دسته‌ها
ماریو بوتا

ماریو بوتا: کارفرمای خوب کسی است که سخت‌گیر باشد

من همیشه برای پیدا کردن مشتری مشکل داشته‌ام ولی پس از پیدا کردن او دیگر مشکلی نبوده، حتی اگر جاهایی بعضی مسایل را نتوانسته‌ام حل بکنم تقصیر خودم بوده است. ولی این مطلب غیرقابل انکار است که سفارش‌دهنده خوب شرط اصلی پروژه موفق است.

مشتری خوب، کسی است که سخت‌گیر باشد، کسی که مسایل را خوب بشناسد. این به نفع معمار است و مشکل‌ترین کار دست و پنجه نرم کردن با کارفرمایی است که خود جواب‌ها را می‌داند. به عنوان مثال در مورد طراحی و ساخت موزهٔ هنر سانفرانسیسکو برای سفارش‌دهنده دو راه وجود داشت: جاسازی تمام تجهیزات موزه در ۶ طبقه اول یک آسمان‌خراش، پیدا کردن زمین و ساخت آن. او مسیر طولانی‌تر یعنی راه دوم را انتخاب کرد چون به این نتیجه رسید که موزه باید علامت و تصویر باشد و باید ارزش نمادی و سمبولیک داشته باشد.

معماری معاصر باید علاوه بر معمار، سفارش‌دهنده را نیز آموزش دهد و او را نیز تربیت کند وگرنه معماری که همه قواعد و قوانین کاری‌اش قبلاً مشخص شده «گریموری» بیشتر نمی‌تواند باشد. (در گفتگوی با محمد قاری‌پور، منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۳۳، سال ۱۳۷۸)

دسته‌ها
رنزو پیانو

رنتسو پیانو: معماران باید هنر گوش دادن به کارفرما را بیاموزند

مدتی است مدافع این عقیده شده‌ام که نقش حرفه‌ای معمار باید روزآمد شود. وگرنه این نقش به تدریج مانند بسیاری از حرفه‌های دیگر، از سقاها گرفته تا افسران سواره‌نظام، از میان خواهد رفت. بی‌فایده خواهد شد. این روزآمد شدن باید در دو عرصهٔ اساسی صورت گیرد. یکی «عادی بودن» رابطهٔ معمار با کارفرماست. کار معمار آن است که به کارفرما خدماتی ارائه دهد. این جنبهٔ اساسی کار اوست. معمار باید «هنر گوش دادن» را بیاموزد، گوش دادن به حرف‌های کارفرما، نیازهای او، آرزوهای او و حتی آنچه نمی‌گوید، آنچه از آن مطمئن نیست.

{…} منظور من این نیست {که حق همیشه با مشتری است}. نکته این است که معمار نباید متجلی کردن شکوه شخصی خود را مقدم بداند یا برای ابراز اندیشه‌هایش سر از پا نشناسد. تحمیل سبک خاص خودش از این دو کار هم بدتر است. یکی از مهم‌ترین چیزهایی که می‌کوشم در آغاز کار طراحی خود در ذهن داشته باشم این است که با بی‌طرفی به مسائل نگاه کنم. آدم باید آن‌قدر فاصله بگیرد که بتواند در مورد خود نیز به گونه‌ای طنزآمیز داوری کند. (در گفتگو با Roberto Fabbri، منتشر شده در مجلهٔ a+u در سال ۱۹۸۹، ترجمه و منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۲۱، سال ۱۳۷۵)

دسته‌ها
فرشید موسوی

فرشید موسوی: نوآوری در معماری بسیار مشکل است به‌ویژه با توجه به این که معمار برای کارفرما کار می‌کند نه برای خودش

ما تلاش نمی‌کنیم که معماری را از نو اختراع کنیم، اما تلاش می‌کنیم که پرسش‌هایی مطرح کنیم معطوف به این که مردم چطور از بناها استفاده می‌کنند. مثلا این که چطور می‌توانیم تجربهٔ انسان‌ها از اقامت در یک بنا را بهبود ببخشیم؟ یا این که چطور می‌توانیم بنایی برای نمایش طراحی کنیم که تجربهٔ بهتری از مشاهدهٔ آثار هنری به مردم عرضه کند؟

هر کدام از این پرسش‌ها دارای پیشینه است. من دارای بیست و سه سال تجربهٔ کار حرفه‌ای هستم. هرچه بیشتر طراحی کنید، بیشتر می‌آموزید. تکرار کردن {یک طرح} آسان است، اما بسیار مشکل است که نوآوری کنید و طرحی نو دراندازید، به‌ویژه با توجه به این که ما معماران نه برای خودمان، که برای کارفرما کار می‌کنیم.

شاید اگر ما در دفترمان خود را مقید به نوآوری نمی‌کردیم، می‌توانستیم پروژه‌های بیشتری انجام دهیم. اما من خوشحالم که طرح‌هایی که روی میزمان داریم همه بسیار خاص هستند، طرح‌هایی با کارفرماها، مهندسان و مشاوران عالی. (در گفتگوی منتشر شده در وب‌سایت Something Curated، سال 2016)

دسته‌ها
محمد مجیدی

محمد مجیدی: هر جا موفق شده‌ایم ایدهٔ جالبی بدهیم، فقط به این علت بوده که صورت‌مسئلهٔ اصلی پروژه را تشخیص داده‌ایم

‌بازبینی صورت‌مسئله‌ای که کارفرما به شما ارجاع می‌کند همیشه به نظر من بسیار راهگشاست. به خصوص امروزه که در کشور ما انگیزه‌های اقتصادی پروژه‌ها بسیار پر رنگ‌تر از انگیزه‌های کیفی آن هستند. به این علت که سیستم به هر صورت به روشی کمی با مسائل روبه رو می‌شود. شهرداری پهنه‌هایی را برای پروژه‌ها تعریف می‌کند و کارفرما حداکثر آن متراژ را از شهرداری می‌خرد. معمولاً پروژه‌ها در شب عید کلید می‌خورد چون تراکم قرار است در سال آینده گران شود و بدبختانه نقشه‌ای هم به سرعت برای جواز آن تهیه می‌شود و خیلی وقت‌ها مجبوریم با اعداد و ارقام احمقانه و غلطی که در صورت‌مسئله گنجانده شده کار بکنیم.

پس واقعیت این است که باید در صورت‌مسئله شک کرد. گروه‌های اقتصادی کارفرما معمولاً تحلیل می‌کنند که در چه شرایطی کارفرما بیشترین سود را دارد. ولی چون نگاه معماری ندارند تحلیل‌های شان بعضاً سرتاپا غلط است و این کار ما را سخت می‌کند، چون مجبوریم با تحلیل‌هایی کیفی به مبارزه با اعداد و ارقام ریالی برویم. تحلیل‌های کیفی ما توانایی این را دارد که سود پروژه را بیشتر کند. معمولاً تمامی این تحلیل‌ها لازم هستند ولی در نتیجه‌گیری نهایی می‌بایست تحلیل‌های کمی و کیفی روی هم انداخته شوند و بعد از آن تصمیم‌گیری شود. به هر صورت به این شکل نیست که بگویند با ارائهٔ صورت‌مسئله بشود به سرعت طراحی کرد، وقتی به پروژه‌های دفترمان نگاه می‌کنم، هر جا موفق شده‌ایم ایدهٔ جالبی بدهیم، فقط به این علت بوده که موضوع و صورت‌مسئلهٔ اصلی پروژه را تشخیص داده‌ایم. یعنی اگر ما زمان طراحی را به صد قسمت تقسیم کنیم شاید فکر کنید اغراق است که ۸۵ درصد آن متعلق به تحلیل و تمرکز روی صورت‌مسئله و تدوین استراتژی است، چون شما همزمان با این کار ناخودآگاه طراحی هم می‌کنید و در صورت تشخیص درست، طراحی در زمان بسیار کوتاهی شدنی می‌شود. (در میزگردی با عنوان «در تکاپوی کیفیت» در مجلهٔ معمار ، ش ۹۲، سال ۱۳۹۴)

دسته‌ها
نسرین سراجی

نسرین سراجی: کارفرما می‌تواند کاری کند که یک پروژه نمونه و سرمشق شود یا آن را به کابوس تبدیل کند

معماری و شهرسازی همیشه به کارفرما نیاز داشته‌اند. کارفرما می‌تواند کاری کند که یک پروژه نمونه و سرمشق شود یا آن را به کابوس تبدیل کند. زمانی که پروژه شکست می‌خورد معمار تنها فرد مقصر نیست. داروینیسم نه فقط حذف، بلکه مفهوم تکامل را مطرح می‌کند. طبیعت و نیروهایش با نیروی کارفرما و معمار بسیار تفاوت دارد. معمار اگر نتواند کارفرما را متقاعد کند که منافع عمومی مهم‌تر از منافع فردی است، ممکن است از کار حذف شود. این بهای سنگینی است که باید برای معمار بودن پرداخت.

دوران شاهان و اربابان به سر رسیده، ما در دوران دموکراسی هستیم. به این معنا که همه حق دارند سهمی از آن داشته باشند. در اروپا و به خصوص فرانسه، هنوز پروژه‌هایی هست که عمومی‌اند (هم معماری و هم شهرسازی) و با هزینهٔ عموم ساخته می‌شوند. اگرچه تعداد اندکی از آنها به معماری خلاقانه می‌انجامد. بخش عمدهٔ این پروژه‌ها به «معماری پر زرق و برق» منتهی می‌شود. ما در دوران بسیار ضد و نقیضی زندگی می‌کنیم. همه از ما می‌خواهند با منافع کاملأ متضاد کار کنیم و همه‌چیز هم خوب، ارزان و سریع ساخته شود. معماری امروز صرفاً یک محصول است. فقط در مجله‌ها و دانشکده‌هاست که معماری می‌تواند بدون توجه به منافع تجاری ارائه شود و مورد بحث قرار گیرد. (در گفتگو با محمد محمدزاده، ترجمهٔ آزیتا ایزدی، منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش ۷۷، سال ۱۳۹۱)