امروزه {…} با یک جستجوی ساده در اینترنت دربارهٔ یک اثر معماری که در حال شکلگیری است میتوان بسیاری نمونهٔ مشابه یا حتی عین به عین پیدا کرد. به خاطر همین خود به خود ما مؤلف نیستیم. من تقریباً اصلا معمار مؤلف سراغ ندارم، دستکم پس از انقلاب که اینگونه شده است. اما میتوانم کمی به پیش از انقلاب تکیه کنم. ما یا کارهای کپی داریم یا اندیشههامان کپی است. اندیشهٔ اصیل در معماری نداریم که یک معمار به عنوان معمار مؤلف با اندیشهٔ اصیل بتواند کاری انجام دهد. تقریباً که نه، تحقیقأ این را نداریم. در بهترین حالت اندیشهٔ آن کپی است اما پروژهاش کپی نیست که این را هم بسیار کم میتوان پیدا کرد. (در گفتگوی منتشر شده در کتاب «گفتگو با معماران»، به کوشش جلال حسنخانی و رامین جلیلهوند، سال ۱۳۹۸)
برچسب: مقوا
یکی از خصوصیات فردی من کاشفبودن است. دوست دارم چیزهای مختلف را کشف کنم. دیگر اینکه به تجربههای فنی و تکنیکی بسیار علاقهمندم و مرا به هیجان میآورد. دوست دارم با قلم آهنی روی مواد مختلف امتحان کنم تا انواع اثرگذاری آن را به دست بیاورم. روی کاغذ معمولی، روی مقوا، روی کاغذ کاهی. {…} وقتی که در مجلهٔ نگین طراحی میکردم درگیر این مسائل بودم. مثلاً چگونه عکس را با طراحی ترکیب کنم و این که چه امکاناتی به من میدهد. کشف این امکانات مرا به هیجان میآورد. درگیری دیگر من موضوع بود. من هرگز تجریدی کار نکردهام و هنوز هم نقطهٔ شروع برایم موضوع است و قبل از هر چیز با آن درگیر میشوم.
نکته دیگر که مهمتر از سایرین است و در خودم سراغ دارم، رها کردن احساسم است. یعنی موضوع هست، تکنیک هم کشف شده، ولی چیزی که اینها را به عنوان ابزار استفاده میکند، احساس من است. میتوانم بگویم که نسبت به احساسم صداقت دارم. به همین دلیل هم گاهی موقع کشیدنِ طرح دستم را آزاد می گذارم تا احساسم بهراحتی به نوک قلم و یا سایر ابزار منتقل شود. میگذارم تا احساسم، قلم ، کاغذ و موضوع با همدیگر کار کنند. میتوانم بگویم هیجانم نسبت به تکنیک، علاقهام به موضوع و صداقتم نسبت به احساسم، اتفاقی را باعث میشود. به همین دلیل بسیار متنوع کار کردهام. (در گفتگو با ساعد مشکی نویسندهٔ مجلهٔ نشان، شماره 13، سال 1386)