دسته‌ها
پیتر آیزنمن

پیتر آیزنمن: معماران بزرگ به‌خاطر نوشته‌هایشان بزرگ هستند؛ معماری که نمی‌نویسد معمار بزرگی نیست

اگر پالادیو کتاب‌های مشهورش را نمی‌نوشت، احتمالاً دیگر چیزی درباره او نمی‌دانستیم. اگر کتاب «به سوی یک معماری» لوکوربوزیه وجود نداشت، هیچ‌کس متوجه ساختمان‌های سفید کوچک او نمی‌شد. افراد زیادی در آن زمان چیزهایی شبیه به آن می‌ساختند. همه‌ی معماران بزرگ به‌خاطر کتاب‌هایشان بزرگ هستند، حتی میس فان در روهه هم یک مجله داشت. من می‌نویسم تا بخشی از فرهنگ آینده باشم.

{…} من فکر می‌کنم مهم است که بخشی از تاریخ باشیم. فکر می‌کنم {داستان ما} مانند داستان فاوست و شیطان است. شیطان می‌تواند به شما ثروت، عشق و قدرت بدهد، اما همچنین می‌تواند آنها را از شما بگیرد. اما هیچ‌کس نمی‌تواند تاریخ را از شما بگیرد. و نوشتن اتفاقاً بخشی از این تاریخ است. فکر می‌کنم معماری که نمی‌نویسد، معمار بزرگی نیست. (در گفت‌وگوی منتشر شده در کتاب Talking architecture: interviews with architects در سال ۲۰۰۸)

دسته‌ها
آلبرتو کامپو بائسا

آلبرتو کامپو بائسا: معماری بدون نور وجود ندارد، دقیقاً همانطور که موسیقی بدون هوا وجود ندارد

من از واژه‌ی مینیمالیست متنفرم. هدف من این است که مینیمالیست یا پیوریست و بی‌نقص نباشم. نه، نه، نه، من یک گناهکارم و از آن شرمنده نیستم! [می‌خندد] آنچه برای من مهم است این است که پاکیزه، ساده و گاهی حتی واضح باشم. هیچ اشکالی در واضح بودن نیست. چه چیزی می‌تواند واضح‌تر از کار کردن با نور خورشید باشد؟

معماری بدون نور وجود ندارد، دقیقاً همانطور که موسیقی بدون هوا وجود ندارد. به نظرم ساز موسیقایی استعارهٔ خوبی برای یک بناست، چرا که ما در مقام معمار بناهایمان را کوک می‌کنیم، درست مثل نویسندگان که می‌نویسند و بازنویسی می‌کنند تا نوشته‌هایشان واضح‌تر، مشخص‌تر و دقیق‌تر، درست مثل تیغ جراح. ما همگی در حال کوک کردن و تیز کردن ایده‌ها هستیم، در حال تعالی ابعاد، تناسبات، فواصل بین ستون‌ها، انتخاب بین فرم‌های مربع یا مستطیل، {یافتن} چگونگی پنهان کردن اتصال گوشه‌ها و مواردی از این دست هستیم.

شما کوک می‌کنید و کوک می‌کنید تا وقتی که موقعش می‌شود و ساختمان شما باید به کار گرفته شود. معماری چیست؟ به نظر من به نظم درآوردن و وضوح بخشیدن به چیزهاست، به نظم دراوردن یک اتاق، یک خانه، یک شهر است. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت archdaily، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
آلوارو سیزا

آلوارو سیزا: من هیچ فاصله‌ای میان نقاشی و مجسمه‌سازی و معماری نمی‌بینم

من فکر می‌کنم که معماری به همان انگیزه و خواست انسانی تعلق دارد که نقاشی یا مجسمه‌سازی یا سینما و نوشتن -ادبیات- به آن مربوط است. معماری به نیاز انسان برای ادراک و بیان تعلق دارد. من هیچ فاصله‌ای میان نقاشی و مجسمه‌سازی و معماری نمی‌بینم. مجسمه‌سازانی هستند که معمار شدند، برای نمونه من لااقل یکی از آنها را می‌شناسم. با این حال معمولاً فاصله‌هایی مصنوعی ایجاد می‌شود و این باعث تأسف است.

همچنین بحث‌هایی هست دربارهٔ معماری به منزلهٔ مانعی برای بیان آزاد در موزه‌ها؛ من بخشی از آن را در سانتیاگو و همچنین موزهٔ اوپورتو احساس کردم. و بعضی مواقع این بحث‌ها به رد کلی معماری نزدیک می‌شود.

برخی از موزه‌های معاصرتر فضای صنعتی را برمی‌گزینند و آن را برای ایجاد یک موزه تعدیل می‌کنند. برخی هم فضای موزه را از بیرون می‌بندند، گویی که نمی‌خواهند منظر بیرونی مزاحمشان شود. من بابت این موانع {ایجاد شده برای معماری} متأسفم. (در گفت‌وگو با Dawne Mccance، منتشر شده در مجلهٔ Mosaic، شمارهٔ ۴، دورهٔ ۳۵، سال ۲۰۰۲)

دسته‌ها
چارلز کورئا

چارلز کورئا: معماری را نمی‌توان یاد داد، اما می‌توان آن را یاد گرفت

همانطور که اغلب گفته‌ام، معماری را نمی‌توانید یاد دهید، اما می‌توانید آن را یاد بگیرید. معماری شبیه نوشتنِ خلاقانه است. نشستن در یک کافه شاید بهترین تمهید برای داستان بعدی شما باشد. شما هیچ‌گاه نمی‌دانید که {آنچه به دنبالش هستید} در چه لحظه‌ای رخ خواهد داد.

مدرسهٔ معماری باید محیطی هیجان‌انگیز باشد که چنین لحظه‌هایی را بسیار ایجاد کند تا به دانشجویان آنجا واقعاً حس انگیزش {برای طراحی خلاقانه} دست دهد. در آن زمان است که آنها شروع می‌کنند به آموزش دادن به خودشان. (در گفتگو با Rajnish Wattas در سال ۲۰۰۸، منتشر شده در وب‌سایت The Architecture Design در سال ۲۰۲۰)