اگر در ساختار آموزشی سیستم غربی، به واسطهٔ جلسات عمومی بررسی پروژهها، پروسهٔ گفتمان یک به یک بین دانشجو، استاد و کلاسهایی که بصورت سمیناری و میزگردی برگزار میشوند، برای نقد معماری جایگاهی بنیادین تعبیه شده است؛ نظام آموزشی ایران، روشها و منشهای گفتمانی لازمهٔ فرهنگ نقدمحور معماری را به طور کامل نادیده میگیرد. نمیتوان منکر شد که سیستم آموزش ایرانی، که مبتنی بر به خاطر سپردن حفظیات، تقلید از مدلهای پیش روی، یادگیری ابزارها و مهارتهای تکنیکی است، از ارزشهای خاص خود بهرهمند است. اما، عدم توجه به تفکر انتقادی و نقدمحور، پیشزمینهٔ فرهنگی آموزش ایرانی را با خلأ گفتمانی روبرو کرده است. (در مقالهٔ «درباب اشتیاق و عطشی زاینده»، ترجمهٔ نشید نبیان، منتشر شده در مجلهٔ شارستان، سال ۱۳۹۱)