اگر در ساختار آموزشی سیستم غربی، به واسطهٔ جلسات عمومی بررسی پروژهها، پروسهٔ گفتمان یک به یک بین دانشجو، استاد و کلاسهایی که بصورت سمیناری و میزگردی برگزار میشوند، برای نقد معماری جایگاهی بنیادین تعبیه شده است؛ نظام آموزشی ایران، روشها و منشهای گفتمانی لازمهٔ فرهنگ نقدمحور معماری را به طور کامل نادیده میگیرد. نمیتوان منکر شد که سیستم آموزش ایرانی، که مبتنی بر به خاطر سپردن حفظیات، تقلید از مدلهای پیش روی، یادگیری ابزارها و مهارتهای تکنیکی است، از ارزشهای خاص خود بهرهمند است. اما، عدم توجه به تفکر انتقادی و نقدمحور، پیشزمینهٔ فرهنگی آموزش ایرانی را با خلأ گفتمانی روبرو کرده است. (در مقالهٔ «درباب اشتیاق و عطشی زاینده»، ترجمهٔ نشید نبیان، منتشر شده در مجلهٔ شارستان، سال ۱۳۹۱)
برچسب: منطقهمحور بودن آموزش
من فکر میکنم ما در ایران باید توسط وزارت علوم چارچوب کلی تعریف کنیم و هر دانشکدهای بر اساس مقتضیات خاص خود سرفصلهای درسی را طراحی کند. زیرا ممکن است در شهرهایی اجرا مهم باشد اما تئوری کاربرد نداشته باشد. شاید ما در تهران و شهرهای بزرگ دیگر چند نظریهپرداز دانشگاهی نیاز داشته باشیم اما در شهرهایی که چندان بزرگ نیستند، معمارانی را نیاز داریم که ساختمانسازی کنند. این در حالی است که ما بسیاری از مواقع صرفا معماران نظریهپرداز تربیت میکنیم. به نظر من وزارت علوم باید بر اساس نیاز و اقتضائات هر منطقه، نیازهای درسی را طراحی کند. بر این اساس یک عده میتوانند وارد بخش اجرا شوند زیرا ما در این زمینه بسیار ضعیف هستیم. من معتقدم نمره ما در طراحی بیست، در اجرا پانزده و در استفاده از ساختمان هشت است. (در گفتگوی منتشر شده در وبسایت هنرآنلاین، سال ۱۳۹۷)