دسته‌ها
مایکل رینولدز

مایکل رینولدز: من از معمار بودن شرمنده‌ام

راستش را بخواهید، من واقعاً حرفهٔ معماری را کنار گذاشتم. منظورم این است که من در ذهنم معماری را به منزله‌ی یک حرفه کنار گذاشته‌ام زیرا به مسائلی که با آن روبرو هستیم نمی‌پردازد. بنابراین من کلمهٔ جدیدی به نام بایوتکچر {یا زیست‌معماری} ابداع کردم و از آن استفاده می‌کنم. می‌توانم بگویم من یک بایوتکت {یا زیست‌معمار} هستم. البته، من یک معمار هم هستم، اما گاهی اوقات حتی از انسان بودن هم خجالت می‌کشم و قطعاً از معمار بودن شرمنده‌ام. (در گفت‌وگوی ویدئویی منتشر شده در وب‌سایتarchdaily ، سال ۲۰۱۵)

دسته‌ها
ریچارد میر

ریچارد مایر: اکنون از حیث وجود معماری با کیفیت دوره و زمانهٔ خوبی است

امروز همه‌جا معماران خوب متعددی وجود دارد. قبلاً می‌گفتم فلانی و بهمانی معماران خوب مورد علاقهٔ من هستند، اما حالا هرجا که بروی و در هر کشوری که به آن سفر کنی معماری خوب در حال انجام است؛ چه در آسیا، چه امریکای جنوبی و یا اروپا و ایالات متحد. به نظر من اکنون از حیث وجود معماری با کیفیت و همچنین فرصت‌های فراوانی که برای معماران خوب وجود دارد دوره و زمانهٔ خوبی است. اگر کسی کار معماری خوب انجام دهد مردم او را پیدا می‌کنند. حالا مردم نسبت به بیست یا سی سال پیش بیشتر به معماری علاقه‌مند هستند. حالا رسانه‌های عمومی بیشتری دربارهٔ معماری وجود دارد، {در نتیجه} آگاهی عمومی نسبت به معماری بیشتر شده و مردم علاقه‌مند شده‌اند. شما سفر می‌کنید و به هرجا که می‌‌روید چه کار می‌کنید؟ به معماری نگاه می‌کنید. نه لزوماً معماری معاصر، اما معماری است که به شما راجع به فرهنگ می‌گوید. (در گفتگو با Anna Winston، منتشر شده در وب‌سایت dezeen، سال ۲۰۱۶)

دسته‌ها
پی ژو

ژو پی: گاهی مجبوریم برای خلق معماری معاصر و بی‌مانند تاریخ را فراموش کنیم

اگر به معماری از منظری فرهنگی بنگریم، خواهیم دید که ما در موقعیتی خاص قرار داریم، جایی که در تلاشیم تا هویت خود را {از طریق معماری} بازشناسیم. به نظر من ما بیش از اندازه بر این که چگونه معماری گذشتهٔ چینی را به معماری امروز تبدیل کنیم تمرکز کرده‌ایم؛ اما چنین کاری غیر ممکن است، شما می‌توانید این را به چشم خود ببینید. برای مثال، هیچ‌گاه نخواهید توانست یک بنای رومی را به یک بنای امروزی تبدیل کنید. گاهی مجبوریم برای خلق معماری معاصر و بی‌مانند تاریخ را فراموش کنیم. (در گفتگویی در سال ۲۰۱۳، به نقل از وب‌سایت archdaily)

دسته‌ها
محمدرضا حائری

محمدرضا حائری: بحران ما در معماری معاصر ساختن بدون معماری است

دایرةالمعارف مک‌گروهیل در درون جنبش مدرن نزدیک به بیست سبک را بر می شمرد که چندتایی با روایت مجدد گذشته، آن هم راویانی خلاق چون رایت و کوربوزیه معماری خود را خلق کرده‌اند و چندتایی بیشتر از گذشته فاصله گرفته و به دنبال «چیز دیگر» معماری خود را بنیان نهاده‌اند و برخی به کلی قدم در راه بی‌گذشته نهاده‌اند. بدین ترتیب در معماری معاصر مانند سایر دوران‌ها، چند جریان معماری به‌طور همزمان آرایش و پیرایش فضا را بر عهده گرفته‌اند. جریان‌هایی که ضعیف‌تر شده و به حاشیه رفته‌اند، معماری مبتنی بر سنت، معماری مبتنی بر تاریخ و معماری مبتنی بر بوم هستند و جریان‌هایی که از حیات بیشتری برخوردارند معماری مبتنی بر نوآوری می‌باشند که برخی از آنها نوآوری خود را با نوآوری‌های گذشته آمیخته‌اند و برخی سعی در ارائهٔ نوآوری تام دارند. اما مهم‌ترین پدیده‌ای که در جنبش معماری مدرن اتفاق افتاد و هم‌اکنون از همهٔ جریان‌های معماری در کشور ما قوی‌تر است، ساختن بدون معماری است.

با حاکم شدن ساختمان‌سازی که عبارتست از ساختن بدون معماری، معماری مدرن نیز همانند همهٔ دستاوردهای گذشتهٔ معماری از صحنهٔ شهرها خارج شده و خیابان را سراسر ساختن بدون معماری فراگرفته است؛ تا آنجا که بحران چگونگی مدرن شدن و معاصر شدن شهرهای ما معماری مدرن نیست، معماری مبتنی بر سنت هم نیست. بحران ما در معماری معاصر ساختمان‌سازی است. (در مقاله‌ای با عنوان «معماری معاصر، معماری مدرن، ساختمان‌سازی»، منتشر شده در مجلهٔ گفتگو، ش ۱۳، سال ۱۳۷۵)

دسته‌ها
کنگو کوما

کنگو کوما: در معماری امروز همکاری با جامعه از طراحی نیز مهم‌تر است

در جامعهٔ معاصر معماران باید با جامعه کار کنند. در قرن بیستم معماران جامعه و اقتصاد را راهبری می‌کردند، اما امروز همکاری با جامعه از خود طراحی نیز مهم‌تر است. اگر ما معماران بتوانیم رابطه‌ای با اجتماع برقرار کنیم، آنگاه طبیعتاً می‌توانیم بهترین راه حل‌ها را نیز پیدا کنیم. (در گفتگوی منتشر شده در وب‌گاه designboom، سال ۲۰۱۸)

دسته‌ها
منصور فلامکی

محمد منصور فلامکی: در سال‌های خیزش هنرها ایران به معماری توجهی نشد

در معماری معاصر ایرانی یک کوتاهی بسیار جدی یا خیلی چشم‌گیر داشته‌ایم و هنوز هم داریم. از زمان انقلاب مشروطیت به این سمت، در سایر رشته‌های هنری تمام دانسته‌های خود را روی کاغذ آوردیم و آنها را بررسی و بحث کردیم. بحث شعر شد، آرام‌آرام بحث موسیقی و نمایش شد که اینها را به تجزیه و تحلیل بردیم. در زمینهٔ معماری این کار را نکردیم. در این زمینه صبر کردیم. سی، سی و پنج سال از مشروطیت گذشت. در این زمینه معمارهای ما کمتر کار علمی کردند. در جو تازه‌ای که بود، کشور ما می‌باید دانشگاه، بیمارستان، وزارت‌خانه و ایستگاه راه‌آهن درون‌شهری داشته باشد که قبلا نداشت. ما در آن زمان یعنی در سال‌های خیزش هنرها و فرهنگ‌ها در کشورمان به معماری‌مان نرسیدیم و چنان که باید به آن توجهی نکردیم.

بعدها یعنی در حدود هفتاد و چند سال پیش، دانشکدهٔ هنرهای زیبا را درست کردیم. این اولین مدرسه‌ای بود که معماری را به صورت مدرن آموزش می‌داد. یعنی مدرن دیدن معماری را به دانشجویان یاد می‌داد. بنیان‌گذار و مدیر اصلی آن فرانسوی بود و معماری ما را هم می‌شناخت  و از جمله آثار معماری را که خودش ایجاد کرده بود، موزهٔ ایران‌ باستان بود که هنوز یکی از موفق‌ترین نمونه‌های معماری مدرن ایران به‌شمار می‌رود که متکی بر گذشتهٔ آن ساخته شده است. ولی او معلم خوبی برایمان نبود. چون از او بهتر کسی را نمی‌شناختند، او را در راس یک مدرسه قرار دادند. وی فارغ‌التحصیلان دیگری از فرانسه آورد. آنان نیز چیزهایی که یاد گرفته بودند به دانشجویان و بعدها به خود من نیز گفتند. آنچه آمد برای این است که باید می‌گفتم و این داستان تا امروز ادامه دارد. ما کاوش‌های معماری ایرانی را به صورت علمی هنوز انجام نداده‌ایم. (در گفتگو با زهرا آرامون نویسندهٔ مجلهٔ رشد آموزش هنر، ش 26، تابستان سال 1390)

دسته‌ها
محمد مهدی محمودی

محمد مهدی محمودی: تاریخ مرگ معماری با ارزش ایران با تولد دانشکدهٔ هنرهای زیبا برابر است

همانطور که می‌دانید، آموزش معماری در ایران از سال 1317 شروع شده است. یک بار هم اشاره‌ای داشتم که تاریخ مرگ معماری با ارزش ایران، با تولد دانشکدهٔ هنرهای زیبا برابر است که البته افراد بسیاری از این صحبت من خوششان نیامد. باید توضیح بدهم که منظور من از این صحبت هنرهای زیبا نیست بلکه منظورم آکادمی است. زیرا پس از آن، ما معماری با ارزش گذشته را نداشتیم و البته شاید این مسئله به اشتباه سیستم آموزشی مربوط است. زیرا سیستم آموزشی که از ابتدا در ایران برای رشته معماری به وجود آمد با حضور اساتیدی همراه بود که یا خارجی بودند و یا در کشورهای خارجی تحصیل کرده بودند، بنابراین شناخت درستی بر روی معماری گذشته ایران نداشتند اما یک تکنولوژی و روش بهتر را آموزش دیده بودند و کار تدریس را پیش گرفتند. در این بین، کسانی که از خارج به ایران آمدند، دو دسته شدند. برخی از آن‌ها گفتند باید سیستم ایتالیا را به ایران بیاوریم و برخی دیگر معتقد به سیستم فرانسه بودند. در صورتی که می‌توانستند همان سیستم‌ها و نگاه را به فضایی ایرانی، آکادمیک و دانشگاهی تبدیل کنند که نشد.  هر چند که بناهای بسیار با ارزشمندی از اساتید و فارغ‌التحصیلان آن دوره داریم اما قطعاً با یک گل بهار نمی‌شود. در واقع با در نظر گرفتن بناهایی چون: میدان آزادی و آرامگاه بوعلی و سردر دانشگاه تهران تعداد انگشت شماری کار شاخص، نمی‌توان تلقی درستی از معماری معاصر ایران داشت. (در گفتگو با سمیه باقری نویسندهٔ وب‌گاه هنرآنلاین، سال 1397)

دسته‌ها
هادی تهرانی

هادی تهرانی: در معماری معاصر ایران تفکر حاکم بر حجم بیرونی به پلان و جزییات نفوذ نکرده است

ایران تاریخ و پیشینهٔ هنری دیرینه‌ای دارد. در جای‌جای شهر شما با موضوعات جالبی برخورد می‌کنید، در کلیات ساختمان‌ها جعبه‌هایی خاکستری هستند، اما در جزییات می‌توان دید که معماران با یک سلیقه موضوع خاصی را دنبال می‌کنند. توجه معماران عمومی شهر به جزییات قابل توجه است. از نرده‌ها گرفته تا باغچه‌های کوچک که در مقابل خانه‌ها ساخته شده است. به نظر من بهترین کاری که معماران جوان ایرانی می‌توانند انجام دهند این است که ویژگی‌ها و تفاوت‌هایی که مختص ایران است و می‌تواند نقطهٔ قوت معماری ایران محسوب شود را بیابند و آن را توسعه دهند. از طرفی می‌بینم از تکنولوژی در ساخت بناها به درستی استفاده نمی‌شود. معماران ایرانی باید تکنولوژی روز دنیا را خوب بشناسند آن را برای ساختن پروژه‌ها به کار گیرند و آن را درست و به جا مصرف کنند. وقتی از بیرون به پروژه‌های جدید نگاه می‌کنید خیلی شبیه به معماری اروپایی و معماری روز دنیا هستند، ولی وقتی به تکنولوژی که آنها را ساخته دقت می‌کنید می‌بینید که فاصله دارند. تفکر حاکم در حجم بیرونی به داخل پلان و جزییات نفوذ نکرده است. استعداد، سلیقه، پیشینه و تاریخ برای خلق معماری ایرانی وجود دارد، تنها باید به آن توجه کرد و اهمیت داد. شهرهای ایران بسیار بکر به نظر می‌رسند و جای کار معماری زیادی دارد و من با توجه به آنچه دیده‌ام به آیندهٔ معماری ایران و درخشش آن در دنیا بسیار خوشبین هستم. (در گفتگو با سام طهرانچی و رامین صفری‌راد، منتشر شده در مجلهٔ شارستان، ش ۳۰ و ۳۱، زمستان ۸۹ و بهار ۱۳۹۰)

دسته‌ها
کامران صفامنش

کامران صفامنش: بسیاری از حرف‌ها و طرح‌ها در حوزهٔ معماری معاصر ایران هیچ‌گاه امکان بروز پیدا نکرد

چند دهه پیش در حوزهٔ ادبیات معاصر ایران جنگ بین شعر کلاسیک و شعر نو جریان داشت. چیزی تحت عنوان شعر معاصر ایرانی که حامل هر دو صفت ایرانی بودن و معاصر بودن باشد هنوز به طور وسیع جا نیفتاده بود و در مقابل آن مقاومت‌های فراوانی صورت می‌گرفت. در صورتی که امروزه می‌بینید در حیطهٔ شعر، نیما جایگاه خودش را دارد، فروغ جایگاه خودش را دارد، شاملو جایگاه خودش را دارد. ولی در مقایسه با این حوزه‌ها یا فرضاً حوزهٔ موسیقی باید بپرسیم ابوالحسن صبای معماری ایران که بود؟ یا حداقل جواد معروفی معماری ایران کیست؟

در معماری به دو نکته باید توجه شود: اول آنکه ایران در شرایط تاریخی و جغرافیایی قرار داشته که اصطلاحاً من آن را چهارراه حوادث می‌نامم. این خاصیت جذب‌کنندگی، آزادی، نگاه کردن، تعامل و با آغوش باز پذیرفتن کاملاً در آن دیده می‌شود و محدودیتی در این موارد برای خودش ندارد. در عین تنوعی که در این معماری وجود دارد، یک صفت یا جنسیت مشترک دیده می‌شود که به این معماری وحدت می‌دهد. از سوی دیگر، وقتی به این واقعیت‌ها و پرسش ها فکر می‌کنیم باید توجه داشته باشیم که متأسفانه معماری در مقایسه با شعر، موسیقی، نقاشی و فیلم برای به‌وجود آمدن با مشکلات بسیار بیشتری روبه‌روست. معماری به بودجه، صرف زمان نسبتاً طولانی و به بانی و حمایت‌کننده احتیاج دارد. نمی‌شود مثل شعر که ممکن است یک‌شبه گفته شود یا نقاشی که در منزل یک‌ماهه کشیده می‌شود، اثر معماری تولید کرد.

به همین دلیل است که بسیاری از حرف‌ها و طرح‌ها در حوزهٔ معماری معاصر ایران ناگفته و ناساخته باقی ماندند و هیچ‌گاه امکان بروز پیدا نکردند. اگر بسیاری از این طرح‌ها، نتیجهٔ کنکاش طراحشان با مسائلی از قبیل معاصر بودن و ایرانی بودن به وجود آمده و ساخته شده بود، شاید امروز معیارها و چشم‌انداز وسیع‌تری برای پاسخ گفتن به سوال هویت ملی در معماری امروز در اختیار داشتیم. (در سخنرانی با عنوان «جستجوی هویت ملی در معماری امروز، آری یا نه؟» منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش 27، مهر و آبان 1383)

دسته‌ها
کامران صفامنش

کامران صفامنش: در بررسی معماری گذشته باید به تأثیر حامی، بنیانگذار و کارفرما در هر دوره توجه کنیم

در بررسی معماری دوران مختلف تاریخی باید به اثرات سه عامل توجه داشت: یکی حامی (Patron) دیگری بنیانگذار (Founder) و دست آخر کارفرما (Client). در بررسی تولیدات معماری دوره‌های مختلف توجه داشته باشید که چه کسانی در هر یک از این سه جایگاه قرار می‌گیرند. چون این افراد مستقیماً در نتایجی که به عنوان تولید معماری هر دوره به وجود می‌آید تأثیرگذارند. در ادامه مثال‌های مشخصی در این مورد بیان خواهم کرد. ولی پیش از آن به سیر تاریخی در مقطع معماری معاصر ایران اشاره می‌کنم. به عنوان مثال، به معماری صفوی که علاقه‌مندان بسیاری دارد توجه کنیم. در این دوره شیخ بهایی در جایگاه حامی قرار می‌گیرد. یعنی فیلسوفی انسان‌گرا که به حوزهٔ معماری و شهرسازی وارد است. آثار دورهٔ صفوی را کنار واقعیت قرارگیری این شخص در موقعیت حامی در نظر داشته باشید. بعد به دورهٔ ناصری و افراد مختلفی که به عنوان بانی و حامی مطرح شدند توجه کنیم؛ مثلاً به سپهسالار که بانی مسجد سپهسالار است و سازندهٔ اولین قسمت ساختمان قدیم مجلس شورای ملی بهارستان. کسی که سال‌ها روی تاریخ ایران کار کرده بود. در اروپا و عثمانی به عنوان سفیر حضور داشته و روی تحولات جهان در آن ایام دقیق شده، یا توجه کنید به تأثیر شخصیتی مثل امیرکبیر. حالا در مقابل این دو فرد، معیرالممالک را در نظر بگیرید که شخصیت و اندیشه‌ای بسیار سطحی‌تر داشته است. وقتی این شخص در موقعیت حامی قرار می‌گیرد نتیجه ساختمان‌هایی است که تنها به روکش و پوشش آنها اهمیت داده شده است. به همین ترتیب، بهتر است توجه کنیم به دوره‌های بعدی و ببینیم زمان رضاشاه تحت تأثیر مشاوران و وزیران او چه ساختمان‌هایی ساخته شده و همچنین در دورهٔ پهلوی دوم.

به این ترتیب، نتیجه می‌گیرم اگر بدانیم که در هر دوره‌ای چه کسانی در موضع بانی، حامی و سفارش‌دهنده قرار می‌گیرند، ریشهٔ بسیاری از گرفتاری‌های معماری مشخص می‌شود. (در سخنرانی با عنوان «جستجوی هویت ملی در معماری امروز، آری یا نه؟» منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش 27، مهر و آبان 1383)