دسته‌ها
نسرین سراجی

نسرین سراجی: معمار امروز باید یک اژدهای دوازده‌سر باشد

پایگاه اجتماعی معمارِ امروز بسیار متفاوت از قبل است. علاوه بر این، حضور زنان در معماری همچون دیگر رشته‌ها جدید است. معمار امروز باید یک اژدهای دوازده‌سر باشد، باید بتواند با سیاست‌مدارها، با بخش خصوصی، با انجمن‌های محلی، با همهٔ مهندسان، مشاوران و پیمانکاران زن و مرد پروژه‌اش گفتگو کند، نحوهٔ اجرای همهٔ مصالح ساختمانی جدید را بداند و … . معمار باید روشنفکری باشد که ابزار تغییر دادن دنیا را در اختیار دارد. این تغییر شکل چیزی نیست که اغلب مردم فکر می‌کنند به آن نیاز دارند یا آن را می‌خواهند. تنها معماری که فکر می‌کنم راهی برای غلبه بر این مشکلات پیدا کرده رم کولهاس است. معماران جوانی هم هستند که کارهای جالبی ارائه می‌دهند که در حاشیهٔ معماری قرار دارند، اما نمی‌دانم می‌توانم آنها را روشنفکر بدانم یا نه. آخرین برندهٔ جایزهٔ پریتزکر، ونگ شو، احتمالاً روشنفکر نیست، اما یک چینی اهل قلم است. پس شاید این امید وجود دارد که در نهایت آنچه را من «سال‌های معماری دیسکو» می‌نامم در آینده پشت‌سر خواهیم گذاشت. (در گفتگو با محمد محمدزاده، ترجمهٔ آزیتا ایزدی، منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش ۷۷، سال ۱۳۹۱)

دسته‌ها
فرشید موسوی

فرشید موسوی: نوآوری در معماری بسیار مشکل است به‌ویژه با توجه به این که معمار برای کارفرما کار می‌کند نه برای خودش

ما تلاش نمی‌کنیم که معماری را از نو اختراع کنیم، اما تلاش می‌کنیم که پرسش‌هایی مطرح کنیم معطوف به این که مردم چطور از بناها استفاده می‌کنند. مثلا این که چطور می‌توانیم تجربهٔ انسان‌ها از اقامت در یک بنا را بهبود ببخشیم؟ یا این که چطور می‌توانیم بنایی برای نمایش طراحی کنیم که تجربهٔ بهتری از مشاهدهٔ آثار هنری به مردم عرضه کند؟

هر کدام از این پرسش‌ها دارای پیشینه است. من دارای بیست و سه سال تجربهٔ کار حرفه‌ای هستم. هرچه بیشتر طراحی کنید، بیشتر می‌آموزید. تکرار کردن {یک طرح} آسان است، اما بسیار مشکل است که نوآوری کنید و طرحی نو دراندازید، به‌ویژه با توجه به این که ما معماران نه برای خودمان، که برای کارفرما کار می‌کنیم.

شاید اگر ما در دفترمان خود را مقید به نوآوری نمی‌کردیم، می‌توانستیم پروژه‌های بیشتری انجام دهیم. اما من خوشحالم که طرح‌هایی که روی میزمان داریم همه بسیار خاص هستند، طرح‌هایی با کارفرماها، مهندسان و مشاوران عالی. (در گفتگوی منتشر شده در وب‌سایت Something Curated، سال 2016)

دسته‌ها
سانتیاگو کالاتراوا

سانتیاگو کالاتراوا: اگر معماری نوعی از هنر و مهندسی بخشی از معماری باشد پس مهندسی هم هنر است

اگر به تاریخ بنگرید خواهید دید که معماری {همیشه} به منزلهٔ نوعی از هنر فرض شده است. اگر تاریخ هنر را بخوانید، ادراکی ناب از این که معماری هنر است در آن می‌بینید. به نظر من هنر بودن معماری باید مورد به شدت مورد تاکید قرار بگیرد. معماران و مهندسان اعضای یک حرفه هستند، اما تفکیک روشنی میان این دو بخش از حرفه وجود ندارد.

پس اگر معماری را هنر و مهندسی را بخش یا شاخه‌ای از معماری قلمداد کنیم، پس نهایتا مهندسی هم می‌تواند به منزلهٔ هنر در نظر گرفته شود. (در گفتگو با Rober Ivy، منتشر شده در وب‌گاه Architectural Record، سال ۲۰۰۰)

دسته‌ها
فرای اتو

فرای اتو: در حال حاضر هم معماران و هم مهندسان ساختمان از «دانشمند برتر بودن» دست کشیده‌اند

مهندسی ساختمان معاصر به سوی کوته‌فکری سوق پیدا کرده و واقعا از مدار اندیشه دور افتاده است. مهندسی ساختمان {امروز} بسیار از حوزهٔ علمی تفکر انسان دور است، در حالی که در طول دورهٔ زمانی دیگری در رأس این حوزه بود، زمانی که معماران فیزیک‌دانان پیشتازی بودند که بلندترین ساختمان‌ها را می‌ساختند و عالی‌ترین تجربه‌های بشر را می‌ساختند. اما حالا هم معماران و هم مهندسان ساختمان از دانشمند برتر بودن دست کشیده‌اند. این شکایتی است که من دارم و البته تنها نیستم، اووه آروپ و فریتز لئونارد کهنه‌کار و اشتفان پولانی نیز با من هم عقیده‌اند. این افتضاح است که حرفهٔ مهندسی به چیزی پوچ، که خود را به کاربرد چند فرمول معدود محدود کرده، تبدیل شده است. این اصلاً کافی نیست. (در گفتگو با Juan María Songel در سال ۱۹۹۷، منتشر شده کتاب «A Conversation with Frei Otto»)