دسته‌ها
کنگو کوما

کنگو کوما: من معماری‌ای را توسعه می‌دهم که همه بتوانند در فرایند ساخت آن مشارکت کنند و به آن حس تعلق داشته باشند

من معتقدم که معماری قدرت گرد هم آوردن مردم را از جنبه‌های مختلف داراست. مثلاً من به دموکراتیزه کردن فرآیند ساخت بنا علاقه‌مندم. مدرنیسم در قرن بیستم معماری را انحصاری کرد؛ صنعتی شدن نظام ساخت و ساز بنا همچون سازه‌های بتنی باعث شد فرایند ساخت و ساز محدود به کارگران حرفه‌ای باشد. این امر همچنین یکدست‌سازی مصالح ساختمانی را سرعت بخشید. فارغ از این که یک بنا در کجا قرار دارد، از همان مصالح در ساخت آن استفاده شده است.

در مقابل، آنچه من روی آن کار کرده‌ام توسعهٔ معماری‌ای است که همه بتوانند در فرایند ساخت آن مشارکت کنند و {به آن} احساس تعلق داشته باشند. من در پی فراگیرندگی معماری هستم که از تنوع مردم، فرهنگ‌ها و مکان‌ها تجلیل کند. (در گفت‌وگو با Mariko Sugita، منتشر شده در وب‌سایت World Architecture Community، سال ۲۰۱۹)

دسته‌ها
لئون کریر

لئون کریر: مدرنیسم یک ایدئولوژی تمامیت‌خواه است که، همچون همهٔ دیدگاه‌های جزم‌اندیشانه، بر مفروضات غیر قابل اثبات متکی است

مدرنیسم یک ایدئولوژی تمامیت‌خواه است که، همچون همهٔ دیدگاه‌های جزم‌اندیشانه، بر مفروضات غیر قابل اثبات متکی است. مدرنیسم حتی قادر به مدارا با مخالفت، مقابله یا سرپیچی نیست، چه رسد به پذیرش آنها. اگر شما چنان مفروضات موهومی را بپذیرید، به ناچار توانایی‌های شناختی خویش را از دست می‌دهید و به رغم تناقضات بیرونی و درونیِ {این ایدئولوژی} خود را در برابر شواهد مقاومت‌ناپذیر کور می‌کنید.

اعلان جنگ مدرنیسم در برابر سنت نه فقط به معنای طرد سنت‌های منسوخ‌شده، بلکه اعلان جنگ با همهٔ دانش‌ها و مهارت‌هایی بود که با دیدگاه تقلیل‌دهندهٔ {مدرنیسم به} بشریت، تاریخ، فن‌آوری، سیاست و اقتصاد تناسب نداشت. این ایدئولوژی تجاوزی سیستماتیک به ساختار روانشناختی و فیزیولوژیک انسان بود. بنابراین سه نسل طول کشید تا آدمیان از این تجاوز ذهنیِ مخالفِ تجربهٔ انسان و مخالفِ هوش و غریزه و حساسیتِ تراکم‌یافتهٔ او خود را بازیابند. (در گفت‌وگو با Nikos Salingaros، منتشر شده در وب‌گاه PLANetizen، سال ۲۰۰۱، به نقل از وب‌سایت پردیس سانتیاگو دانشگاه تگزاس)

دسته‌ها
امره آرولات

امره آرولات: خلق بنایی که به طور هم‌زمان ساده و خوب باشد بسیار دشوار است

مدرنیسم ابتدا بسیار منطقی و عملگرا بود. اما در اواخر قرن بیستم دنیا به جای متفاوتی تبدیل شده بود. در ترکیهٔ دههٔ شصت میلادی اثرات مدرنیسمِ خردگرا مهیب بود. این جنبش از حیث فکری و از حیث معمارانه ورشکست بود. {در آن دوره} در مقام یک معمار می‌توانستید با خلق طرح‌های بسیار ساده قسر در بروید، اما {خلق طرحی که} به طور هم‌زمان ساده باشد و خوب بسیار دشوار است.

من از هرگونه تعصب، چه از نوع سکولار آن و چه از نوع مذهبی‌اش، بیزارم. خودم را در میانهٔ این دو وضعیت می‌بینم. من آدمی مذهبی نیستم، اما مذهب را می‌فهمم و به آن احترام می‌گذارم. در حال حاضر روی یک مسجد کار می‌کنم و این طرح مرا برانگیخت تا دربارهٔ اینکه معماری اسلامی اساساً راجع به چیست بیندیشم. من به بافت، ترکیب بافت‌ها، بهره بردن از سایه و نور طبیعی آنطور که در معماری اسلامی سنتی هست علاقه‌مندم. در طراحی داخلی مسجد سنجکلر من در حال تلاش هستم که جوهرهٔ فضای مذهبی را تسخیر کنم. این فضایی ساده است که مردم را به نماز خواندن و تنها بودن با خدا ترغیب می‌کند.

اما من در عین حال علاقه‌مندی‌های مدرنیستی بسیاری نیز دارم. نکته‌ای که می‌خواهم بگویم این است که مدرنیسم دهه‌های شصت و هفتاد تماماً زمینه و روح را از معماری گرفت. مدرنیسم ادعایی مبنی بر آغاز از ابتدا داشت، می‌شود گفت از نقطهٔ صفر. اما چنین نقطه‌ای وجود ندارد. هیچ دنیای آرمانی‌ای وجود ندارد. ما در معماری باید از زمین بیاموزیم، از مکان. برخلاف مدرنیست‌های متعصب، من به زمینه، به تمایز و نداشتن یک نظم ثابت در همه‌جا معتقدم. وقتی مردم می‌گویند که طرح‌های مرا بازمی‌شناسند خیلی ناراحت می‌شوم. من خودم را مجبور میکنم که هر بار چیز متفاوتی خلق کنم، چیزی که وابسته به زمینه باشد. (در گفت‌وگوی منتشر شده در مجلهٔ ArchIdea، سال ۲۰۱۳)