دسته‌ها
آنوپاما کوندو

آنوپاما کوندو: بیش از آن که نگران از دست رفتن اشیاء باستانی باشم، نگران از دست رفتن توانایی انسان‌ها برای خلق چیزها هستم

اینطور نیست که من صنایع سنتی را مشتاقانه و محض خاطر خودشان ترویج کرده باشم. کارهای نخستین من در سیاق روستایی هندوستان نتیجهٔ پیدا کردن روش‌هایی بود برای بهره‌گیری زیرکانه از آنچه که در منطقه در دسترس بود؛ نه فقط از حیث ساخت‌مایه که همچنین از حیث مهارت‌ها. با توجه به دغدغه‌های اساسی‌تر اقتصادی اجتماعی و محیطی، من مشتاق بودم که بخش بزرگ‌تری از بودجهٔ ساختمان را، به جای این که برای «مصالح صنعتی قابل ابتیاع» صرف کنم -که لازم بود از راهی دور به آن منطقه حمل شوند- صرف «نیروی کار {محلی}» کنم.

من هیچ نوع کشش نوستالژیک به صنایع هندی نداشته‌ام، اما نگران این هستم که جهان صنعتیِ راه‌حل‌های زیاده‌ازحد استانداردسازی شده و فرهنگ تجارت شرکتی در حال کاهش کیفیت زندگی و همچنین امکانات بیان خلاقانه هستند.

من بیش از آن که نگران از دست رفتن بسیاری از اشیاء هنرمندانهٔ باستانی باشم، نگران از دست رفتن توانایی انسان‌ها برای خلق چیزها هستم. ما همچنان از پیامدهای اجتماعی این که دیگر کارهای پایه، مثل دوختن یک دکمه روی لباس، را با دست انجام نمی‌دهیم کاملاً آگاه نیستیم. ساختن بر روی ذهن و روند تکامل آن تأثیرگذار است. ساختن یکی از راه‌های اندیشیدن است و من به تطویل فرصت اندیشیدن با دست علاقه‌مندم. بر همین اساس برایم جالب است که اگر به فن‌آوری‌های دست‌ساز متوسل شویم، می‌توانیم هر چیزی را که تصور کنیم بسازیم، بدون هیچ‌کدام از محدودیت‌هایی که ماشین‌ها، بر مبنای کاری که برای انجامش طراحی شده‌اند، با خود دارند. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت designboom، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
رم کولهاس

رم کولهاس: نه فقط شهرها که حتی نواحی روستایی نیز تحت تأثیر بازار سرمایه در حال تغییرند

در گذشته شهرها کمی کمتر از امروز به تقاضا و خواسته‌های بازار اختصاص داشتند. در شهرهایی همچون لندن یا نیویورک، ساز و کار بازار، به قیمت از دست دادن هرچیز دیگر، چنان غلبه یافته که این روزها همچون گذشته اشتیاقی به حضور در آنها در خود احساس نمی‌کنم.

{…} امروز برندهای شرکت‌های بزرگ فضا و اتمسفر داخل شهرها را تعیین و در واقع دیکته می‌کنند. یک‌جور زیاده‌روی پیش آمده است: ارتباطات و بازاریابی بیش‌ازحد. برای من شهر امروز همچون سیستمی به نظر می‌رسد که رفته‌رفته به محدودیت‌هایش نزدیک‌تر می‌شود.

{…} من معمولاً در تعطیلات به خانه‌ای در {یکی از روستاهای} سوییس نقل مکان می‌کنم که به پدر و مادر دوست‌دخترم تعلق دارد. و متوجه چیزهای عجیبی شده‌ام. جمعیت روستا کاهش پیدا کرده است، اما با وجود این اندازهٔ روستا رشد کرده است. همه‌جا ویلاهای مختص اجاره در تعطیلات ساخته شده است. معماری‌ای که ایجاد شده نوع عجیب و غریبی از مینیمالیسم بازاری است. من مردی را دیدم که به نظر می‌رسید یک کشاورز معتبر سوییسی است، اما بعدا فهمیدم که یک دانشمند هسته‌ای ناراضی اهل فرانکفورت است. زن‌هایی را دیدم که اهل تایلند، فیلیپین و سری‌لانکا بودند و به دنبال خانه‌های خالی می‌گشتند. بعد متوجه شدم که فقط شهرها نیستند که {تحت تأثیر بازار سرمایه} در حال تغییرند. اتفاق مشابهی در نواحی روستایی و غیر شهری نیز در حال وقوع است.

{…} در نوادا، روی مرز کالیفرنیا و درست بیرون رینو، منطقهٔ بسیار وسیعی است که شرکت‌های بزرگ امریکایی نظیر آمازون و گوگل و اپل و والمارت مزرعه‌های غول‌پیکر سِرور در آن می‌سازند. این پارک تجاری حتی از شهری که به آن چسبیده بزرگ‌تر است. ساختمان‌های این مجموعه بسیار عظیم‌اند و کاملاً عملکردگرایانه. رخ‌داد بسیار تازه‌ای است که چیزی به این بزرگی می‌تواند چنین بی‌صورت و بی‌شخصیت باشد. (در گفتگو با Johannes Boehme، منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ The Believer، سال ۲۰۲۰)