دسته‌ها
ریکاردو بوفیل

ریکاردو بوفیل: زندگی من در مقام یک معمار مبتنی است بر نقد دائمی پروژه‌های سابقم

من خانه‌به‌دوشی هستم که در تلاش برای تشخیص منطق چیزها و پرورش همیشگی دیدگاهی انتقادی دنیا را چرخیده‌ام. معماری به من یاری رسانده تا با این نظام‌ها و سیاست‌ها آشنا شوم. هر مکان سرشت، شخصیت و هویت خاص خودش را دارد، اما نوعی تداوم در همهٔ پروژه‌های من وجود دارد، چرا که من در پی توسعهٔ یک نظام تعاملی هستم.

من تمایل دارم که پروژه‌هایم را {از ابتدا و بدون پیش‌فرض} بسازم. زندگی من در مقام یک معمار مبتنی است بر نقد دائمی پروژه‌های سابقم. این موضع انتقادی مرا قادر می‌سازد که تعادلی میان آرمانشهر و واقعیت برقرار سازم. همهٔ پروژه‌های من نشان‌دهندهٔ جاه‌طلبی آرمانشهری یک ایدهٔ ملموس است، و این آرمانشهر استعدادش را در ظهور و به تحقق رسیدن ظهور یک پروژه می‌بیند. (در گفت‌وگو با Olivier Zahm و Jerome Sans، منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ Purple، سال ۲۰۲۱)

دسته‌ها
تامس هیترویک

تامس هیترویک: اگر نتوانید توضیح دهید که مسئله چیست طراحی کردن شما بی‌معناست

وقتی بچه بودم کتاب‌هایی به من داده بودند که الگوهایی قدیمی از دوران ادواردی {دورهٔ پادشاهی ادوارد هفتم} داشت، و مرور و دیدن این همه ایده که تلاش می‌کردند تا مسئله‌ای را حل کنند برای من همیشه بسیار مسحورکننده بود، اما آنها کیفیتی زیبایی‌شناختی هم داشتند.

بنابراین من با این ایده که می‌خواهم مخترع شوم بزرگ شدم، اما بعداً فهمیدم که نمی‌شود در رشتهٔ اختراع تحصیل کرد. دنیای اختراع به همهٔ این حوزه‌های متنوع تقسیم شده بود. و آنچه من در این زمینه مفید یافتم این است که همواره مسئله‌ای وجود دارد، چیزی که شما آن را همچون یک رخنه یا روزنه درمی‌یابید؛ رخنه‌ای که می‌توانید آن را پر کنید.

گاهی ما هدف را گم می‌کنیم. اگر نتوانید توضیح دهید که مسئله چیست طراحی کردن {شما} بی‌معناست. انتقادات و مسائل منفی به نظر می‌رسند، اما اینها برای ما امری مثبت است و ما را یاری می‌رساند. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت designboom، سال ۲۰۱۵)

دسته‌ها
گئورگ بازلیتس

گئورگ بازلیتس: فقط فلاکت دنیاست که باید خودش را در ذهن هنرمند و در یک فرم هنری عیان کند

فلاکت دنیا باید خودش را در ذهن هنرمند و در یک فرم هنری عیان کند؛ فقط و فقط فلاکت، و نه هیچ چیز مثبتی. چیزهای خوب، از نظر هنرمندان کذا، هیچ‌گاه باعث نخواهد شد کسی {به آثارشان} نگاه کند. اثر هنری باید انتقادی، شنیع یا چیزی شبیه آن باشد. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت The Talks، سال ۲۰۱۶)

دسته‌ها
وینی ماس

وینی ماس: امیدوارم معماران جوان از طریق انتقاد و تدارک دلیل برای آن ما معماران نسل قبل را نابود کنند

دو چیز هست که امیدوارم معماران نسل بعد انجام دهند. یکی این که سراپا کنجکاوی باشند و دوم این که از طریق منتقد بودن و تدارک دیدن دلایلی برای آن ما {معماران نسل پیش از خود} را به سرعت نابود کنند، همانطور که ما این کار را برای معماران نسل پیش از خود انجام دادیم. شاید هر نسل متمایل است که این کار را انجام دهد. امیدوارم این کار به طرزی ژرف و هوشمندانه و به طریقی جذاب انجام شود.

وقتی به گذشته فکر می‌کنم، می‌بینم عاشق روشنفکری معماری امریکای جنوبی بوده‌ام و همین مرا به کنکاشی برای پاسخ به آن واداشته بود؛ نه به روشی مشابه، بلکه به روشی فرمی و فضایی. و این همان چیزی است که به نظر من وضعیت یک معمار را مشخص می‌کند. البته همزمان با بالا رفتن سن و سالم امیدوارم که این سطح از اندیشه و این مرحله از رویکرد فکری برای نسل بعد جذاب باقی بماند و امید دارم از آن اقتباس کنند. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت designboom، سال ۲۰۱۰)

دسته‌ها
داریوش بوربور

داریوش بوربور: جهانی‌شدن منافاتی با حفظ سنت و فرهنگ ندارد

ما ایرانی‌ها اکثراً در ایرادگیری ید طولانی داریم ولی در ارائه راه حل بسیار ناتوان هستیم. همه چیز را سیاه-سفید می‌بینیم، زیاده در تمام موارد اظهارنظر می‌کنیم، قضاوت‌مان شخصی و غیرعلمی است و در خیلی از موارد بیهوده غلو می‌کنیم. به دلیل بی‌اطلاعی و یا کم‌اطلاعی از بقیه دنیا، اغلب فکر می‌کنیم که بسیاری از مسائل را فقط خود ما داریم و دیگران ندارند. در صورتی که خیلی از مسائل، بخصوص در مورد کلان‌شهرها را بسیاری از ممالک دنیا حتی بیش از ما دارند. انتقاد سازنده بسیار مفید است اما ایراد بی‌مورد اتلاف وقت و دلسردی ایجاد می‌کند.

یکی دیگر از ایرادات ما، باز هم به دلیل کم‌اطلاعی، این است که از تجربیات و راه‌حل‌های دیگر ممالک که قبل از ما این گرفتاری‌ها را داشته‌اند و برای بیشتر آن‌ها جواب و راه‌حل مناسب و جوابگویی پیدا کرده‌اند، استفاده نمی‌کنیم و با صرف هزینه‌های گزاف، خودمان می‌خواهیم دوباره دنبال راه‌حل بگردیم. برای جبران ناآگاهی‌مان و دور زدن از عجز حل مشکل، دائم به غلط می‌گوییم که شرایط ما متفاوت است و باید راه‌حل «ایرانی»، «اسلامی»، «ایرانی-اسلامی» و یا «بومی» پیدا کنیم. در صورتی که بیشتر گرفتاری‌های ما فنی و مدیریتی است و راه‌حل آن‌ها همانند بقیه دنیا است. البته ما عقب‌افتادگی‌های زیادی نیز از ممالک پیشرفته جهان امروزی داریم که با تلاش مضاعف توأم با طرز تفکر صحیح، سرعت و مدیریت باید سعی کنیم عقب‌افتادگی‌های‌مان را جبران کنیم. به عنوان مثال، مترو و فاضلاب لندن از ۱۶۰ سال پیش شروع شدند اما ما ظرف چهل سال اخیر به این موضوعات پرداخته‌ایم و هنوز سیستم فاضلاب تهران تکمیل نشده است. مترو تهران پیشرفت نسبتاً خوبی داشته و گسترش آن کمک بزرگی به حل ترافیک خواهد کرد.

بهتر است واژه «جهانی‌شدن» را جایگزین «غرب‌گرایی» بکنیم تا جلوی حساسیت‌ها و مخالفت‌هایی که با هر کار خوبی هم که از غرب سررشته گرفته را بگیریم. جهانی‌شدن به‌هیچ‌وجه منافاتی با حفظ سنت و فرهنگ ندارد. ‌ما باید از ژاپن این خصلت را بیاموزیم. ملت ژاپن به بهترین نحوی توانسته ضمن حفظ ارزش‌های سنتی، اخلاقی و فرهنگی خود، هم جهانی شود و هم در زمره ممالک بسیار پیشرفته جهان قرار بگیرد. ولی ما متأسفانه حفظ ارزش‌های‌مان را مترادف با عقب‌گرایی، عقب‌ماندگی، پشت کردن به جهانی‌شدن و عدم پیشرفت گره‌زده‌ایم. (در گفتگو با سمیه باقری، منتشر شده در وب‌گاه هنرآنلاین، سال ۱۳۹۷)

دسته‌ها
موشه سفدی

موشه سفدی: ما معماران باید دست از بله قربان گفتن برداریم

آنچه ما {معماران} انجام می‌دهیم تاثیر عظیمی بر زندگی مردم می‌گذارد. مسئله سبک یا بیان معماری نیست؛ مسئله کیفیت قابل اندازه‌گیری زندگی است که مسئولیت بزرگی بر دوش معماران می‌گذارد. متاسفانه تاثیر ما بر تصمیمات {کلان} محدود است. تصمیمات اصلی را قانون‌گذاران، کارفرمایان، اقتصاددانان و بازار می‌گیرند، اما ما معماران مسئولیت داریم تا حد ممکن بر این تصمیمات تاثیر بگذاریم {…} خیلی مهم است که ما در مقام معمار دست از بله ‌قربان گفتن برداریم و در عوض موضعی انتقادی اتخاذ کنیم. {درست است که} اگر چنین کنیم در معرض دردسر قرار می‌گیریم، اما لازم است این دردسرها را همچون بخشی از حرفه‌مان بپذیریم. (در گفتگو با Debika Ray منتشر شده در مجله ICON در سال 2014)