دسته‌ها
منصور فلامکی

محمد منصور فلامکی: معماری جامهٔ فضایی خاصی است که معمار بر پیکرهٔ کالبدی بنا می‌پوشاند

اگر بخواهیم از معماری تعریفی دقیق ارائه دهیم، جز دامن زدن به یک بحث نظری کار دیگری نمی‌توانیم بکنیم. برای تعریف معماری نیازمند صبر و حوصله هستیم، زیرا هم می‌توان معماری را از منظر عام آن بررسی کرد و هم می‌توان معماری را با معنای روزمره و شناخته شده، یعنی فضای حجمی سخت و ساخته شده در نظر گرفت و برای آن تعریف ارائه داد. این دو مقوله را باید از یکدیگر تفکیک کرد.

به عنوان نمونه، بیست سال پیش در همین دفتر با حدود چهل نفر از هنرمندان معمار، ادیب و موسیقیدان دربارهٔ این که آیا معماری و موسیقی با هم رابطه‌ای دارند یا نه و اگر دارند این رابطه چگونه است و آیا این دو با هم یگانگی‌هایی دارند یا خیر بحث مفصلی داشتیم. نتیجهٔ این بحث در کتابی منتشر شد که اکنون چاپ سوم آن نیز در دست انتشار است. این کتاب دوستداران بسیاری دارد، اگرچه ما نتوانستیم تمام آن مطالبی را که مد نظر بود در آن بگنجانیم.

با این همه در پاسخ به پرسش جنابعالی {که «تعریف معماری در حوزهٔ نظری چیست؟»} می‌توانم این شرح را بازگو کنم: معماری جامهٔ فضایی خاصی است که معمار بر پیکرهٔ کالبدی بنا می‌پوشاند. این جامهٔ فضایی از یک‌سو جهان درونی معمار را باز می‌تاباند و از سوی دیگر به تمام پدیده‌ها، اندیشه‌ها، مفهوم‌ها و ارزش‌هایی می‌نگرد که در جامعه‌ای که معمار درون آن می‌زید و می‌سازد زنده‌اند. در واقع اثر یک معمار نمایانگر حضور فعال و آگاه وی در جامعه‌ای است که در آن می‌زید. (در گفت‌وگوی منتشر شده در جلد اول کتاب «اندیشهٔ معماران معاصر ایران»، به کوشش اسماعیل آزادی، سال ۱۳۸۹)

دسته‌ها
علی اکبر صارمی

علی اکبر صارمی: فرقی نمی‌کند که شاعر هستید یا موسیقی‌دان یا معمار؛ اول باید میراث خود را هضم کنید، و بعد، هنگام خلق چیزی تازه، به نوعی آن را فراموش کنید

ما می‌توانیم از ارزش‌های معماری گذشته بیاموزیم و یاد بگیریم که چگونه زیبایی آن را درک کنیم. اما نمی‌توانیم به طور مستقیم از آن درس بگیریم. تکنیک‌های امروزْ بسیاری از مسائل پیچیده‌ای را که گذشتگان با آن درگیر بودند حل کرده است. ادراک کیفیت فرم‌ها و فضاهای گذشته می‌تواند دیدگاه ما را غنا ببخشد، اما اینها چیزی نیستند که به شکل مستقیم به یک معماری تازه تبدیل شوند.

{…} هیچ تضمینی نیست که اگر فرم‌های گذشته را به کار بگیرید، به گذشته متصل می‌شوید. این دقیقاً همان مشکل پست‌مدرنیسم است؛ پست‌مدرنیسم از طریق استفادهٔ بیش از اندازهٔ عناصر کلاسیک، از طریق تکرار خویش، خود را به مصرف‌گرایی واگذار کرد و حالا هم به پایان رسیده است.

شما نمی‌توانید {عناصر} معماری گذشته را استفاده کنید و معماری تازه‌ای خلق کنید. باید ارتباطی درونی با ارزش‌های گذشته برقرار باشد. فرقی نمی‌کند که شاعر هستید یا موسیقی‌دان یا معمار؛ اول باید میراث خود را هضم کنید، و بعد، هنگام خلق چیزی تازه، به نوعی آن را فراموش کنید. اگر آگاهانه از گذشته استفاده کنید یا از آن تقلید کنید {نتیجهٔ کار شما} هیچ ارزشی ندارد. (در گفت‌وگو با فریار جواهریان، منتشر شده در Journal of the Islamic Environmental Design Research Center، سال ۱۹۹۹)

دسته‌ها
میشل روخکیند

میشل روخکیند: بسیاری از معماران از فرط تمرکز بر کارشان دیگر جهان را از چشم مردم عادی نمی‌بینند

این درست است که موسیقی و معماری هر دو کیفیت‌های مشترکی مثل ریتم و تکرار دارند. اما برای من گوهر اصلی جای دیگری است. من همهٔ رشته‌ها را بدون مرز و به هم پیوسته می‌بینم. نکتهٔ مهم این است که هنرها و رشته‌های مختلف کمک می‌کنند که ذهنتان را گسترش دهید، طوری که چیزها را فقط در مقام یک معمار نبینید. شما باید مسائل را در مقام یک معمار، موسیقی‌دان، شهروند، پدر، دوست و غیره ببینید. همهٔ این چیزها از شما معمار بهتری می‌سازد. {…} چرا که {از این طریق} ذهن شما بازتر خواهد بود دیدتان به چیزها -جز به شیوه‌ای که معماران آنها را می‌بینند- نابینا نخواهد شد. این اتفاقی است که برای بسیاری از معماران می‌افتد. آنها آنقدر در کارشان خوب می‌شوند که دیگر جهان را از چشم مردم نمی‌بینند.

من دوست دارم در مورد کارم با مردمی که معمار نیستند گفت‌وگو کنم. نیاز دارم که بازخوردشان را بشنوم. این کار مسائل بیشتری را روشن می‌کند. این مهم است، چون پاسخ چنین مردمی دربارهٔ معماری نیست، بلکه دربارهٔ تجربه است، و آیا معماری همه‌اش دربارهٔ تجربه نیست؟ (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌گاه archdaily، سال ۲۰۱۹)