست داده‌ایم، که روش تفکر راجع به آن را نیز فراموش کرده‌ایم. فراموش کردن طرز تفکر مهم‌تر از فقدان سنت است، برای همین است که من با نسل‌های جوان‌تر صحبت می‌کنم. (در گفتگو با Anna Tweeddale منتشر شده در مجلهٔ  Architectural Review ش 127، سال 2012)

دسته‌ها
پائولو مندز دا روشا

پائولو مندز دا روشا: این که من اهل برزیل هستم به این معنا نیست که معماری برزیلی تولید می‌کنم

معمار بودن ربطی به اهل کجا بودن شما ندارد. معماری دانشی جهانی است. این که من اهل برزیل هستم به این معنا نیست که معماری برزیلی تولید می‌کنم. من دور و برم را می‌بینم، از منابع موجود و مواد در دسترس استفاده می‌کنم، شرایط آب و هوایی را درک می‌کنم و به همین ترتیب {در هرکجای دنیا} پیش می‌روم. معمار بودن به دانستن است؛ شما در مقام معمار {بر اساس دانش خود} مکان بنایی که قرار است ساخته شود را بررسی می‌کنید و درک می‌کنید که چگونه به این مکان خاص و موقعیت آن پاسخ دهید. آب همان آب است، جاذبه همان جاذبه است، نور خورشید هم همان است. همه‌چیز همه‌جا یکسان است. (در گفتگو با  Vladimir Belogolovskyنویسندهٔ وب‌سایت ArchDaily در سال 2016)