دسته‌ها
حسین سلطان‌زاده

حسین سلطان‌زاده: معماری سنتی ما آنقدر تقدیس شده که کسی جرئت نمی‌کند انتقادی به آن وارد کند

معماری و شهرسازی سنتی کشور از چنان ارزش و غنایی برخوردار است که علاوه بر آنکه آن را به عنوان یکی از مهم‌ترین {…} افتخارات فرهنگی و تاریخی کشور می‌توان مورد ارزیابی قرار داد، از لحاظ آموزشی نیز مأخذ بسیار مناسبی به شمار می‌اید و گمان می‌کنم کمابیش همهٔ افراد به این خصوصیات معماری و شهرسازی سنتی آگاهی دارند اما نکته‌ای که شاید اشاره به آن بی‌فایده نباشد این است که معماری و شهرسازی سنتی ما آنقدر مورد تقدیس قرار گرفته است که کسی جرئت نمی‌کند برخی از خصوصیات یا آثار آن را مورد انتقاد قرار دهد. در حالی که آن نیز دارای اشکالات و مسائلی است و معماران و شهرسازان در گذشته نیز دچار اشتباه می‌شده‌اند.

مثلاً مسجد امام {مسجد شاه} در میدان امام (نقش جهان) اصفهان از لحاظ طراحی معماری اثری ارزشمند به شمار می‌آید و از جنبهٔ موقعیت استقرار در میدان نیز اثری قابل توجه است اما از جنبهٔ ارتباط آن با سایر فضاهای همجوارش دارای نقص است. می‌دانید که بیشتر مساجد جامع در شهرهای کشور همیشه در محلی قرار گرفته‌اند که صحن آنها مکان عبور و مرور مردم نیز بوده و در واقع بخشی از فضای شهری نیز به شمار می‌رفته است. {…} مسجد امام {شاه} اصفهان در مکان مناسبی از میدان قرار گرفته اما ارتباط آن با معابر و راه‌های مجاور ضعیف است. (در مصاحبهٔ منتشر شده در مجلهٔ معماری و شهرسازی، ش ۱۹ و ۲۰، سال ۱۳۷۱)

دسته‌ها
مهدی حجت

مهدی حجت: در دانشکده‌های معماری ما فقط سی درصد از مطالب مورد نیاز به دانشجویان عرضه می‌شود

اکنون دانشگاه به جنبه‌های کمّی گرایش پیدا کرده است. در صورتی که در اسلام گرفتن پول برای تدریس حرام است، اساتید ترغیب می‌شوند که برای ارتقاء رتبه، میزان حقوق، و کیفیت بازنشستگی‌شان مقاله بنویسند. این‌ها کارهای غلطی است که در دانشگاه انجام می‌شود و باید سیستم دانشگاه و اساتید ما بری از این مسائل باشد و فقط برای علم و سلامت کار دانشگاهی تلاش کند.

متأسفانه شرایط کنونی این‌گونه نیست و ما از یک طرف معماری خودمان را نمی‌شناسیم و از طرف دیگر با معماری غرب هم کاملا بیگانه هستیم و فقط اطلاعات کمی از طریق چند کتاب ترجمه‌ای دریافت کرده‌ایم یا چند سال به دانشگاه‌های خارج از کشور رفته و برگشته‌ایم و می‌خواهیم مطالب اندکی را که آموخته‌ایم به دانشگاه ارائه دهیم. در هر حال مجموعه‌ی دانشکده‌های معماری ما که اکنون وجود دارند در سطح و شأن دانشجویانی که در آن‌ها تحصیل می‌کنند نیستند، و باید حقیقتا در برنامه‌های آموزشی آن‌ها، کیفیت مطالبی که ارائه می‌شود، و نحوه‌ی تحقیقات و مطالعات و ارائه‌ی آن‌ها تغییراتی جدی ایجاد شود تا وضع مطلوبی در معماری پیش بیاید. {…}

در چنین شرایطی دانشجویان باید از اینکه تمام مطالبی را که لازم است بیاموزند از طریق دانشگاه در اختیارش قرار بگیرد صرف نظر کنند. کاری که خود من هم زمان دانشجویی انجام می‌دادم؛ یعنی دانشجو باید تکالیف و کارهایی که در دانشگاه به او محول می‌شود را انجام دهد و علاوه بر آن به مقدار خیلی زیادی به دنبال تحقیقات، مطالعات، سفر کردن و دیدن آثار معماری نقاط مختلف کشور، خواندن، نوشتن، نقد کردن و بحث کردن برود و پرورش خود را از این طریق تحقق ببخشد. به گمان من در شرایط موجود، یک فارغ‌التحصیل دانشگاه باید هفتاد درصد مطالب را از بیرون دانشگاه و سی درصد آن را از دانشگاه فرابگیرد، وگرنه اگر به مطالب دانشگاه بسنده کند دانشجوی موفقی نخواهد بود. باید دانشجویان برای خودشان پروژه‌هایی تعریف کنند و آن پروژه‌ها را انجام دهند و حتی دانشجویان دانشکده‌های مختلف معماری این کار را با هم انجام بدهند. این جهادی است که باید از خود دانشجویان شروع شود، البته اساتید هم به آن‌ها کمک خواهند کرد. اگر دانشجویان یک چنین نیازی را احساس بکنند که برای ارتقاء، نیازمند یک حرکت جدی بین خودشان هستند، من فکر می‌کنم این حرکت دانشجویی سیستم دانشگاه را هم به دنبال خود خواهد کشید. (در گفتگوی منتشر شده در مجلهٔ سورهٔ مهر، ش ۵۰ و ۵۱، سال ۱۳۹۰)

دسته‌ها
غلامحسین معماریان

غلامحسین معماریان: آیا کسی آمد که بگوید استاد پیرنیا درست تحقیق کرده و یا اشتباه می‌گوید؟

از من می‌پرسید در این فضای آموزشی و حرفه‌ای {معماری ایران} کتاب و مطبوعات چه می‌کند. مسلماً تأثیر می‌گذارند. ولی شدت این تأثیر نوسان دارد. آثاری را که چاپ می‌کنم انتظار دارم در مطبوعات مورد نقد قرار گیرند. من دوست دارم مورد نقد و سرزنشی قرار گیرم تا در آثار بعدی پیشتر دقت کنم ولی در مطبوعات هیچ خبری از نقد آثار نیست. به عنوان مثال اگر همین کتاب شیوه‌های معماری در غرب چاپ می‌شد تحول ایجاد می‌کرد. تنظیم و دسته‌بندی شیوه‌ها و سبک‌ها در معماری مرجع قابل استناد و مطمئنی می‌باشد که بسیار می‌تواند مورد استفاده واقع شود. در ایران هیچ اتفاقی نیفتاد. اصلاً کسی آمد بگوید استاد پیرنیا درست تحقیق کرده و یا اشتباه می‌گوید؟ معماری ما بسیار جای صحبت دارد. این را از این جهت می‌گویم که زمینه تحقیقات و موضوع‌های کار نشده زیاد است. (در گفتگوی منتشر شده در مجلهٔ معماری و شهرسازی، ش ۱۹ و ۲۰، سال ۱۳۷۱)

دسته‌ها
فرزاد دلیری

فرزاد دلیری: باعث تأسف است که بیشتر کسانی که از من انتقاد می‌کنند در عمرشان حتی یک اتاق نساخته‌اند

یکی از چیزهایی که خیلی باعث تأسف است این است که بیشتر کسانی که از من انتقاد می‌کنند، کسانی‌اند که تا حالا در عمرشان یک اتاق هم نساخته‌اند. نمونه‌هایش زیاد است. من الان بیست ساختمان ساخته‌شده‌ام را به یاد دارم. از افرا در فرشته بگیر تا چناران‌پارک، کوه نور، دریای نور،ایران‌زمین و … . شما تا موقعی که در تهران ساختمان نسازید نمی‌فهمید که من چه می‌گویم. چرا؟ به خاطر این که ضوابط شهرداری هست، فضای سبز هست، کارفرما هست، مشکلات زمین هست. اگر کسی در حال ساختمان‌سازی است و مشکلات کار در تهران را درک کرده، من هیچ مشکلی ندارم، بیاید انتقاد درست بکند، بیاید بنشیند با هم حرف بزنیم.

{…} انتقاد خیلی چیز خوبی است، ولی غرض‌ورزی بد است. هر کسی انتقاد کند من خوشحال می‌شوم. نه اینکه شما تمام دلخوری‌هایت را بر سر آدمی که نمی‌شناسی بریزی. تازه اطلاعات غلط هم به مردم بدهی. خوب است معمارها کمی هوای هم را داشته باشند. محال است نقشهٔ کسی را بیاورند و من از آن ایراد بگیرم. (در گفتگوی منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش ۸۴، سال ۱۳۹۳)

دسته‌ها
علی اعطا

علی اعطا: رسانه‌های عمومی باید حوزهٔ مستقلی به نام معماری و شهرسازی را به رسمیت بشناسند

اکثر رسانه‌های عمومی ما توجیه نبوده و نیستند که مسئلهٔ معماری و شهری مسئله‌ای جدی است که باید مستقلا به آن پرداخت. خیلی سخت می‌توانید سردبیر روزنامه را توجیه کنید که صفحه‌ای به معماری اختصاص دهند و متاسفانه این صفحه را جزء صفحه‌های غیرضروری می‌دانند و در نبود منتقدان حرفه ای معماری، اساسا کسی هم نبوده که چنین فضاهایی را در رسانه‌های عمومی مطالبه کند. {…}

حوزه معماری و شهرسازی در رسانه‌های عمومی، باید به عنوان یک حوزهٔ مستقل شناخته شود که در حال حاضر این طور نیست. برای مثال در خبرگزاری‌ها بخشی از مسائل این حوزه به سرویس های شهری مربوط است. بخشی به سرویس اقتصادی و بخشی به سرویس فرهنگی. این یعنی قطعه‌قطعه کردن مسائل و مفاهیمی که باید به صورت یکپارچه مطرح شوند. خود من در جایگاه مشاور رسانه‌ای معاون شهرسازی و معماری وزیر راه و شهرسازی، یا مشاور رسانه‌ای دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری، این مشکل را خیلی جدی لمس می‌کنم. رسانه‌های عمومی باید حوزهٔ مستقلی به نام معماری و شهرسازی را به رسمیت بشناسند و نیروهای متخصص و خبرنگاران تخصصی در آن بخش فعالیت کنند و از این طریق، زمینه‌های تولید محتوا و در ادامه آن، تولید نقد در این حوزه فراهم شود. رسانه‌های عمومی، نباید مسائل یکپارچه حوزهٔ معماری و شهرسازی را در چند سرویس مختلف پخش و پراکنده کنند. (در گفتگو با افسانه شفیعی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق در سال ۱۳۹۵)

دسته‌ها
داراب دیبا

داراب دیبا: اگر استاد معماری به کار حرفه‌ای نپردازد و درد ساختن را نداند، حرفی برای گفتن در کلاس درس ندارد

زمانی که من درسم تمام شده بود و به عنوان استادیار وارد دانشگاه تهران شدم، رابطهٔ دانشگاه با تولید و طراحی و ساخت نزدیک به هم بود. غیرقابل تصور بود که یک نفر در دانشگاه تهران باشد و در دفتر کار نکند. اما اتفاق بدی که در این سه دهه افتاده این است که به مرور زمان گفتند که استاد دانشگاه باید چهل ساعت در دانشگاه بماند و آنهایی که در بیرون کار می‌کنند باید استعفا بدهند؛ این فاجعه است. اگر یک معمار بیرون کار نکند و خودش از نزدیک تجربه نکند و به ابداع و طراحی نپردازد و درد ساختن را نداند خیلی حرفی برای گفتن در کلاس درس ندارد. اما سیستم آکادمیک ما به‌خصوص در این دو، سه دهه واقعاً خراب شده است. من از دانشگاه بیرون آمدم، به این دلیل که باید در طول هفته چهل تا چهل‌و‌دوساعت را در دانشگاه پر می‌کردم. من بیرون دفتر داشتم و نمی‌توانستم همیشه در دانشگاه باشم. {…}

الان چهار سالی است که من به پلی‌تکنیک سوئیس می‌روم و در برنامه‌های فوق‌لیسانس آنجا به عنوان استاد مدعو همکاری می‌کنم. شرط اینکه یک نفر در پلی‌تکنیک سوئیس تدریس کند این است که فوق‌لیسانس داشته باشد و حتماً دفتر کار داشته باشد و هر سال باید آثاری را که کار کرده است، ارائه دهد. اینجا اصلاً چنین چیزی نمی‌خواهند و به‌جایش مقاله می‌خواهند. مقاله یعنی چه؟ مقاله یعنی چهارتا کتاب را کنار هم گذاشتن و به هم دوختن و دزدی کردن از آنها که اصلاً ارزش ندارد. اول باید کار کرد و تجربه داشت. اما این حکایت ما مثل کارگردان سینمایی است که اصلاً فیلمی نساخته و فقط نقد نوشته است. استادان دانشگاه امروز ما همه‌شان منتقدند و فقط بحث کردن بلدند و به همین دلیل است که بچه‌ها خیلی آنها را قبول ندارند. (در گفتگو با روزنامهٔ شرق به مناسبت انتشار کتاب «معماری معاصر ایران»، سال ۱۳۹۷)

دسته‌ها
کامران صفامنش

کامران صفامنش: معمار زمانی حق اظهار نظر دارد که چیزی را که بیانگر نظراتش است ساخته باشد

هر چند ممکن است بعضی همکاران من نظری جز این داشته باشند، ولی من معتقدم که معمار باید بتواند آن چه را که به عنوان نظر و دیدگاه بیان می‌کند بسازد، و در غیر این صورت بهتر است که در طرح آن جانب احتیاط را رعایت کند. به اعتقاد من معمار باید بتواند مابه‌ازای دقیق نظراتش را با ساخته‌هایش نشان دهد، و در واقع زمانی به اظهار نظر بپردازد که در روی زمین چیزی را که بیانگر نظراتش هستند ساخته باشد. در عرصهٔ معماری نیز نمی‌توانیم واعظ غیر متعظ باشیم. بنابراین باید در اظهار نظر کردن احتیاط کنیم. و این احتیاط را به‌خصوص در مورد آن چیزهایی که هنوز موفق به بوجود آوردنش نشده‌ایم به کار بریم.

در این جا اشاره من به طور اخص به بحث‌هایی نظیر نحوه تداوم سنت‌های گذشته در معماری امروز و طراحی با الهام از معماری سنتی، و مضامینی از این قبیل است که این روزها چه بر سبیل اقتضای «بازار بحث» و چه بنابر دلسوزی و احساس مسئولیت معماران اندیشمند و دانشجویان کنجکاو و علاقه‌مند رواج بسیار دارد. البته بحث فلسفی کردن و تولید فکر کردن و به آینده نظر افکندن جای خودشان را دارند و حسابشان از این قضیه جداست. اینها بحث‌هایی هستند که می‌توانند صرفاً از جنبهٔ تئوریک مطرح شوند. ولی به هر حال معمار بدون عملِ معماری یک تئوریسین معماری است، نه یک معمار، و این دو با هم تفاوت دارند. جداً اعتقاد دارم که باید این حساسیت در جامعهٔ حرفه‌ای ما و در میان معماران ما به‌وجود آید، و آنگاه که چنین شد دیگر خلط مبحث نخواهیم کرد و همه چیز را با هم در نخواهیم آمیخت، مثلاً مدعی نخواهیم شد که معماری مدرنی که در آن قوس و آجر به‌کار رفته باشد و اطاق‌هایش گرد حیاط چیده شده باشد همان معماری سنتی است و اینها همه با معماری نئوکلاسیک و معماری دوران عتیق یکسان هستند، و حالا که ما معماری مدرن را این گونه می‌سازیم پس در واقع همان راه معماری سنتی را ادامه می‌دهیم. (در سمینار «معماری سنتی و نظام آموزش معماری و شهرسازی کشور» در سال ۱۳۷۲، منتشر شده در مجلهٔ هفت‌شهر، ش ۱۱، سال ۱۳۸۲)

دسته‌ها
علی اعطا

علی اعطا: فهم عمومی جامعهٔ ایران از معماری تحت تأثیر گفتمانی است که دلالان املاک تولید می‌کنند

از آنجایی که تصور می‌کنم معماری بیش از اینکه یک امر مهندسی و فنی باشد نسبت جدی با فرهنگ دارد، پس مثل هر پدیدهٔ فرهنگی دیگر نیاز به نقد و بررسی دارد؛ اگرچه رویه‌ها و سازوکارهای اقتصادی هم جای خود دارند. درحال حاضر می‌بینیم گفتمان رایج جامعه و آن فهم عمومی‌ای که افراد جامعه از معماری دارند، از منشأ خاصی ایجاد می‌شود. یعنی آن ادبیاتی که در جامعه در حوزهٔ معماری وجود دارد عمدتاً محصول گفتمانی است که بنگاه‌های معاملات املاک تولید می‌کنند و معماران بازاری به عنوان رهبران فکری این بنگاه‌ها به ایجاد این گفتمان‌ها کمک می‌کنند.

بنابراین می‌خواهم بگویم با وجود آن ضرورت از بعد فرهنگی، ما می‌بینیم گفتمان رایج و فهم عمومی جامعه از معماری را گروهی شکل می‌دهند که نه‌تنها متخصص این امر نیستند، نه‌تنها دغدغهٔ فرهنگی ندارند، بلکه به‌شدت به علت اینکه مسئله آنها نازل‌ترین سطح فعالیت اقتصادی یعنی دلالی است، گرایش‌های خاصی را ترویج می‌کنند. البته خود این موضوع هم جای تحلیل جدی دارد که موضوع بحث فعلی ما نیست. از این زاویه ادبیات معماری ما در عرصهٔ اجتماع، از ادبیات یک قشر فرهیخته و متخصص پیروی نمی‌کند و در نتیجه سطح فهم مردم از معماری به‌شدت نزول پیدا کرده است. (در گفتگو با افسانه شفیعی منتشر شده در روزنامهٔ شرق در سال ۱۳۹۵)

دسته‌ها
نادر تهرانی

نادر تهرانی: ساخت و سازهایی که در حکم آزمون و خطا هستند دارند تهران را زنده‌زنده می‌خورند

اگر در امریکا خطر نابودی آفرینش‌های عالی معماری بر اثر حساسیت‌های بیش از اندازه و سخت‌گیری‌های هیئت‌های نظارت وجود دارد، مشکلی که هم اکنون در ایران داریم درست بر عکس است. به خاطر نبود هیچ‌گونه فرآیند نظارت، تهران دارد زنده‌زنده توسط ساخت و سازهایی که در حکم آزمون و خطا هستند خورده می‌شود بدون این که گفتگو، نقد یا ارزیابی لازم در مورد این ساخت و سازها صورت بگیرد.

مسئله تهران تنها این نیست که ساختمان‌های بد و بی‌سلیقه در آن ساخته می‌شوند، بلکه این ساختمان‌ها پیامدهای شهری غیر قابل بازگشتی را موجب می‌شوند. در مقیاس شهری، تأثیراتی که گونه‌های ساختمانی و مورفولوژی شهری به وجود می‌آورند نیز به نوبه خود بزرگ‌تر می‌شود. (در گزارش منتشر شده از میزگرد معماری در تهران در مجلهٔ شارستان، سال ۱۳۸۸)

دسته‌ها
کامران دیبا

کامران دیبا: نقد معماری با فحاشی و مزخرف‌گویی دربارهٔ دیگران فرق دارد

آقای شیردل آمده‌اند مصاحبه کرده‌اند که این معماری {معماری موزهٔ هنرهای معاصر تهران} دروغ است. اولاً می‌تواند بگوید که این معماری مزخرف است، می‌تواند بگوید کپی است، اما معماری دروغ {است} یعنی چه؟ اگر اين ساختمان ساخته نشده بود ما همچين مجموعهٔ هنرى كه الان ميلياردها دلار ارزش دارد را نداشتيم و این جوانان‌مان کتاب‌هاى هنری و فلانی كه در کتابخانه در اختيارشان بوده در این سال‌ها را نداشتند و این جوانان‌مان نمی‌دانستند در كجا كارهایشان را به نمايش بگذارند و موزهٔ {هنرهای معاصر} نقش مهمی را بازی می‌کند در جامعهٔ فرهنگى ايران. پس منظور از دروغ چيست؟

حالا ایشان می‌خواهند بگویند که این نورگیرها را آرشیتکت‌های دیگر {…} کار کرده‌اند. این نورگیرها {…} در ساختمان‌های صنعتی بوده است. من خودم هم همه‌جا گفته‌ام که این نورگیرها را من اختراع نکرده‌ام. نورگیر یک نوع پنجره است. پنجرهٔ معمولی پایین {دیوار} است و نورگیر بالای آن است. یعنی شما پنجره را از پایین برده‌اید بالاتر، برای این که از دیوارتان می‌خواهید استفاده کنید. ساختمان‌های صنعتی هم همه این حالت را داشته‌اند. برای این که از دیوارهایشان استفاده می‌کرده‌اند و نورگیرها از بالا بوده است. در هر صورت این {سخن آقای شیردل} را نمی‌توانیم بگویم نقد، به این می‌گوییم عقدهٔ معماری. این که یک نفر عقده‌ای دارد و فکر می‌کند بیاید به جنگ معماران دیگر و همکارانش را کوچک کند به‌خاطر این که خودش را بزرگ کند. {…} اسم این را می‌گذارم فحاشی و مزخرف‌گویی. {…} نقد معماری با فحاشی و مزخرف‌گویی دربارهٔ دیگران فرق دارد. (در گفتگو با شیوا مردانی منتشر شده در وب‌سایت civil808، آبان‌ماه سال 1395)