دسته‌ها
سید محسن حبیبی

سید محسن حبیبی: اگر نسل ما نتواند خاطرهٔ جمعی تولید کند و خاطره‌های قبلی را هم از بین ببرد، نسل بعد نسلی بی‌خاطره و بی‌ریشه خواهد بود

متأسفانه این تصور در جامعه وجود دارد که نهاد یا سازمان خاصی مسئول نگهداری آثار یادمانی است. در واقع یکی از گرفتاری‌های ما در صد سال اخیر –یعنی از وقتی تجددطلب شدیم- این بوده است که مردم همیشه از خود سلب مسئولیت کرده‌اند. همیشه مسئولیت خود را به دولت و یا گروهی خاص تفویض نموده‌اند. از زمان تجددطلبی هیچ‌گاه به ما گفته نشده است که مثلاً خودت مسئول این کار هستی و یا اینکه خودت باید از این ثروت محافظت کنی. حتی یاد گرفته‌ایم اگر دلمان بخواهد از چیزی استفاده بکنیم یا نکنیم. اگر تمایل داشتیم چیزی را حفظ کنیم یا نکنیم، در حالی که قطعاً نباید اینطور باشد.

بنابراین به نظر من برای اصلاح این تفکر نیاز به ارادهٔ ملی است و این امر می‌تواند از طریق نهادهای مدنی تبیین و تشویق شود. ما نیاز به آموزش داریم تا به یادمان‌های‌مان احترام بگذاریم، حتی از سطح پیش‌دبستانی. الآن ممکن است من و شما دربارهٔ ارزش و زیبایی ابیانه، ماسوله یا کرند غرب صحبت کنیم، اما این تصور برای کسی که در این مناطق زندگی می‌کند به باور تبدیل نشده است. ساكنان آنجا تصور می‌کنند این مناطق جایی است که عده‌ای توریست به تماشا می‌آیند و خودشان نیز به اشیایی درون آن فضاها برای سرگرمی توریست‌ها تبدیل شده‌اند. این آموزش کاملاً جنبهٔ تخریبی دارد. چون انسان هیچ‌وقت نمی‌خواهد به شیء تبدیل شود. بنابراین آنجا را خراب می‌کند و از بین می‌برد. در حالی که اگر بداند وجود خودش نه به آن خشت و گل بلکه به تمام آن فضا بستگی دارد و اینکه وجود خودش چقدر در هدایت این فضا اهمیت دارد آن وقت خودش در حفظ آن می‌کوشد. در فرهنگ‌های دیگر و در کشورهای دیگر این کار را کرده‌اند. آنان از کودکی آشنایی و احترام به یادمان‌ها را تعلیم می‌بینند. اما امروزه ما چگونه می‌توانیم به بچه‌مان بگوییم مثلاً اینجا خانهٔ بابابزرگ است، یا در اینجا فلان اتفاق تاریخی رخ داده است.بچهٔ ما هیچ خاطره‌ای ندارد که سه نسل قبل از او چگونه زندگی کرده است. در حالی که بچه باید از طریق همین خاطره‌ها و یادمان‌ها تعالی و ترقی را کشف کند.

سازمان‌های مسئول هم باید درست کار کنند وگرنه مثلاً سازمان میراث فرهنگی هرچه تلاش کند چند بنا را به عنوان بنای تاریخی می‌تواند ثبت کند؟ تازه وقتی ثبت هم بکند، صاحب بنا اگر به آن اعتقاد نداشته باشد آب به پی و بنیاد بنا می‌بنند. بنابراین قضیه مربوط به یک نهاد و سازمان نیست. بلکه فرهنگی و آموزشی است. اگر ما به جایی برسیم که نسل ما نتواند خاطرهٔ جمعی تولید کند و خاطره‌های قبلی را هم از بین برده باشد، نسل بعدی نسل بی‌خاطره‌ای خواهد بود. نسل بی‌خاطره هم یعنی نسلی که تاریخ را از خود دور کرده است و این یعنی نسلی بی‌ریشه. (در گفت‌وگو با ناصر برک‌پور، منتشر شده در ماهنامهٔ شهرداریها، ش ۹، سال ۱۳۷۸)

دسته‌ها
پرستون اسکات کوهن

پرستون اسکات کوهن: نیرومندیِ ابزارهایی که امروز دانشجویان معماری با آنها کار می‌کنند خام‌دستی آنها را از نظرها پنهان می‌کند

من عمیقاً به نظام آموزشی {مبتنی بر} تفسیر نمونه‌های تاریخی متعهدم. {…} اما چگونه می‌توانیم تاریخ را در فرآیند طراحی به کار ببریم؟ معتقدم از طریق ضمنی کردن و کشف آن در یک فرایند مفصل تفسیر. تو {= پیتر آیزنمن} تاریخ را در آتلیه‌ات با آموزش به روشی مستقیم‌تر به ابزار تبدیل کرده‌ای. تو یک استثنا هستی.

البته فکر می‌کنم امروز اتفاق دیگری در حال رخ دادن است که احتمالاً تو را بسیار بیشتر از بی‌سوادی {دانشجویان} نسبت به دانش تاریخ آزار می‌دهد. کامپیوتر قدرت بی‌اندازه‌ای را در اختیار دانشجویان معماری قرار می‌دهد تا فرم‌ها و ساختارها، و حتی فرم‌های مهندسی‌شده، را {به سادگی} تولید کنند. با این وضعیت آنها آماده‌اند که از سال دوم ورودشان به دانشکده وارد حرفهٔ معماری شوند. کدام یک از دانشجویان بیش از این صبر می‌کند؟ لااقل فیلیپ جانسون تا سال دفاع از پایان‌نامه‌اش صبر کرد تا خانه‌ای در کمبریج بسازد. حالا دانشجویان هنوز نیامده می‌توانند دست به ساختن بزنند. نیرومندی ابزار {کامپیوتری}‌ای که دانشجویان با آنها کار می‌کنند خام‌دستی آنها را از نظرها پنهان می‌کند. این ابزار به آنها اجازه می‌دهد که کار حرفه‌ای بپردازند، در حالی که دانش بسیار کمتری {نسبت به آنچه باید داشته باشند} دارند. قبل‌ترها، دانشجویان مثل اسفنج آمادهٔ جذب دانش بودند، شاید به این خاطر که ابزاری در دست نداشتند. حالا اما از پیش به ابزاری مجهز شده‌اند که در خدمتشان است. (در گفتگو با پیتر آیزنمن، منتشر شده در مجلهٔ Log در سال ۲۰۱۳)

دسته‌ها
نوشتارها

نگاهی به گردشگری فرهنگی در خراسان امروز

[et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_post_title meta=”off” _builder_version=”3.0.87″ title_font_size=”26″ title_line_height=”1.3em” title_all_caps=”off” meta_font_size=”10″ background_color=”rgba(255,255,255,0)” parallax=”on” parallax_method=”off” text_orientation=”center” parallax_effect=”on” module_bg_color=”rgba(255,255,255,0)” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

[/et_pb_post_title][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ fullwidth=”on” custom_padding_last_edited=”on|desktop” _builder_version=”3.22″ background_color=”#222222″ custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_fullwidth_header title=”محمد صادق نجف‌زاده” text_orientation=”center” content_max_width=”none” _builder_version=”4.2.2″ title_font_size=”19px” background_color=”rgba(255, 255, 255, 0)” vertical_offset_tablet=”0″ horizontal_offset_tablet=”0″ z_index_tablet=”0″ title_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” title_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” title_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” content_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” content_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” content_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” subhead_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” subhead_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” subhead_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” content_link_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” content_link_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” content_link_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” content_ul_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” content_ul_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” content_ul_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” content_ol_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” content_ol_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” content_ol_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” content_quote_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” content_quote_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” content_quote_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” button_one_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” button_one_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” button_one_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” button_two_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” button_two_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” button_two_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” box_shadow_horizontal_tablet=”0px” box_shadow_vertical_tablet=”0px” box_shadow_blur_tablet=”40px” box_shadow_spread_tablet=”0px” box_shadow_horizontal_image_tablet=”0px” box_shadow_vertical_image_tablet=”0px” box_shadow_blur_image_tablet=”40px” box_shadow_spread_image_tablet=”0px” box_shadow_horizontal_button_one_tablet=”0px” box_shadow_vertical_button_one_tablet=”0px” box_shadow_blur_button_one_tablet=”40px” box_shadow_spread_button_one_tablet=”0px” box_shadow_horizontal_button_two_tablet=”0px” box_shadow_vertical_button_two_tablet=”0px” box_shadow_blur_button_two_tablet=”40px” box_shadow_spread_button_two_tablet=”0px” text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” button_one_letter_spacing_hover=”0″ button_two_letter_spacing_hover=”0″ button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_one_letter_spacing__hover=”0″ button_two_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_two_letter_spacing__hover=”0″ button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”][/et_pb_fullwidth_header][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ _builder_version=”4.2.2″ background_color=”#d1d1d1″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” vertical_offset_tablet=”0″ horizontal_offset_tablet=”0″ text_orientation=”right” z_index_tablet=”0″ text_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” text_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” text_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” link_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” link_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” link_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” ul_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” ul_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” ul_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” ol_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” ol_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” ol_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” quote_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” quote_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” quote_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_2_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_2_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_2_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_3_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_3_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_3_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_4_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_4_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_4_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_5_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_5_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_5_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_6_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_6_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_6_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” box_shadow_horizontal_tablet=”0px” box_shadow_vertical_tablet=”0px” box_shadow_blur_tablet=”40px” box_shadow_spread_tablet=”0px” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

توضیح گفتار معمار

چند روز پیش مقاله‌ای راجع به وضعیت نگه‌داری بناهای تاریخی ناحیهٔ خراسان منتشر کردیم. (آن مقاله را می‌توانید در اینجا بخوانید) در ادامه و تکمیل همان بحث و از منظری تازه، محمد صادق نجف‌زاده در مقاله‌ای به موضوع گردشگری فرهنگی در این سرزمین پرداخته است.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” vertical_offset_tablet=”0″ horizontal_offset_tablet=”0″ text_orientation=”right” hover_enabled=”0″ z_index_tablet=”0″ text_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” text_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” text_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” link_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” link_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” link_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” ul_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” ul_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” ul_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” ol_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” ol_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” ol_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” quote_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” quote_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” quote_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_2_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_2_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_2_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_3_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_3_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_3_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_4_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_4_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_4_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_5_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_5_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_5_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_6_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_6_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_6_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” box_shadow_horizontal_tablet=”0px” box_shadow_vertical_tablet=”0px” box_shadow_blur_tablet=”40px” box_shadow_spread_tablet=”0px” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

خراسان در گذشته به سرزمین وسیع در شرق فلات ایران اطلاق می‌شد. این سرزمین از سمت غرب به کویر لوت می‌رسید و از شرق تا کوه‌های هند ادامه داشت. تمام بلاد ماوراءالنهر شامل خراسان می‌شدند. خراسان بزرگ شامل چهار بخش نیشابور، مرو، هرات، بلخ بود که امروزه میان چهار کشور ایران، افغانستان، ترکمنستان و افغانستان تقسیم شده است. از سرزمین خراسان بزرگ فقط بخش نیشابور آن در قلمرو ایران امروزی قرار گرفته است. این بخش تقریباً شامل خراسان شمالی و رضوی می‌شود. استان خراسان جنوبی نیز منطبق با ایالت قهستان قدیم بوده است. ایالت قهستان قدیم اگر چه از نظر اداری و سیاسی مثل ایالت سیستان جزو خراسان بزرگ محسوب می‌شد؛ ولی جغرافی‌نویسان قدیم از آن به عنوان یک واحد جغرافیایی مستقل و متمایز از خراسان سخن گفته‌اند.

خراسان قدیم و ایالت‌های همجوار آن یعنی سیستان و قهستان یکی از مراکز عمدهٔ سکونت و فعالیت در شرق ایران بود. ردپای این سرزمین در سراسر تاریخ ایران در دورهٔ پیش‌ از اسلام و اسلامی دیده می‌شود. خراسان از کانون‌های اصلی ارتباطی با همسایگان خود در شرق فلات ایران (هندوستان و چین) و شمال شرقی ایران (آسیای میانه، ماوراءالنهر و روسیه) در طول تاریخ بود. صورت واژه‌ی «خراسان»، خور آسان بوده است؛ که از دو کلمه خور به معنای خورشید و آسان به معنای ظاهر شدن تشکیل شده است. ایرانیان باستان به سرزمین‌های شرق که جایگاه طلوع خورشید بوده است خورآسان یا سرزمین خورشید می‌گفتند. این سرزمین چون در شرقی‌ترین بخش ایران قرار داشته است و خورشید زودتر از سایر نقاط در آن طلوع می‌کرده این نام را به خود گرفته است؛ و به معنی محل برآمدن خورشید یا جایی که از آن خورشید طلوع می‌کند، می‌باشد.

خوشا جایا بر و بوم خراسان/ درو باش و جهان را می خور آسان

زبان پهلوی هر کام شناسد/ خواسان آن بود کز وی خور آسد

(فخرالدین اسعد گرگانی)

خراسانی که امروز ما می‌شناسیم خراسانی کوچک است؛ اما از نظر آثار معماری و فرهنگ بسیار غنی است. خراسان رضوی از نوزده شهرستان تشکیل شده است. مهم‌ترین شهرستان این استان مشهد است؛ که هدف اصلی گردشگران در استان است. نیشابور نیز به واسطهٔ مزار عطار و خیام مورد توجه گردشگران قرار گرفته است. نیشابور بعد از مشهد اصلی‌ترین شهر توریستی خراسان است. البته این توجه تا حدودی مدیون محل قرارگیری این شهر بر سر جاده تهران- مشهد نیز هست. بیشتر ظرفیت گردشگری در خراسان به گردشگری مذهبی اختصاص یافته است؛ و گردشگری فرهنگی آن‌چنان در استان مورد توجه قرار نگرفته است. بسیاری از آثار فرهنگی مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند. اکثر آثار تاریخی استان به‌درستی معرفی نشده‌اند و فقط چند اثر خاص در مشهد و نیشابور و کلات مورد توجه گردشگران قرار گرفته است. در استان خراسان میزان توسعهٔ گردشگری فرهنگی به نسبت گردشگری مذهبی بسیار ناچیز است.

عدم توسعهٔ گردشگری فرهنگی در استان دلایل مختلفی دارد. یکی از این دلایل مهم فاصلهٔ جغرافیایی میراث فرهنگی و نبود زیرساخت‌های مناسب است. یکی از بناهای مهم تاریخ معماری ایران کاروانسرای رباط شرف است. این کاروانسرا به عنوان موزهٔ آجرکاری ایران شناخته می‌شود. این بنا از نظر زیبایی و شکوه در سرزمین کنونی ایران نادر است. بسیاری از هنر دوستان و عاشقان معماری بازدید از این بنا را جزو آرزوهای خود می‌دانند. رباط شرف در فاصله ۱۳۰ کیلومتری مشهد و ۴۵ کیلومتری سرخس در میان کوه‌های هزار مسجد قرار دارد. با یک حساب ساده فقط برای بازدید از این بنا یک روز کامل زمان لازم است. هیچ تور گردشگری خاصی برای بازدید از این بنای زیبا وجود ندارد. همچنین جاده مشهد-سرخس یک جاده کوهستانی و ترانزیتی است که آنچنان هم ایمن نیست. همچنین امکانات زیررفاهی کمی در این مسیر وجود دارد. این بنا با توجه به اهمیتی که دارد به خوبی نگهداری می‌شود؛ اما آنچنان هم مورد توجه قرار نگرفته است. رباط شرف یک کاروانسرای تاریخی است که تاریخ ساخت آن به قرن ششم بازمی‌گردد. این کاروانسرا جزو آخرین منزل‌ها به شهر تاریخی مرو بوده است؛ و شاید به همین دلیل این گونه فاخر ساخته شده است. رباط شرف امروزه علاوه بر این که نشان دهندهٔ عظمت هنر ایرانی است با حضور در صحن آن به خوبی حس حضور در یک کاروانسرای قرن ششمی را می‌توانید تجربه کنید. بنایی در میان کوه‌های بلند که هیچ آبادی و زندگی شهری تا دور دست‌ها در افق چشم شما وجود ندارد. رباط شرف علاوه بر کالبد زندگی اصیل خود را نیز حفظ کرده است.

خراسان همیشه صحنهٔ زندگی شیعیان و اهل تسنن بوده است. این سرزمین در ادواری محل حکومت‌های سنی مذهب بوده است و برخی از ادوار توسط دوستداران اهل‌البیت اداره شده است. همچنین خراسان محل زندگی عارفان بزرگی همچون ابوسعید ابوالخیر، مولانا زین‌الدین ابوبکر تایبادی، قطب‌الدین حیدر، احمد ابن ابوالحسن جامی و بسیار از بزرگان دیگر بوده است. مزار ابوبکر تایبادی در تایباد و مزار قطب‌الدین حیدر در تربت حیدریه و مزار شیخ احمد جام از عارفان نامی دوران سلجوقی در شهر تربت جام قرار دارد. تربت جام از شهرستان‌های مهم خراسان به حساب می‌آید که محل زندگی مردان سنی‌مذهب و شیعی‌مذهب است. مزار احمد جام شاخص‌ترین بنای معماری این شهر است که در سال ۱۳۱۰ به عنوان یک از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است؛ همچنین این بنا در انتظار ثبت جهانی است.

درآمد صنعت گردشگری امروز فرصت جدیدی برای زنده نگه‌داشتن میراث فرهنگی است. اما این صنعت آسیب‌های فراوانی به میراث فرهنگی وارد کرده است. بسیاری از بناها از ماهیت اصلی خود خارج شده‌اند و کاربری‌های ناموزون به خود گرفته‌اند؛ همچنین بسیاری از فرهنگ‌های روستایی مانند ابیانه برای کسب درآمدی بیشتر اصالت خود را از دست داده‌اند. برخی بناها برای جذب گردشگر بیشتر به رستوران یا هتل تبدیل شده‌اند؛ یا مانند آرامگاه شاه نعمت‌الله ولی در کرمان هر گوشه آن تبدیل به فروشگاه صنایع دستی و رستوران شده است. در بسیاری از اماکن مذهبی دیگر نیز بنا مورد اجحاف‌های بدتری قرار گرفته است بسیاری از بقاء متبرکه که جزو آثار فاخر تاریخ معماری ایران هستند اصالت بنا فدای عملکرد مذهبی آن شده است. بنای بسیاری از امام‌زادگان و حرم‌های اهل‌البیت با وجود اهمیت تاریخی آن‌ها برای استفاده بهتر زائرین مورد تغییرات اساسی و ساخت‌وسازهای نامتوازن شده است. حرم امام رضا (ع) و حرم حضرت معصومه نیز با وجود آن که اصالت نسبی بنا حفظ شده است اما بافت شهری اطراف خود را به کلی از دست داده‌اند؛ و بافتی نامناسب جایگزین آن شده است. اما خوشبختانه در مزار شیخ احمد جامی و مولانا ابوبکر تایبادی بنا به خوبی اصالت خود را حفظ کرده است.

مزار شیخ احمد جام شامل چندین بنای تاریخی است که هر کدام در قرن‌های مختلف ساخته شده است. ایوان، گنبدخانه، مسجد عتیق، مسجد کرمانی، گنبد سفید، سراچه و گنبد فیروزشاهی بخشی‌هایی از این بناهای تاریخی است. مسجد جامع شهر هم همین‌ جاست؛ جایی که در آن نماز جمعه و جماعت برگزار می‌شود. هر روز هفته بویژه روزهای جمعه‌ انبوهی از نمازگزاران به مسجد جامع می‌آیند تا فریضه دینی‌شان را به‌ جا بیاورند. تولیت مزار شیخ احمد جام بر اساس وقف‌نامه «رضی‌‌الدین احمد» فرزند «شهاب‌الدین اسماعیل»، نوهٔ شیخ، برعهدهٔ فرزندان و فرزندان فرزندان شیخ است. این مقام البته فقط مقام تولیت‌گری نیست، بلکه مقام قاضی شرع و امامت جمعه و جماعت هم هست. برای همین هم از تولیت مزار شیخ احمد جام با عنوان «حاجی قاضی» یاد می‌شود. در تمام تاریخ ۸۰۰ ساله این مجموعه تاریخی همین ساز و کار اجرا شده است. «محمد صدیق جامی ‌الاحمدی» از نوادگان شیخ امروز کلیددار مجموعه است. تمام مجموعه زیر نظر ایشان اداره می‌شود.

در مجموعه مزار شیخ احمد جام علاوه بر آن که سنت کهن اداره بنا محفوظ است؛ کالبد بنا با دقت و عشقی فراوان نگه‌داری می‌شود. خادمان و بازدیدکنندگان این بنای شکوهمند با علاقه‌ای که به شیخ دارند حافظ یک‌یک آجرهای بنا هستند. همچنین خادمان بنا به خصوص آقای جامی با شوقی خاص و داستان‌هایی زیبا از بنا و شخص شیخ در بازدید و معرفی بنا شما را همراهی می‌کنند. در مزار احمد جام هیچگاه حفظ بنا به اولویت دوم تبدیل نشده است. بنای مزار عظمت شیخ را نشان می‌دهد و جایگاه بالای شیخ در میان اهالی تربت جام احترام و موقعیت خاص به بنا داده است. در مزار احمد جام نه مدرسه تاریخی بنا به هتل تبدیل شده است و نه هیچ یک از غرفه‌های بنا به فروشگاه و رستوران تبدیل شده است. حتی مدرسهٔ تاریخی علوم دینی مزار شیخ احمد جامی میزبان قرآن‌پژوهان و طلاب تربت جامی است. بنای مزار  همچنان رنگ و بوی شیخ را در خود حفظ کرده است.

یکی دیگر از بناهای مهم خراسان مدرسهٔ غیاثیهٔ خرگرد است. مدرسه‌ٔ غیاثیه در کنار روستایی کوچک خرگرد در نزدیکی شهر خواف قرار گرفته است. این مدرسه جزو باشکوه‌ترین و مهم‌ترین مدرسه‌های زمان تیموریان است. در مورد چرایی قرار گیری این مدرسه فاخر در کنار شهر تاریخی خرگرد صحبت‌هایی شده است؛ اما این اتفاق در تاریخ مدرسه‌سازی ایران شایع نبوده است. مدرسه خرگرد دارای تزئینات خاصی است. دیدن تزئینات و معماری شکوه‌مند غیاثیه را در هر بنایی نمی‌توان این‌ چنین تجربه کرد. مسجد جامع شهر خواف در کنار مسجد جامع سنگان، گناباد و فردوس جزو مسجد‌ جامع‌های تاریخی و مهم استان خراسان است. مسجد جامع خواف متعلق به دوران تیموریان است. در کنار ایوان و صحن مسجد جامع خواف چند بنای جدید برای مجموعه دارالحفظ حوزهٔ علمیهٔ احناف خواف ساخته شده است. دارالحفظ حوزهٔ علمیهٔ احناف خواف در سال ۱۳۶۷ تاسیس و از سال ۱۳۷۰ تا به اکنون مسئولیت آن به حافظ عبدالرئوف رمضانی که قاری روشندل است سپرده شده است. این مرکز قرآنی با حدود دویست طلبه به ‌صورت شبانه‌روزی مشغول فعالیت است. حافظان این مرکز قرآنی بیشتر از استان‌های خراسان شمالی، رضوی و جنوبی هستند و بعضاً از استان‌های تهران، گلستان، سمنان و اصفهان نیز متقاضی داشته است. مجموعه دارالحفظ خواف به گفته حافظ عبدالرئوف مهم‌ترین مرکز حفظ قرآن در شمال شرق کشور است. آنچه جالب است این منطقه دور افتاده در نقشه ایران هنوز هم محلی برای حضور مراکز بزرگ تعلیم علوم دینی است.

خراسان دارای تمدنی بزرگ است. هر گوشه از این سرزمین با تمام دشت‌ها و کوه‌هایش منطقهٔ ویژه‌ای است. جغرافیای خراسان بزرگ نیز جغرافیای ویژه‌ای است. این سرزمین، با چهره‌‌‌ای خشن‌، در میان کوه‌های تنهای خود دامان خود را برای آبادی‌های تک مانده‌ گشوده است. تعداد آبادی‌ها در خراسان بسیار زیاد است. این آبادی‌ها در طول تاریخ محل حضور بزرگان ادب و عرفان بوده است. اما فاصلهٔ جغرافیایی این سکونتگاه‌های تاریخی باعث شده است صنعت گردشگری فرهنگی بر خلاف گردشگری مذهبی در استان آنچنان پیشرفت نکند. این عقب‌ماندگی تعداد زیادی از بناهای تاریخی خراسان را موجب بی‌مهری و نابودی قرار داده است. اما به برخی از بناها توجه خوبی شده است. دور ماندن این بناها از چشم طمع‌کار صنعت گردشگری باعث دست‌نخورده ماندن آن‌ها شده است. بسیاری از این بناها علاوه بر آن که اصالت کالبد خود را حفظ کرده‌اند توانسته‌اند داستان زندگی خود را نیز حفظ کنند. این اتفاق باعث شده است خراسان امروز جلوه‌ای مختص به خود را در فرهنگ ایرانی و گردشگری فرهنگی داشته باشد.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” global_module=”4602″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_code]

 

[/et_pb_code][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section]

دسته‌ها
نوشتارها

دربارهٔ وضعیت بناهای تاریخی نواحی سنی‌نشین خراسان

[et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_post_title meta=”off” _builder_version=”3.0.87″ title_font_size=”26″ title_line_height=”1.3em” title_all_caps=”off” meta_font_size=”10″ background_color=”rgba(255,255,255,0)” parallax=”on” parallax_method=”off” text_orientation=”center” parallax_effect=”on” module_bg_color=”rgba(255,255,255,0)” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

[/et_pb_post_title][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ fullwidth=”on” custom_padding_last_edited=”on|desktop” _builder_version=”3.22″ background_color=”#222222″ custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_fullwidth_header title=”رضا نیک‌اقبال” text_orientation=”center” content_max_width=”none” _builder_version=”4.2.2″ title_font_size=”19px” background_color=”rgba(255, 255, 255, 0)” vertical_offset_tablet=”0″ horizontal_offset_tablet=”0″ z_index_tablet=”0″ title_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” title_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” title_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” content_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” content_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” content_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” subhead_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” subhead_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” subhead_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” content_link_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” content_link_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” content_link_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” content_ul_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” content_ul_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” content_ul_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” content_ol_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” content_ol_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” content_ol_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” content_quote_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” content_quote_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” content_quote_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” button_one_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” button_one_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” button_one_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” button_two_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” button_two_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” button_two_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” box_shadow_horizontal_tablet=”0px” box_shadow_vertical_tablet=”0px” box_shadow_blur_tablet=”40px” box_shadow_spread_tablet=”0px” box_shadow_horizontal_image_tablet=”0px” box_shadow_vertical_image_tablet=”0px” box_shadow_blur_image_tablet=”40px” box_shadow_spread_image_tablet=”0px” box_shadow_horizontal_button_one_tablet=”0px” box_shadow_vertical_button_one_tablet=”0px” box_shadow_blur_button_one_tablet=”40px” box_shadow_spread_button_one_tablet=”0px” box_shadow_horizontal_button_two_tablet=”0px” box_shadow_vertical_button_two_tablet=”0px” box_shadow_blur_button_two_tablet=”40px” box_shadow_spread_button_two_tablet=”0px” text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” button_one_letter_spacing_hover=”0″ button_two_letter_spacing_hover=”0″ button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_one_letter_spacing__hover=”0″ button_two_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_two_letter_spacing__hover=”0″ button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”][/et_pb_fullwidth_header][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ _builder_version=”4.2.2″ background_color=”#d1d1d1″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” vertical_offset_tablet=”0″ horizontal_offset_tablet=”0″ text_orientation=”right” z_index_tablet=”0″ text_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” text_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” text_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” link_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” link_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” link_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” ul_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” ul_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” ul_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” ol_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” ol_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” ol_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” quote_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” quote_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” quote_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_2_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_2_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_2_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_3_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_3_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_3_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_4_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_4_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_4_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_5_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_5_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_5_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_6_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_6_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_6_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” box_shadow_horizontal_tablet=”0px” box_shadow_vertical_tablet=”0px” box_shadow_blur_tablet=”40px” box_shadow_spread_tablet=”0px” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

توضیح گفتار معمار

یکی از دوستان خراسانی ما چندی پیش تصویری را از یکی از نوشتارهای قدیمی و فیس‌بوکی نصرالله پورجوادی فرستاد و از ما خواست صحت آن را بررسی کنیم. (تصویر این مطلب را با کلیک بر روی این لینک می‌توانید مشاهده کنید.) مضمون این نوشته اعتراض به بی‌توجهی مسئولان به آرامگاه‌های تاریخی نواحی سنی‌نشین خراسان بود. چکیدهٔ سخن پورجوادی در آن نوشتار این بود که حاکمان امروز ایران آگاهانه و با اغراض سیاسی به این نواحی و میراث تاریخی آن بی‌توجهی می‌کنند.
مطلب آقای پورجوادی بهانه‌ای شد تا از دوستانی که به تازگی بعضی از بناهای تاریخی خراسان را از نزدیک دیده بودند بخواهیم راجع به این موضوع از نظرگاه خود مطلبی بنویسند. این که، فارغ از جنبهٔ سیاسی موضوع، آیا واقعاً در مرمت و نگهداری این بناها نسبت به سایر بناهای تاریخی ایران کم‌کاری و قصوری می‌توان دریافت؟
در ادامه، اولین نوشتار از این پرونده را، به قلم رضا نیک‌اقبال، در وب‌سایت گفتار معمار می‌خوانید.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” vertical_offset_tablet=”0″ horizontal_offset_tablet=”0″ text_orientation=”right” hover_enabled=”0″ z_index_tablet=”0″ text_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” text_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” text_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” link_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” link_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” link_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” ul_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” ul_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” ul_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” ol_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” ol_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” ol_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” quote_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” quote_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” quote_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_2_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_2_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_2_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_3_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_3_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_3_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_4_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_4_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_4_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_5_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_5_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_5_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_6_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_6_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_6_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” box_shadow_horizontal_tablet=”0px” box_shadow_vertical_tablet=”0px” box_shadow_blur_tablet=”40px” box_shadow_spread_tablet=”0px” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

هفت روز و هفت شب خراسان

گروه ما به مدت هفت روز برای بازدید از بیست نقطه در محدودۀ خراسان در پاییز ۱۳۹۸ به سمت آن منطقه حرکت کرد که در این بازدید از بناهای منتسب به علمای سنی و بناهایی که در مناطق سنی‌نشین بودند هم بازدید کردیم. در این نوشتار سعی کردم مختصری از وضعیت بناهایی که در مناطق سنی‌نشین و منتسب به علمای سنی است را با توجه به نوشتۀ کوتاه نصرالله پورجوادی در حدود نه سال قبل شرح دهم. نصرالله پورجوادی در نوشتۀ خود اینطور اشاره می‌کند، بناهای معماری‌ای که مربوط به علمای سنی در مناطق سنی‌نشین است مورد غفلت قرار گرفته و ممکن است بی‌توجهی به این جهت باشد که هر چه از ایران سنی باقی‌مانده به کلی نابود شود، در صورتی که در دیگر مناطق به خصوص بخش‌هایی که مقبولیت بیشتری در نزد شیعیان دارد بودجهٔ‌های بسیاری برای بازسازی مکان‌های مقدس صرف می‌شود.

تربت شیخ احمدجام

مجموعۀ تربت شیخ احمدجام شامل تعدادی سنگ مزار به صورت منظم بعد از ورودی اصلی و گنبد فیروزشاهی در منتهی‌الیه شمال‌غربی حیاط و مزار شیخ احمدجام در حیاط اصلی روبه‌روی ایوان منتهی به گنبدخانه، گنبدخانه، مسجد کرمانی در شمال‌شرقی ایوان‌، بنای گنبد سفید در شمال‌غربی ایوان، سراچه، مسجد جامع، مسجد عتیق، بنای آب‌انبار و مسجد تابستانی است. در کلِ مجموعه مرمت به خوبی صورت گرفته و مسئولین مجموعه سعی می‌کردند در نگهداری به بهترین شکل عمل کنند، اما در قسمتی که سنگهای مزار قرار گرفته‌اند، سنگ‌ها از آسیب باران و آفتاب مصون نبودند علاوه بر اینکه بر بالای سنگ مزار شیخ احمدجام درخت پسته‌ای قرار گرفته که آسیب‌هایی به مزار رسانده، اما اینطور به می‌رسد که درخت جنبۀ مقدس دارد و قابل احترام است. در بخش‌های داخلی مجموعه در برخی قسمت‌ها لکه‌های رطوبت برروی سطوح قابل مشاهده بود به خصوص در مسجد جامع‌نو که لزوم بررسی‌های بیشتر برای نگهداری و جلوگیری از آسیب‌های احتمالی که قابل مشاهده نیست را می‌طلبد تا با توجه به مرمتی که قبلاً صورت گرفته هزینه و وقت صرف شده تلف نشود. بخشی که گنبد فیروزشاهی قرار گرفته گویا به انبار نگهداری فرش تبدیل شده بود و به مرمت نیاز داشت.

مسجد و مقبرۀ مولانا زین‌الدین ابوبکر تایبادی

در مزار ابوبکر تایبادی همانند مزار شیخ احمدجام در مقابل ایوان منتهی به گنبدخانه درخت پسته‌ای بر بالای مزار قرار گرفته است. با توجه به اینکه در این مجموعه مرمت‌ صورت گرفته، اما همانند مجموعۀ شیخ احمدجام اینطور به نظر می‌رسد بهتر است تمهیداتی برای محافظت از سنگ مزار اندیشیده شود. در گنبدخانه بر روی ازاره، شیشه‌هایی قرار گرفته تا علاوه بر دیوار از نوشته‌های به یادگار مانده از ادوار مختلف هم محافظت شود. (تصویر شمارۀ 1) در طرفین گنبدخانه اتاق‌هایی بود که متأسفانه امکان بازدید از آن‌ها فرآهم نشد.

تصویر شمارۀ ۱: «نقش شیرین رود از سنگ ولی ممکن نیست/ که خیال رخش از خاطر فرهاد رود. بتاریخ … رمضان المبارک … مرقوم گشت. کمترین فی اعتبار محب علی ساکن …». (منبع: آرشیو نویسنده)
مسجد جامع و مسجد گنبد سنگان

مسجد جامع سنگان دارای دو ایوان با اختلاف سطح یک پله از کف حیاط اصلی است. طاق ایوان جنوبی به طرفین رانش پیدا کرده که برای جلوگیری از تخریب و شکست، ایوان از دو طرف در طاق‌های کناری، در دو نقطه مهار شده است. سقف ایوان شمالی با تخته‌های چوب پوشیده و ستون‌های چوبی از آن نگهداری می‌کنند. برای وارد شدن به ایوان جنوبی (قبله) با توجه به اینکه ایوان فرش نشده است بایستی کفش‌ها را در بیاوریم. در مسجد گنبد در حیاط یک ایوان مسقف چوبی قرار گرفته و بعد از حیاط داخل گنبدخانه می‌شویم، هر دو مسجد به لحاظ نگهداری در وضعیت مطلوبی قرار گرفته بودند.

مسجد و مدرسۀ زوزن

از مساجد دو ایوانی خراسان که طاق هر دو ایوان فرو ریخته است. بنای مسجد و مدرسه بر روی بقایای مساجد قبل از خود ساخته شده و به دلیل همزمانی با حملۀ مغول نیمه‌تمام رها شده است. تاریخ بنای مسجد طبق کتیبۀ موجود در بنا به 616 هـ . ق بر می‌گردد. آخرین‌بار توسط شهریار عدل بررسی‌هایی برای شناخت مسجد و مدرسه و به طور همزمان مرمت صورت گرفته، که در کنار عدل، لباف‌خانیکی کاوش‌هایی کرده و طی این کاوش‌ها به نتایج ارزشمندی دست یافته، به طور نمونه محراب گچبریِ نفیسی که از یافته‌های کاوش لباف‌خانیکی است که وضعیت نگهداری از آن چندان رضایت‌بخش به نظر نمی‌رسید. از زمانی که اقدام به مرمت بنا شده تا کنون داربست‌های فلزی در محل مسجد و مدرسه بر پا است و متأسفانه باعث به وجود آمدن محدودیت‌های برای بازدیدکنندگان می‌شود و حتی ممکن است مخاطراتی به وجود آورد.

مسجد جامع خواف

بعد از ورود به حیاط مسجد یک صُفه با اختلاف سطح کم نسبت به حیاط، روبه‌روی ایوان منتهی به گنبدخانه (قبله) قرار گرفته است. در جبهۀ جنوبی ایوان، اتاق‌هایی در دو طبقه قرار گرفته که نسبت به کاربری آن‌ها بی‌اطلاعم و در جبهۀ شمالی ایوان در امتداد حیاط، ساختمان جدیدی قرار دارد که دارالحفظ مسجد است و محرابی داشت (تصویر شمارۀ 2) که دو طرف محراب جفت ستون‌هایی قرار داشت که در هر سمت فضایی به ابعاد محراب با دیواری روبه‌روی آن به ارتفاع حدود یک متر بود و اینطور به نظر می‌رسید که محلی برای خطبه خواندن یا اقامۀ اذان باشد. در اتاق جنوبی گنبدخانه منبر چوبی‌ای قرار گرفته که طبق گفتۀ مسئولین مسجد قدمت‌اش طبق نوشتۀ روی منبر به 908 هـ . ق می‌رسد، متأسفانه منبر به لحاظ قرارگیری در محل بگونه‌ای بود که مؤفق به خواندن مرقومۀ روی منبر نشدم. مسئولین مسجد جامع اینطور بیان کردند که از آستان قدس بررسی‌هایی بر روی منبر شده است، اما زمانی‌که من منبر را دیدم وضعیت آن به لحاظ نگهداری مطلوب نبود که لزوم رسیدگی و توجه بیشتر به آن انتظار می‌رود.

تصویر شمارۀ ۲: محراب گچبری دارالحفظ مسجد جامع خواف. (منبع: آرشیو نویسنده)

 

پایانی بر یک آغاز

بیشتر آثار مورد توجه که بازسازی‌هایی در آن‌ها صورت می‌گیرد به دلیل توجه بیشتر مردم به آن‌ها است و اگر بخواهم نمونه‌ای از بی‌توجهی به علمای شیعه را مثال بزنم، می‌توانم به بنای مقبرۀ قطب‌الدین حیدر در تربت‌حیدریه (زاوه) اشاره کنم (نصرالله پورجوادی به اشتباه قطب‌الدین حیدر را از علمای سنی دانسته است.) که برخی اسامی روی درِ چوبی مقبره گویا مخدوش شده بود و نحوۀ نگهداری از درِ چوبی و حتی مقبره و تزیینات گچی مطلوب نبود که این نشان می‌دهد توجه به مقابر یا بناها براساس نوع مذهب علما یا مردم منطقه نیست؛ بلکه ممکن است براساس دیدگاه‌های مسئولین مربوطه به صورت کلان به بناهای تاریخی و قوانین موجود بر نحوۀ مرمت و نگهداری از آن‌ها باشد. به صورت کلی می‌توان اینطور گفت که بایستی عموم مردم را به سمت شناخت همۀ آثار تاریخی تشویق کرد تا از این طریق تمهیدات لازم برای مرمت و نگهداری از بناها با جدیّت بررسی شود، البته شناخت سنت‌ها و عقاید دیگر اقلیت‌ها و احترام به آنان از موضوعات مورد اهمیت است که باعث به وجود آمدن همدلی بیشتر می‌شود. در پایان این نکته را یادآوری می‌کنم که مردم مناطق یاد شده در محرومیت به سر می‌بردند و با تمام مشکلاتی که زیر سایۀ بی‌توجهی نسبت به آنان تحمیل شده است با گشاده‌رویی پذیرای ما بودند و لحظه‌ای خنده از چهره‌هایشان خاموش نمی‌شد، اما در پشت خنده‌هایشان نگرانی‌ای موج می‌زد که همۀ اعضای گروه ما می‌توانستند آن را حس کنند. قطعاً هر بنا داستانی از مردم را به همراه خود دارد که زیر خروارها تاریخ فریاد می‌زند، فقط گوشی می‌خواهد که شنوا باشد.

 

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”off|off|off” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” global_module=”4602″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_divider color=”#000000″ _builder_version=”4.2.2″][/et_pb_divider][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section]

دسته‌ها
اسکندر مختاری

اسکندر مختاری: خانهٔ تاریخی را خراب می‌کنیم تا ساختمان جدید بسازیم چون حالمان خوب نیست و گرسنه‌ایم

در شهرهایی مانند پاریس، رم و لندن که زمین بسیار گران‌تر و دایرهٔ مردم‌مداری خیلی قوی‌تر از ایران است، مدیران شهری توانسته‌اند آثار تاریخی خود را حفظ کنند، چرا که در آنجا حفظ آثار تاریخی از حقوق عمومی است که بر عهدهٔ مدیریت شهری است و مدیریت شهری متولی برآوردن حقوق عمومی ساکنان شهری است، چون ابزارهای لازم را دارد. در ایران نیز شهرداری می‌تواند کاربری بناها را تغییر دهد و از این طریق منافع بناهای تاریخی را تأمین کند. همچنین شهرداری می‌تواند تراکم و معافیت بدهد. فراتر از این مسائل، در یک طرح مدیریتی به جایگاهی می‌توانیم برسیم که اثر و پلاک تاریخی نسبت به یک مجموعهٔ مسکونی ارزش بیشتری داشته باشد.

{…} در چند سال آینده ما به این سمت {حفظ و نگهداری میراث معماری} می‌رویم و مردم ترجیح خواهند داد که یک خانهٔ تاریخی را نگه دارند تا آن را خراب کنند. این اتفاق که ما خانهٔ تاریخی را خراب می‌کنیم تا ساختمان بسازیم به این دلیل رخ می‌دهد که حال ما خوب نیست و گشنه‌ایم؛ ولی وقتی دنبال کیفیت برویم گوهرهایی مانند خانه‌های تاریخی پاسخگو هستند. هرچند ممکن است آن زمان خیلی دیر باشد. (در گفتگو با سعید برآبادی، منتشر شده در ضمیمهٔ روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۰)

دسته‌ها
فرامرز پارسی

فرامرز پارسی: اگر می‌خواهیم شهری زنده و سرحال داشته باشیم باید گذشتهٔ شهر را به خوبی حفظ کنیم

ما چه کنیم تا معماران امروز بهتر معماری کنند؟ من معتقدم یکی از اصول این است که معماران امروزمان به فرهنگ گذشته خود توجه داشته باشند. یعنی بناهای با ارزشی که هنوز وجود دارند بعضی‌ها مانند من رسالت‌شان را در این می‌بینند که یک زبانی که تا حدی داشت از بین می‌رفت را زنده کنند. بعضی‌ها هم به این نتیجه می‌رسند که فقط خوب است بدانند و در برخی موارد هم از آن استفاده می‌کنند که این هم خوب است اما مشروط بر آن‌که به طور آگاهانه از آن استفاده شود.

پس بهتر است که معماری گذشته‌مان را درست بشناسیم تا بتوانیم به مشتری‌مان کالای باکیفیتی را ارائه کنیم، اما برای این کار باید چه بکنیم؟ آیا باید نظام آموزشی‌مان را عوض کنیم؟ بله حتماً باید این کار را بکنیم که این بحث پیچیده‌ای است. اما من یک راه راحت‌تر را ارائه می‌دهم. ما باید امکان برخورد مردم با معماری­‌های خوب را زیاد کنیم یک دسته از این معماری‌های خوب کارهای گذشته‌مان است و یک دسته دیگر نیز معماری‌های جدید است؛ بنابراین مردم می‌توانند برج آزادی یا آثار آرشیتکت‌های خوب معاصر را ببینند.

ما واقعاً آرشیتکت‌های خوبی داریم و می‌بینیم ایران جوایز بین‌المللی خوبی را به دست آورده است که نشان می‌دهد ما زیاد هم از معماری دنیا عقب نیستیم و دسته دیگر ابنیه و بافت‌های تاریخی با ارزش ماست. اما در مورد بناهای تاریخی حرف آخرم را می‌زنم. اکنون که این بناها خیلی خوب هستند، در وهله اول باید بناهای خوبی که داریم را حفظ کنیم. در واقع وظیفه ما حفظ بناهای تاریخی‌مان است. شاید 40 یا 60 سال پیش تعداد این بناها آن‌قدر زیاد بود که ما می‌گفتیم اگر در یک خیابان کشی چند بنا هم از دست برود زیاد مهم نیست، اما امروزه دیگر چیز زیادی برای ما باقی نمانده است و به هیچ بهانه‌ای نباید آنها را خراب کنیم. مشکلات سازه‌ای و تأسیساتی این بناها قابل حل است و نباید آنها را تخریب کنیم. پس آخرین توصیه‌ام این است که اگر می‌خواهیم شهر زنده و سرحالی داشته باشیم، یکی از مهمترین الزاماتش این است که گذشتهٔ شهر را به خوبی حفظ کنیم و باقی الزامات را نیز دیگران می‌دانند. (در گفتگو با سمیه باقری، منتشر شده در وب‌سایت هنرآنلاین، سال ۱۳۹۸)

دسته‌ها
محمد کریم پیرنیا

محمدکریم پیرنیا: بناهای تاریخی هر کشور شناسنامهٔ فرهنگی و کارنامهٔ مردمی است که در آن زندگی می‌کرده‌اند

بناهای تاریخی هر کشور شناسنامهٔ فرهنگی و کارنامهٔ مردمی است که در آن زندگی می‌کرده‌اند. هر چند برگ‌های زرین این دفتر پر ارج پراکنده، از همین پراکنده‌ها چیزهایی می‌توان گرد آورد که در هیچ دیوان پرداخته‌ای نیامده است.

در ایران ما، پایگاه هنر معماری و شهرسازی درست پس از سخن شاهوار دَری جای دارد. با اینکه صدها دفتر و دیوان و جنگ دربارهٔ شعر و نثر فارسی پرداخته‌اند از هنر شایسته معماری چنانکه باید و شاید یاد نشده و اگر چند تن چون ابن خردادبه و اصطخری و دیگران به تناسب تألیفی که در دست داشته‌اند گاه‌گاه فهرستی از بناها و شاهکارهای هنر معماری در تألیف گرانبهای خود گرد آورده‌اند. دیگران بیشتر در برابر این گونه شاهکارها به توصیف‌های شاعرانه اکتفا کرده‌اند و کمتر کسی را می‌شناسیم که چون ناصرِ خسرو علوی جزئیات یک اثر معماری را موبه‌مو تعریف کند و تصویر واقعی آن را در برابر چشم ما بگذارد.

ایرانْ دوستان و جهانگردان بیگانه هم داشته که تا حد زیادی این نقص را جبران کرده‌اند (و هر ایرانی منصفی بر این خدمت بزرگ ارج می‌نهد) یا چنان در برابر زیبایی فریبنده و درخشش چهرهٔ این آثار محو تماشا شده‌اند که نتوانسته‌اند به جزئیات آن بپردازند و نکات دقیق فنی آن را (به‌خصوص منطق ریاضی و فن ساختمان) دریابند. یا چون جز به آثار معروف و بناهای عمومی دسترسی نداشته‌اند و نیز وقتشان تکافوی بررسی عمیق را نمی‌کرده تنها به توصیف و نمایش جلوه‌های ظاهری هنر معماری ما پرداخته‌اند.

با وجود این خوشبختانه وجود تعداد زیاد آثار معماری پراکنده در گوشه و کنار ایران که از دست عوامل ویران‌کنندهٔ طبیعی و غیر طبیعی جسته و نیز پیوستگی و همارگی عوامل هنر معماری ایران که از کهن‌ترین روزگار تا به امروز، توسط معماران به کار گرفته شده و رازهایی که سینه به سینه از پدر به پسر رسیده امکان بررسی هنر والای معماری ایران را همیشه فراهم می‌کند. (در مقالهٔ منتشر شده در مجلهٔ هنر و معماری، ش ۱۷، سال ۱۳۵۲)

دسته‌ها
داراب دیبا

داراب دیبا: هر معماری صادق و متفکرانه‌ای از معماری مقلدِ آثار گذشتگان اسلامی‌تر است

در تحت فشار نیروهای سنتی و نیز فشار نیروهای غرب ایران هم همچون بسیاری کشورهای دیگر که در برابر دوگانگی و برخورد فرهنگی قرار گرفته‌اند در تلاش حل معمایی است دردناک و نیز در جستجوی بیان حقیقی خویش. بیانی که بتواند ارزش‌های واقعی سنتی و قالب‌های نوین معاصر را حفظ کند. بیانی که صرفاً برگردان قالب‌های غربی نباشد و نه فقط برگردان تاریخ و گذشته.

ولی من در اینجا از سبک صحبت نمی‌کنم، چون تصور نمی‌کنم که باید معماری و هنر را در افکار و اعتقادات محیطی خاص محدود کرد، زیرا هر نوع محدودیت مانعی است در برابر پی‌بردن به حقایق جهانی. مع‌هذا ما نمی‌توانیم تأثیر محیط بر شخص را انکار کنیم، یعنی برخورد عناصر طبیعی و روانی در فرد. به این معنی ما قادر هستیم که ارزش‌های اساسی میراث فرهنگی خود را به دست بیاوریم، زیرا بدون شک به دور انداختن تمام سنن نادرست خواهد بود.

باید خوب و بد را بسنجیم و از لابلای غربال هوش و روشنفکری زائد را از مفید جدا کنیم. ظاهراً گنبد و طاق‌های قوسی نمایندهٔ معماری اسلامی است و به بهانه این معماری است که این اشتباه رخ می‌دهد که در روی سقف‌های صاف، گنبد می‌سازیم، بر دهانه‌های مربعی شکل قوس می‌زنیم و نمای ساختمان‌ها را گچ‌بری می‌کنیم و دلایل تاریخی که این فرم‌ها را به وجود آورده است و نیز محدودیت‌های فنی آن زمان و ناشناخته بودن مصالحی چون بتون، پلاستیک و فلز را در نظر نمی‌گیریم.

این معماری که باید آن را معماری ملال‌آوری خواند تنها انسان متوسطی را که صرفاً در جستجوی ظواهر فرهنگ است به خود جذب می‌کند. هر معماری‌ای که صادق، صمیمی و متعقل باشد بیش از معماری تقلیدی و خالی از روح کنونی، اسلامی و متناسب با احتياجات ماست. (در مقاله‌ای با عنوان «ابهام و پیچیدگی هنر»، منتشر شده در مجلهٔ هنر و معماری، ش ۲۷ و ۲۸، سال ۱۳۵۴)

دسته‌ها
محمد کریم پیرنیا

محمدکریم پیرنیا: بیماری بلوار یکی از ره‌آوردهای گزندآور بیگانگان برای بافت شهرهای ماست

کشور ما چهارراه جهان است و از دیرباز آن را به نام «خونیرس» یا ناف زمین می‌خوانده‌اند. کاروان‌هایی که از این چهارراه گذشته‌اند ناگزیر باخود ره‌آوردهایی داشته‌اند که بعضی از آنها ارمغان‌های گران‌بهایی بوده و برخی هم بیماری‌های بومی سرزمین خود را در این چهارراه رها کرده و رفته‌اند. تب زرد، تب سرخ، گریپ ژاپنی، آنفلوانزا و التور دردهایی هستند که از سرزمین‌های بیگانه به این کشور رانده و کم‌کم بومی شده‌اند. یکی از این ره‌آوردهای گزندآور برای شهرسازی و بافت شهرها و کهن‌دژها و کهن بست‌های ما که از روزگاران دور دارای آیین و رسم ویژه و هم‌آهنگی با روش زندگی ایرانی بوده بیماری بولوار است که بر تنِ درست بازارها، تیم‌ها، کاروان‌سراها و گرمابه‌ها و کوی و برزن‌های آراسته و سرپای ما تاخته و آنها را رنجور کرده و از پا انداخته است.

گمان نرود که انگیزهٔ نگارنده در این بحث کهنه‌پرستی و دشمنی با نوسازی و آبادانی است و تصور نشود که کسی می‌خواهد مردم زمان کیهان‌نوردی را وادارد که در روزگار کجاوه و گردونه زندگی کنند. منظور این است که نشانه‌های زندگی آراسته و آسودهٔ دیرین ما که چون خال‌های گیرایی بر رخ زیبای شهرهای این کشور نشسته در پیش پای پدیده‌های نو و ره‌آوردهای تمدن باختری قربان نشوند.

برای احداث بولوار و ساختمان خانه‌های تازه و آسمان‌خراش‌های سر در آسمان زمین خدا تنگ نیست که بیایند پیش از هر آداب و ترتیبی کلنگی را به جان آثار نفیس و متناسب و معقول شهرهای زنده بیندازند. بازارها را خاموش، کاروان‌سراها را تهی و گرمابه‌ها را سرد و افسرده کنند. مگر در ایران هرگز آبادی نشده؟ مگر بولوار چیز تازه‌ای است و هرگز در این ملک سابقه نداشته است؟ که کدام بولواری در جهان به زیبایی چهارباغ و فراخ‌تر از خیابان زند است؟ کدام میدانی بزرگ‌تر از نقش جهان در نیمهٔ دیگر جهان وجود دارد که بازارها، مسجدها، کاخ‌ها و کاروان‌سراهای پیرامونش به این آهنگ و اندام باشد؟ کدام کوی و برزنی در ایرانشهر هست که سازنده‌اش سر مویی از ترتیب و تناسب و پیوستگی و هم‌آهنگی و آرامش در پرداخت آن فروگذار کرده باشد؟ (در مقالهٔ «بیماری بلوار»، منتشر شده در مجلهٔ هنر و مردم، ش ۶۹، سال ۱۳۴۷)

دسته‌ها
کامران دیبا

کامران دیبا: خارجی‌ها ترجیح می‌دادند که ایرانیان همچون زینتی در یک ویترین شرقی برای توریست‌های غربی باقی بمانند

آن زمان {که موزهٔ هنرهای معاصر افتتاح شد} متأسفانه تمام عکس‌العمل‌ها مثبت نبود، مخصوصا در بعضی مطبوعات خارجی {…} چیزهایی نوشتند حاکی از این که این کلاه برای سر ما گشاد است. یا یک کار لوکس است که ربطی به جامعهٔ ایرانی ندارد. مثلا ژرژ بودای {…} مقاله‌ای تحت عنوان «مرد خیابان» نوشت در لومند که «این موزه برای کیست؟» چرا اصلا این موزه را بسازند؟ چه ربطی به بچه های ایران دارد؟ فایدهٔ اجتماعی‌اش مشکوک است، {…} یا سارا مک نیدن {…} در مجلهٔ «هنر در آمریکا» نوشت «یک دستگاه ساخت خارج که ایرانی‌ها هنوز نمی دانند چگونه از آن استفاده کنند». {…}

خارجی‌ها ترجیح می‌دادند ایران را به چشم یک کشور فولکلوریک که حاجی‌بابای اصفهانی در حجره‌اش نشسته و با بادبزن حصیری رنگارنگ مگس‌های سمج بازار را شکار می‌کند، نگاه کنند. گویی آنها سیل جهانی شدن فرهنگ را درک نمی‌کردند و معتقد بودند ما باید فقط راوی تاریخ گذشته‌مان باشیم و زینتی در یک ویترین شرقی برای توریست‌های غرب. اما چیزی که جوانان ما تشنه‌اش بودند دسترسی به فرهنگ جهانی بود و درآمدن از انزوای فرهنگی. در زمانی که تمام فرهنگ مادی و ظاهری غرب را به ایران وارد کرده بودیم و زندگی شهروندی سبک غرب در ایران ریشه کرده بود و با گسترش دانشگاه‌ها و طبقهٔ تحصیل‌کرده یک قشر فرهنگی و دوستدار اندیشه و هنر به وجود آمده بود، خارجی‌ها جهش هنری جامعهٔ ایران را که نیازمند به تغذیه از فرهنگ جهانی بود نادیده یا ناچیز می‌گرفتند. و زشت‌تر از همه آن بود که منتقدین خارجی، ما را لایق و مستحق مصرف فرهنگ بین‌المللی نمی‌دانستند ولی به عنوان یک بازار فروش تولیدات صنعتی و منبع مواد خام خوب بودیم؛ این نقش را برای ما بهتر می‌پسندیدند. نگاهی تحقیرآمیز که بوی امپریالیسم می‌داد و روحیهٔ استعماری در آن محسوس بود.

{…} البته ما یک فرهنگ قدیمی داریم که با فرهنگ قدیمی آنها فرق می‌کند، بخشی از اعتقادات ما با باورهای آنها متفاوت است اما این همه مواردی تاریخی است و ما می‌توانیم همچنان که آنها از گذشتهٔ ما آموختند از آنها بیاموزیم. در موزه‌های غرب آثار تاریخی ما را نگهداری و مطالعه می‌کردند اما نمی‌خواستند ما را در زمان حال ببینند، {…} اما من فکر می‌کردم ما در قرنی زندگی می‌کنیم که تمام رویدادهای فرهنگی، سیاسی، تاریخی و هنری آن اهمیتی جهانی دارند و مرزهای گذشته را در می‌نوردند و ما باید در این قرن حضور داشته باشیم. (در گفتگو با رضا دانشور در کتاب «باغی میان دو خیابان» منتشر شده در سال 2010)