دسته‌ها
دیوید اجی

دیوید اجی: تاریخ است که تصمیم می‌گیرد چه چیز خوب است و چه چیز خوب نیست، نه معماران

این یک نوع گرایش گمراه‌کننده است که معماری‌تان را معطوف باقی گذاشتن نمادی از عصر خودتان {برای آیندگان} کنید. اگر به اهرام {مصر} بنگرید {خواهید دید} که آنها محصول تکامل هستند، تا زمانی که به کمال خود رسیده‌اند. مسئله ساختن نمادی از یک عصر نیست.

تمرکز ما {در دفترمان} بر {نیازهای} شهروندان و سودمندی است. من پنجاه‌ساله‌ام و رنتسو پیانو مثلاً هشتادساله. وقتی او مرکز پمپیدو در پاریس را طراحی کرد، دیگران فکر کردند که این بنا افتضاح است. {اما} تاریخ تصمیم می‌گیرد که چه چیز {یا کدام بنا} خوب است و چه چیز خوب نیست، نه معماران. معماری در بیست سال گذشته خود را متحول کرده است. این تحول آنقدر بنیادین است که آدمی متحیر می‌شود. (در گفت‌وگو با Alain Elkann، منتشر شده در وب‌سایت مصاحبه‌کننده، سال ۲۰۱۶)

دسته‌ها
موشه سفدی

موشه سفدی: هشتاد درصد معماری تکامل است و بیست درصد آن ابداع

من خودم را بسیار تکرار می‌کنم. من مجموعه‌ها و پروژه‌های مسکونی بسیاری را به پایان رسانده‌ام. تلاش می‌کنم از {فرایند انجام} یک طرح برای طرح بعدی {نکاتی را} بیاموزم، اما ایده‌های مشخصی هست که آنها را در سرتاسر کار خویش به همراه دارم. آنجایی که تلاش می‌کنم خود را تکرار نکنم زمانی است که طراحی یک بنای نمادین را که از حیث مکان، بسترها و برنامه‌ها واجد یگانگی است بر عهده دارم.

درست است که بسیاری از بناهای من واقعا منحصربه‌فرد و با یکدیگر متفاوت هستند، اما به این علت به واژهٔ ابداع بدگمانم که ابداع متضاد تکامل است. از همین رو می‌گویم که معماری هشتاد درصد تکامل است و بیست درصد آن ابداع.

با وجود این، لحظات خاصی هست که می‌توان آنها را {لحظهٔ} ابداع نامید؛ مثلاً من شیوه‌های متنوع رساندن نور به طبقات پایین یک بنا را ابداع کردم. آیا این حقیقتاً ابداع است؟ در کتاب جامعه آمده است که «زیر نور خورشید هیچ چیز تازه‌ای نیست». (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت stirworld، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
مایکل سورکین

مایکل سورکین: معماری این استعداد را دارد که هم در انواع زورگویی مشارکت کند و هم آن را تولید کند

معماری این استعداد را دارد که هم در انواع زورگویی مشارکت کند و هم آن را تولید کند، در واقع معماری دیگر ساختارها را با رفتار ظالمانه هماهنگ می‌کند. در مورد خاص دیوار {حائل اسرائیل در کرانهٔ باختری} معماری باعث زورگویی علیه الگوهای مأنوس {زندگی} و روابط انسانی شده است، این دیوار حمله‌ای ظالمانه علیه امکان گستردن بساط زندگی‌ای آرام و راحت است، زورگویی‌ای از نوع حبس کردن، خشونتی از نوع ایجاد زشتی است. معماری می‌تواند به ستم‌هایی از نوع یک‌شکل کردن جامعه، ناکارایی، و جابجایی {سره با ناسره} دامن بزند. معماری می‌تواند سد راه بسیاری از چیزها باشد.

من استدلال خواهم کرد که نه تنها راه‌های دیگری {نسبت به آنچه امروز رخ داده} وجود دارد، بلکه معماری تکالیف آشکار اخلاقی‌ای بر دوش دارد. فهرست این وظایف با مواردی شروع می‌شود که همه با آن موافقند: این که ایمن باشد، در برابر آتش، بارش باران و مواد سمی از ساکنانش محافظت کند. اما تکالیف اخلاقی معماری بیش از اینهاست و شامل این می‌شود که احتمال ایجاد زندگی دلپذیر را افزایش دهد، روابط ما با منابع تجدیدناپذیر کرهٔ زمین تنظیم کند، یا به قراردادهای کالبدی شهرهای خوب موجود ما از حیث فرم احترام بگذارد. و همچنین، وظیفهٔ معماری است که ابزارهای متنوعی برای توزیع منصفانهٔ فضا، منابع، امکانات، روابط و تجربه فراهم کند و نمادی از این توزیع منصفانه باشد. وظیفهٔ ما معماران این است که اوضاع را بهبود ببخشیم. چه چیز می‌تواند برای یک معمار افسرده‌کننده‌تر از تبدیل شدن بیروت به یک ویرانه باشد؟ (در گفتگوی منتشر شده در مجلهٔ COVJEK I PROSTOR در سال ۲۰۰۶، به نقل از وبلاگ Lebbeus Woods)

دسته‌ها
میشل روخکیند

میشل روخکیند: ما حکومت خوبی نداریم پس ناچاریم خودمان راهی برای بهبود فضاهای عمومی بیابیم

تصور کنید {چه خوب بود} اگر همهٔ کارفرمایان نسبت به جامعه‌شان سخاوتمندتر بودند و فضاهای سبز جدید، پیاده‌راه‌های عریض‌تر و فضاهای عمومی‌ای از این دست می‌ساختند. ما حکومت خوبی نداریم، پس باید راه‌های دیگری {به جز تدبیر حکومت} برای بهبود فضاهای عمومی‌مان بیابیم. معماران ناچارند برای آنچه که حکومت در آن قصور می‌کند خود چاره‌ای بیابند. البته منظورم معماری نمادین نیست چون از آن متنفرم. اما امیدوارم معماری تبدیل به نمادی از مکانی بامعنا شود که فرصتی خوب برای ارتباط اجتماعی جوامع محلی ایجاد می‌کند. دغدغهٔ معماری باید آن چیزی باشد که می‌تواند انجام دهد، نه آن چیزی که می‌تواند به نظر برسد. (در گفتگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌گاه archdaily، سال ۲۰۱۹)