دسته‌ها
شهاب کاتوزیان

شهاب کاتوزیان: آنچه به معماران جوان توصیه می‌کنم تجهیز خویش به تئوری است، زیرا از «هیچ» چیزی به وجود نمی‌آید

به نظر من در این بیست سال اخیر حساسیت و پژوهش در زمینهٔ معماری تشدید یافته است. اما این کافی نیست. ما برای اعتلای معماری کشورمان نیاز به ارتقای سطح آموزش عالی داریم و این فقط از طریق حضور استادان برجسته و تجهیزات علمی لازم میسر است تا بتوان به دانشجویان متدولوژی پژوهش را آموخت. توشه‌ای که نه تنها در سال‌های دانشگاهی بلکه در طول زندگی حرفه‌ای نیز از آن بهره خواهند برد. تنها به این طریق است که می‌توان از خلق‌الساعگی و خودشیفتگی بی‌ریشه اجتناب کرد و یا همان‌طور که گفتیم ایده و کار را به نرم‌افزارها نسپرد و یا این که اینترنت را که بالقوه یکی از بهترین مراجع تحقیق در عصر دیجیتال است به ابزاری برای تقلید تبدیل ننمود.

البته علاوه بر بالا بردن سطح آموزش عالی، می‌بایست به فراهم کردن امکان فعالیت‌های حرفه‌ای از جمله برگزاری مسابقات معماری و ارجاع کار به برندهٔ اول نیز توجه کرد تا استعدادها و توانمندی‌ها بروز نمایند. تنها چیزی که به معماران جوان توصیه می‌کنم تجهیز خویش به تئوری است، زیرا از هیچ، چیزی به وجود نمی‌آید. فیلیپ جانسون معتقد بود که برای تبدیل شدن به یک معمار شاخص، قدم اول شناخت تاریخ معماری و پیشرفت تکنیک‌های ساختمانی در سراسر جهان از آغاز تا کنون است. من با این نظریه کاملاً موافقم. البته این امر شرط لازم است و نه کافی. شرط کافی پردازش این دانش است. بی‌دلیل نیست که برجسته‌ترین معماران در طول تاریخ نظریه‌پرداز نیز بوده‌اند.

در هر صورت من به آیندهٔ معماری ایران خوش‌بینم. می‌بینم که بعضی از معماران نسل آخر -منظورم سی تا پنجاه‌ساله‌ها هستند- کارهای جالب توجهی طراحی می‌کنند که برخی از آنها نیز ساخته می‌شود. در مواردی هم آنها نایل به دریافت جوایز بین‌المللی می‌گردند. (در گفت‌وگوی منتشر شده در کتاب «گفت‌وگو با معماران»، به کوشش جلال حسن‌خانی و رامین جلیله‌وند، سال ۱۳۹۸)

دسته‌ها
مهرداد ایروانیان

مهرداد ایروانیان: دو سیستم آموزش در جهان وجود دارد؛ سیستم آکادمیک و سیستم کارفرما. معماری از ترکیب این دو حاصل می‌شود

دو سیستم آموزش در جهان وجود دارد. سیستم آکادمیک دانشگاهی و سیستم کارفرما. معماری از ترکیب این دو سیستم حاصل می‌شود. بخش اول آن یعنی دورهٔ آکادمیک در بسیاری از کشورها شبیه به هم است. مخصوصاً قبل از انقلاب یعنی شکل آتلیه‌ای معماری که تأثیر خاص بر دانشجویان می‌گذارد چه به لحاظ مهارت و چه از نظر اجتماعی.

این تأثیر دور شدن از شیوهٔ اساتید قبل از انقلاب آرام‌آرام حذف گردیده «شیوه باهاوس» و رشتهٔ معماری تبدیل به یک رشتهٔ دانشگاهی مثل همهٔ رشته‌ها شد. دنیای معاصر دنیای پلمیک معماری است و اینکه تجربه‌ها ناشی از برخورد دانشجویان در کنفرانس‌ها و درگیری با معماری در حال ساخته شدن به وجود می‌آید؛ حال اگر این بخش مهم یعنی تعامل با معماران و تئوریسین‌ها و کارگاه‌های پیشرفتهٔ معماری ورک‌شارپ‌ها را از یک جامعه معماری حذف کنید، آکادمی به تنهایی شاخص نخواهد شد.

مرحله بعد تحصیلات در جهان کارفرما است. وقتی‌که کارفرمای اصلی اقتصاد یعنی دولت نمی‌خواهد به معماری بپردازد و بزرگ‌ترین فعالیتش مسکن مهر است، از این ترکیب نمی‌توان آموزش خوب را انتظار داشت. در دانشگاهِ کارفرما تمامی تلاش آکادمی برای ساختن یک معمار از میان می‌رود. (در گفت‌وگو با نازنین رزم‌آهنگ، منتشر شده در فصلنامهٔ طراح، ش ۱۱، سال ۱۳۹۴)

دسته‌ها
ولف دی. پریکس

ولف پریکس: دانشجوهای معماری باید همهٔ اطلاعاتی را که به آنها می‌دهید تجربه کنند تا بتوانند به دانش تبدیلش کنند

{در زمینهٔ آموزش معماری} امریکا آکادمیک‌تر است و رویکردش به معماری از نظر تئوری بسیار هوشمندانه است. تئوری در امریکا فوق‌العاده است، هرچند گاهی بیش از اندازه آکادمیک است. در اروپا مدارس خیلی در دید نیستند، چون دانشگاه‌ها تلاش می‌کنند به دانشجوها یاد بدهند چطور بسازند. این یک توهم است. تئوری من در رابطه با آموزش این است که همهٔ اطلاعاتی که شما به دانشجوها می‌دهید، آنها باید تجربه کنند تا بتوانند به دانش تبدیلش کنند. نه در اروپا و نه در امریکا این کار انجام نمی‌شود. در امریکا خیلی به جنبهٔ آکادمیک و تئوری توجه می‌شود. در اروپا تئوری وجود ندارد، دست‌کم به آن شکل هوشمندانه که در امریکا هست. مثلاً به کیپنس فکر کنید. من اینجا در اروپا هیچ کیپنسی نمی‌شناسم. دانشجوها در اروپا مسائل تکنیکی را یاد می‌گیرند که همان فاصله را از واقعیت دارد که تئوری در مدارس امریکا دارد. (در گفتگو با کامران بهمنی، منتشر شده در کتاب «روایت‌های آوانگارد»، تألیف پویان روحی، سال ۱۳۹۴)