دسته‌ها
دیوید چیپرفیلد

دیوید چیپرفیلد: مرکز پمپیدو احتمالاً آخرین بنای برجستهٔ رادیکال بود؛ بسیار رادیکال‌تر از موزهٔ گوگنهایم فرانک گری

یکی از بزرگ‌ترین چیزهایی که از کار کردن در دفتر ریچارد راجرز و دفتر نورمن فاستر برگرفتم اشتیاق و انرژی محض بود. این دو نفر واقعاً فکر می‌کردند که در حال تغییر دنیا هستند. دفتر آنها محیط بسیار الهام‌بخشی برای کار کردن بود.

هر دو آنها درگیر مسائل اجتماعی بودند. اگر به مرکز پمپیدو فکر کنید، {به این نتیجه می‌رسید} که این بنا احتمالاً آخرین بنای برجستهٔ رادیکال بود. از یک لحاظ بسیار رادیکال‌تر از موزهٔ گوگنهایم بیلبائو اثر فرانک گری. موزهٔ بیلبائو از حیث فرم رادیکال بود، اما مرکز پمپیدو نسبت به خود معماری و نسبت به جامعه و ایدهٔ دسترسی به بناهای فرهنگی رادیکال بود. (در گفت‌وگو با Magali Robathan منتشر شده در مجلهٔ CLAD، شمارهٔ ۳، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
پاتریک شوماخر

پاتریک شوماخر: راز موفقیت زها حدید این بود که اصراری نداشت فقط ایده‌های خودش را به کار گیرد

راز موفقیت زها حدید این بود که اصراری نداشت فقط ایده‌های خودش را به کار گیرد. او همان کسی بود که جهانی تازه و شگفت‌انگیز از امکانات را از طریق نوآوری‌های رادیکالش ایجاد کرد، با این حال به کارمندان جوانش نیز اجازه می‌داد تا شکوفا شوند و خلاقیت خودشان را به شکلی رقابتی به کار گیرند. از همین طریق بود که من به جایگاه کنونی‌ام رسیدم.

در دفتر طراحی زها حدید ما بهترین ایده را از میان ایده‌ها بیرون می‌کشیم، سپس در کنار هم بر روی توسعهٔ آن کار می‌کنیم. این فرایندی بسیار مشارکتی و جمعی است و همین موضوع راز تطبیق‌پذیری ماست. طرح‌های ما دی‌ان‌ای یکسانی دارند، اما در عین حال متنوع‌اند؛ بسیار متنوع‌تر از طرح‌هایی که از سایر معمارستاره‌ها پیدا می‌کنید، طرح‌هایی که بیشتر احساس می‌شود توسط یک نفر خلق شده باشند. آنگاه که حدید زنده بود در دفتر ما این‌چنین نبود و حالا هم اینطور نیست. (در گفتگوی منتشر شده در مجلهٔ CLAD، ش۳، سال ۲۰۱۶)