دسته‌ها
فرهاد احمدی

فرهاد احمدی: ما باید به سمتی برویم که معماری نکنیم و اولین راهش این است که جلوی این هشتصد دانشکدهٔ معماری را بگیریم

اگر شما بخواهید جامعه‌ای را اصلاح بکنید اولین چیزی که باید در آن اتفاق بیفتد فهم و آگاهی است که باید مردم پیدا کنند. این آگاهی پایه و اساس است. بعد از این آگاهی مفهوم است. بعد از این مسئله شما باید چشم‌اندازی بر اساس این آگاهی پیدا کنید و این چیزی است که ما در جامعه نداریم. ما آنقدر فکر فردای زندگی هستیم که دنبال چشم‌انداز نیستیم. و بینش را یک امر ایدئولوژیک می‌دانیم. فکر این هستیم فقط امروزمان بگذرد به فردا هم فکر نکنیم که چه می‌شود. {…} پایداری مسئله‌اش مسئولیت‌پذیری است و {این} چیزی است که در جامعهٔ ما وجود ندارد و این مسئله در جامعهٔ ما ارزشمند نیست.

هیچ‌کس در کشور فکر اصولی و پایه‌ای نمی‌کند و این موضوعات در کشور به تفکری سوداگرانه منجر می‌شود که با ریزش پول بیشتر، بزرگ‌تر و متکثرتر می‌شود و باعث می‌شود توسعه‌ای به وجود نیاید و آینده‌ای برای مملکت به وجود نمی‌آورد. این مسائل خیلی جدی است، البته خیلی‌ها حرفش را می‌زنند، وزیر خود منتقد است، ولی هیچ‌کسی فکر نمی‌کند و کسی راه حل ارائه نمی‌دهد و برای جامعه و برای این راهکار پافشاری کند و به نتیجه برسد.

به هر صورت من فکر می‌کنم که ما باید به سمتی برویم که جلوی معماری کردن را بگیریم، یعنی معماری نکنیم. راه حل اولش این است که جلوی این هشتصد دانشکدهٔ معماری را بگیریم. مدارس دولتی را نگه داریم، دانشگاه آزاد را کمتر کنیم، یا این که کسانی که از این دانشگاه‌ها بیرون می‌آیند در شرایط خیلی دشواری حق کار داشته باشند، اگر معلومات عمومی‌شان خوب باشد اشکالی ندارد، ولی اگر می‌خواند در کشور اثرگذار باشند، طراحی کنند، امضا کنند، ساختمانی بسازند، این مسئله به این راحتی‌ها اتفاق نیفتد.

مسئلهٔ بعدی این است که جلوی ساخت و ساز‌ها و این تراکم‌فروش در شهرداری‌ها گرفته شود. با دقت در موارد خاص مجوز بدهند. خیلی‌جاها این کار را می‌کنند. اگر شما یک خانه‌ای در فرانسه داشته باشید که خراب بشود، ببینند که ارزش تاریخی ندارد، اجازه دارید عوضش کنید و در همان ارتفاع و همان مساحت بسازید. نمی‌توانید فرانک گری، زها حدید و… بسازید. اگر خواستید که یک پروژه‌ای اتفاق بیفتد، به اندازه‌ای که استاندارد می‌گوید باید واحدهای کوچک را تجمیع کنید. باز هم اجازه دارید کمی بیشتر در آن زمین بسازید، اجازه ندارید که یک تکه زمین را بگیرید و یک برج عجیب بسازید. این قوانین باید عوض شود، جلوی این ساخت و سازها و ازدیاد جمعیت باید گرفته شود. (در گفت‌وگوی منتشر شده در کتاب «اندیشهٔ معماران معاصر ۴»، به کوشش علیرضا عظیمی و همکاران، سال ۱۳۹۵)

دسته‌ها
پیروز حناچی

پیروز حناچی: دین اسلام به ما نگفته معماری ما به چه شکل باشد؛ بلکه به ما گفته چگونه زندگی کنیم

واقعیت این است که از دیدگاه نظری در مورد معماری اسلامی ایرانی اتفاق نظری وجود ندارد. برخی این را یک مصداق می‌بینند مثلاً می‌گویند هر بنایی که گنبد و مناره و یا هندسه داشته باشد یک بنا با معماری اسلامی ایرانی است. اما برخی دیگر این نوع معماری را یک مفهوم می‌بینند.

واقعیت این است که وقتی اسلام ظهور کرد، به ما نگفت که معماری به چه شکل باشد؛ بلکه اسلام به ما گفته است که چگونه زندگی کنیم. اگر درست زندگی کنیم، درست آموزش ببینیم و درست تکامل یابیم، آن محصولی هم که توسط معماران ما درست می‌شود محصول درستی خواهد بود. این حرف امروز هم نیست بلکه شاید در قرن دوم توسط حکیم ابونصر فارابی در بحث مدینهٔ فاضله به این نکته اشاره می‌کند. ایشان می‌فرماید مدینهٔ فاضله محصول دست کسانی است که در این جامع به تکامل می‌رسند. یعنی اگر آن جامعه متكامل باشد، خروجی‌های آن هم متكامل خواهد بود.

با این نگاه، معماری اسلامی ایرانی یک مفهوم می‌شود و هر آنچه از آموزه‌های اسلامی در آن بنا رعایت شده باشد، آن بنا می‌تواند یک اثر در حوزهٔ تعریفی معماری اسلامی باشد. در گذشتهٔ ایران هم همین‌گونه بوده است. این آثار مورد تحسین ما در زمان خودشان بسیار نوآورانه و بدیع بوده‌اند و با این نگاه حتی اگر ظاهر بنا مدرن باشد و با مصالح جدید ساخته شده باشد {هم می‌تواند جزو معماری اسلامی ایران باشد}. اما اگر شما یک بنایی را بسازید که ظاهری با معماری ایرانی را داشته باشد اما مصرف انرژی آن بالا باشد و در آن اتلاف انرژی صورت بگیرد یا این که مظاهر آن بسیار زیبا باشد اما اصولی نباشد و با یک زلزله چند ریشتری فرو بریزد، خوب مسلماً اثری اسلامی نیست. هر چیزی که عقلانی باشد طبیعتاً شرعی هم است. (در گفتگوی منتشر شده در نشریهٔ نامهٔ شورا، ش ۸۶، سال ۱۳۹۴)

دسته‌ها
کاترین اسپریدونف

کاترین اسپریدونف: آنچه هویت را ایجاد می‌کند اقلیم و باور است

آنچه هویت را ایجاد می‌کند اقلیم و باور است. شما به عنوان یک ایرانی، رفتارتان ایرانی بودن‌تان را نشان می‌دهد نه لباس یا کفشی که پوشیده‌اید. اگر لباس یا کفشی ایتالیایی بپوشید، آن کفش و لباس شما را ایتالیایی نمی‌کند. رفتار، باورها و سلایق‌تان هویت شما را می‌سازد. در وضعیت جهانی که در حال بمباران اطلاعات هستیم، باید سر اینکه چه چیزی را وارد سیستم‌مان کنیم یا نه، اطلاعات را انتخاب کنیم.

اگر شما به همین پروژه سینمایی پارک ملت از زاویهٔ هویت ایرانی نگاه کنید، باغ ایرانی، نسیم، عبور باد از میان درخت‌ها، همه و همه معنا و مفهومی ایرانی دارند. شما در این فضا حرکت می‌کنید. داخل باغ قدم می زنید، اگر خواستید وارد فضاهای فرهنگی پردیس سینمایی می‌شوید، اگر نخواستید از زیر آن عبور می‌کنید. شبیه یک کوشک است، هیچ چیز را به شما تحمیل نمی‌کند. از طرف دیگر، ما از لحاظ تکنولوژیکی این روزها امکانات بسیاری داریم.

محدودیت‌های تکنولوژیک قدیم وجود ندارد، بنابراین چسبیدن به برچسب‌های ظاهری تحت عنوان هویت، کار غلطی است. مهم معنا، مفهوم و روح اثر است. سازه باید روح و زندگی داشته باشد. ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که تکنولوژی سخت، راحت‌تر شده، اما روح و مفهوم اثر همان است که بود. (در گفتگو با پرویز براتی پیرامون پردیس سینمایی پارک ملت، منتشر شده در ضمیمهٔ روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۰)

دسته‌ها
استیو مک‌کری

استیو مک‌کری: بهتر است مردم خودشان داستان پشت هر عکسی را تصور کنند

من فکر می‌کنم بهتر است مردم خودشان داستان پشت هر عکسی را تصور کنند و معنای خودشان را از آن برداشت کنند. گاهی معنای عکس در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. گاهی اصلا هیچ مفهومی وجود ندارد! اما شما یک معنایی از آن برداشت می‌کنید، یک داستانی برایش می‌سازید که شاید بهتر از حقیقت واقعی باشد. گاهی پیش می‌آید که تصور می‌کنید می‌توانید چیزی را در عکسی ببینید که شاید واقعا وجود نداشته باشد. اما اگر اینطور به نظرتان می‌رسد، اشکالی ندارد. (در گفتگو با Ana Bogdan منتشر شده در وب‌گاه The Talks در سال ۲۰۱۶)

دسته‌ها
فرخ قهرمان‌پور

فرخ قهرمان‌پور: در معماری نمی‌توانیم آزادی یک نقاش آبستره را داشته باشیم

سیستمی که بعضی از معماران برای انتخاب یک نوع سمبل یا ایده و مفهومی ذهنی یا فلسفی به عنوان منبع الهام ایدهٔ معماری دارند، برای من خوشایند نیست. در بعضی موارد افراطی به کار گرفتن این شیوهٔ کار به جایی رسیده که مجسمهٔ چیزی را می‌سازند و اسم آن را معماری می‌گذارند. همین شیوهٔ برخورد را گاهی در سایر هنرها هم می‌بینیم مثلاً بعضیها تلاش می‌کنند تابلوهای نقاشی را تفسیر کنند، در حالی که به اعتقاد من وسيلهٔ بیان هنر نقاشی خود نقش است و احساسی که انتقال می‌دهد و اگر می‌خواست به نحو دیگری بگوید نقاشی نمی‌کرد، می‌نوشت.

به نظر من، معماری یک هنر کاربردی است. هم هنر و هم فن و به شدت با صنعت ساختمان در هم تنیده است. به همین دلیل ما در معماری نمی‌توانیم همان آزادی یک نقاش آبستره را داشته باشیم. در معماری بسیاری موانع و محدودیت‌ها وجود دارد و هنر معمار هم این است که، به رغم این موانع، اثری خلق کند که ماندگار باشد و بر ذهن‌ها تأثیر بگذارد و معروض زمان قرار نگیرد و کهنه نشود. (در گفتگو با محمدرضا حائری، منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش 28، سال 1383)

دسته‌ها
اریک اوون ماس

اریک اوون ماس: ندانستن و کوشیدن را بر دانستن ترجیح می‌دهم

همه تمایل و اشتیاق دارند تا به کارشناسان و افراد مشهور گوش بسپارند، به کسانی که انتظار می‌رود همه‌چیز را بدانند. اما من سال‌هاست که یک چیز را آموخته‌ام. من نمی‌گویم که به حرف کسی نباید گوش داد، یا نباید با کسی صمیمی بود. بلکه می‌گویم باید فهمید. وقتی قرار است راجع به تصمیم‌های فلسفی یا مفهومی سخن بگوییم، باید موضوع را عمیقا فهمید. من فکر می‌کنم که بی‌علت نبود که من تصمیم گرفتم تا بر نظرات شخص خودم اتکا کنم چون فکر نمی‌کردم که بتوانم به هیچ‌کس دیگر جز خودم اعتماد کنم.

اگر شما به آنچه کودکتان نقاشی می‌کند یا آنچه می‌سازد نگاه کنید، به این نتیجه خواهید رسید که یک‌جور آزادی در ندانستن وجود دارد. نوعی محدودیت و اجبار در دانستن و در فکر به این که می‌دانید وجود دارد. بر همین اساس، من ندانستن و کوشیدن را بر تجربه و دانستن ترجیح می‌دهم. (در گفتگو با Yusuke Obuchi منتشر شده در وب‌سایت انستیتو تحقیقات پنجرهٔ Ykk AP، سال 2016)