دسته‌ها
زهرا ترانه‌یلدا

زهرا ترانه یلدا: آنچه با عقل و درایت همراه است زیبا نیز هست

معماری و شهرسازی پایدار با طبیعت سازگار است و با آن سر جنگ ندارد. طبیعت را ارج و احترام می‌گذارد. اگر زمین طبیعی، مثل محلهٔ ما در دربندِ تهران، شیب بسیار زیاد دارد، و درست وسط گسل زلزله واقع شده، معماری پایدار حکم می‌کند که خانه‌ها هم مثل کوچه‌ها پله‌ای ساخته شوند و تراکم به خاطر خطر زلزله زیاد نباشد. حال اگر توجه کنید اینجا درست بر عکس شده! تمام محلهٔ زیبای قدیم با خانه‌های پله‌ای و شیروانی‌های مخصوص ییلاقات را با اجازه شهرداری خراب کرده‌اند تا هیولاهایی هشت و ده طبقه بسازند. درست روی گسل بزرگ شمال تهران! این کار یعنی ضد پایداری عمل کردن و پول و ثروت را دور ریختن! با شکل و ریختی نامناسب برای شهر.

{…} پس پایداری دقیقاً یعنی هماهنگی و سازگاری با طبیعت. و از همین رو زیبایی و آسایش را نیز با خود می‌آورد. زیرا آنچه با عقل و درایت همراه است، زیبا نیز هست. (در گفتگو با احمد زهادی، منتشر شده در مجلهٔ معماری و ساختمان، ش ۳۹، سال ۱۳۹۳)

دسته‌ها
حسن فتحی

حسن فتحی: ساخت بناهایی بدون ارجاع به محیط همچون ارتکاب جرم علیه معماری و شهرسازی است

تکنیک‌ها و ابزارهایی که امروزه در دسترس معماران قرار دارند آنان را از تقریباً تمام محدودیت‌های مادی رها می سازند. معمار امروز جریان قرن‌ها و گذر سبک‌های مختلف را در اختیار داشته و می‌تواند نقشه‌های خود را از هر قارهٔ جهان انتخاب کند؛ اما باید به خاطر داشته باشد که در حال ساخت و ساز در فضای تهی نبوده و خانه‌های خود را همچون نقشه‌هایی روی صفحهٔ سفید کاغذ، در فضایی خالی جای نمی‌دهد. وی در حال معرفی عنصری جدید به محیطی است که در تعادل خود برای مدت‌های طولانی وجود داشته است. وی مسئولیت‌هایی دارد و خشونت علیه محیط با ساخت ساختمان‌هایی بدون ارجاع به آن، به مثابه ارتکاب جرم علیه معماری و شهرسازی است. (در مقاله‌ای با عنوان «انرژی طبیعی و معماری بومی» در سال ۱۹۸۶، منتشر شده در کتاب «نظریه‌ها و مانیفست‌های معماری معاصر»، ترجمهٔ احسان حنیف، انتشارات فکر نو)

دسته‌ها
سید محمد بهشتی

سید محمد بهشتی: اکوسیستم ایران به آستانهٔ تحملش رسیده؛ یا باید دوباره اهل این سرزمین بشویم یا باید بمیریم

ما امروز با رفتار خلاف واقعیت و موجودیت سرزمین عملاً رسیده‌ایم به آستانه‌های تحمل سرزمینمان. آن هم شروع کرده به واکنش نشان دادن. چه می‌کند؟ به عامل مخلش واکنش نشان می‌دهد. چه کسی عامل این اختلال است؟ ما. سرزمین ما می‌خواهد «ما» را بیرون کند. از جمله نشانه‌هایش همین سیل نوروزی است. می‌دانید سیل همهٔ چیزهایی را جارو کرد و برد که ما در این ۷۰ سال ساخته بودیم؟ هر چیزی را که متعلق به قبل از این ۷۰ سال بوده کاری نداشت. شما عکس هوایی سال ۳۵ شهر «پل‌دختر» را با عکس هوایی جدیدش مقایسه کنید؛ می‌بینید که چقدر تفاوت دارند با هم. توی عکس هوایی اول، یک رودخانه است که بستر وسیعی دارد و داغ آب کاملاً توی رودخانه دیده می‌شود. اما عکس هوایی سال ۹۷ در بستر رودخانه ساخت‌وساز کرده‌اند و شهری در بستر رودخانه تشکیل شده است. معلوم است که رود آمده خانهٔ خودش را پس گرفته است. این فقط یک مثال است ولی اکوسیستم ایران رسیده به آستانه‌های تحملش. برای همین شما عملاً بر سر دوراهی قرار گرفته‌اید؛ یا باید دوباره اهل این سرزمین بشوید یا باید بمیرید؛ انتخاب دیگری هم ندارید. شما نگاه کنید چقدر از جمعیت جنوب خراسان و سیستان به شهر مشهد مهاجرت کرده‌اند؟ من شنیدم که آنجا ۱۷۰۰ روستا خالی از سکنه شده است.

{…} خب این ناشی از چیست؟ چه اتفاقی افتاده؟ به خاطر اینکه ما خلاف طبع سرزمینمان عمل کرده‌ایم. اینها واکنش‌های اکوسیستم است که چنین پیامدهایی دارد. این واکنش‌ها تازه از نتایج سحر است؛ جلوتر که برویم وضع بدتر هم می‌شود. ما باید عاقلانه عمل بکنیم و مختصات این سرزمین را به رسمیت بشناسیم. هیچ جای جهان یک کارخانهٔ فولادسازی را وسط کویر نمی‌سازند. چون این کارخانه نیاز به آب دارد. اما در ایران اولین تأسیسات مربوط به ذوب آهن و فولاد مبارکه را کنار مهم‌ترین رودخانه کشور یعنی «زاینده‌رود» ساختیم. بله ما کارون داریم، کرخه داریم ولی داخل فلات ایران، مهم‌ترین رودخانهٔ ما «زاینده‌رود» است که آبش مثل جواهر می‌ارزد ولی ما از این آب برای خنک کردن کارخانه فولاد استفاده می‌کنیم. (در گفتگوی منتشر شده در هفته‌نامهٔ میلان، ضمیمهٔ روزنامهٔ شهرآرا، سال ۱۳۹۸)

دسته‌ها
شین تاکاماتسو

شین تاکاماتسو: اگر هدفمان از خلق بنا افزودن ارزش به شهر است نباید معماری و شهرسازی را جدا از هم ببینیم

در معماری دو راه برای تعامل با زمینه یا سیاق بنا وجود دارد. راه نخست بیشترین هماهنگی ممکن است، به طوری که معمار با تاریخ، سنت و زیبایی‌شناسایی اطراف بنا بیشترین همدلی را داشته باشد. از راه قیاس، تصور کنید که شهر تکه‌ای پارچهٔ ابریشمی ارزشمند است. اگر می‌خواهید به طول پارچه بیفزایید یا جایی از آن را تعمیر کنید، می‌توانید نقش تازه‌ای را با استفاده از نخ و گرهی مشابه با آنچه که در پارچه به کار رفته است ببافید. در این صورت آنچه به پارچه افزوده‌اید در برابر آنچه از قبل موجود بوده غیر قابل تشخیص خواهد بود. اما روش دوم این است که پارچه را با بافه‌ای استادانه و پیچیده از نخ طلا بیارایید، که منجر به دگرگونی و اعتلای پارچه خواهد شد. این همان روش من است. {…}

مادامی که هدف از خلق بنا افزودن ارزش به شهر باشد، نمی‌توان معماری و شهرسازی را جدا از یکدیگر تلقی کرد. هنگامی که من بنایی را خلق می‌کنم، همیشه هم به زمینهٔ متصل به آن می‌اندیشم و هم به ساختار ژرف و پیچیدهٔ شهر. (در گفتگو با Tom Daniell، منتشر شده در مجلهٔ Interstices، سال 1995)

دسته‌ها
داراب دیبا

داراب دیبا: اگر در دانشکده‌های معماری ایران بحث‌های محیطی و اجتماعی کنید حوصلهٔ دانشجویان سر می‌رود

ما سال‌ها این بحث را مطرح کرده‌ایم که مطالعه کنیم و ببینیم معمارانی مثل حدید، پیتر زومتور و دیگران چه کرده‌اند، ولی بدبختی این است که همه جوان‌ها {در ایران} عاشق این معماران هستند و اگر در کلاس بحث‌های محیطی و اجتماعی کنید حوصله‌شان سر می‌رود و می‌خواهند بدانند مثلاً {دفتر معماری} کوپ هیملبلاو چه کرده است. من در مورد تجربهٔ خود در دو سالی که به پلی‌تکنیک لوزان می‌روم می‌خواهم بگویم که چند مورد برای من خیلی جذاب بود. آنها دیگر طرح‌های هنری مثل حدید و گری را تشویق نمی‌کنند. در این دانشگاه اول روی شهر و محیط مطالعه می‌کنند و امکان ندارد پروژه‌ای طراحی کنند بدون اینکه محیط را تجزیه و تشریح کرده باشند. محیط یعنی چه؟ محیط یعنی فضای شهر، فضای اکولوژیک، درختان و فضای سبز و کلیهٔ عناصر طبیعی که زیر پوشش مؤسسات و وزارتخانه‌های مختلف قرار گرفته است. عکس‌های هوایی از آنها گرفته شده و حتی جزیی از فضای طبیعی را نمی‌توان حذف کرد.

محیط یعنی درست کردن میدان‌های کوچکی که در آن مردم حرکت می‌کنند و فضاهای مختلف معیشت برقرار می‌کنند. این فضاها سنگ‌فرش شده و بخشی از فضاهای رفاهی، فرهنگی-تفریحی شهر را تشکیل می‌دهند. محیط یعنی حفظ آب و هوا و کنترل آلودگی، کنترل ماشین و کنترل اتومبیل‌های شاسی بلند که اگر کسی استفاده کند باید مالیات بیشتری پرداخت کند و آنقدر در لوزان و ژنو برای کسانی که ماشین سوار می شوند محدودیت و مقررات قائل شده‌اند که افراد از خرید ماشین منصرف می‌شوند و در آسایش کامل از حمل و نقل عمومی استفاده می‌کنند. فقط کسانی که امکانات مالی بهتری دارند یک ماشین خوب در گاراژ خود دارند.

بنابراین محیط، مسئلهٔ بسیار مهمی است و پروژه بدون محیط نمی‌تواند تعریف شود. من هنگامی که به ایران باز می‌گردم این مسائل را مقایسه می‌کنم. در ایران دانشجویان احجام عجیب و غریب می‌کشند بدون اینکه به محیط شهری و سازهٔ آن فکر کنند. (در میزگردی با حضور فرهاد احمدی، محمدرضا پورزرگر و علی اکبر صارمی پیرامون موضوع ایده، منتشر شده در مجلهٔ شارستان، ش ۳۴ و ۳۵، سال ۱۳۹۰)

دسته‌ها
وانگ شو

وانگ شو: نه فقط سنت خود را از دست داده‌ایم، که روش تفکر راجع به آن را نیز فراموش کرده‌ایم

ده سال پیش را به خاطر می‌آورم که در قامت یک مرد جوان در دانشگاه پکن سخنرانی کردم. بعد از سخنرانی دانشجویان جوان در مقابلم ایستادند و از من پرسیدند: «چرا باید معماری ما معماری چینی باشد؟ ما حالا جزئی از یک جهان هستیم و چه لزومی دارد {معماری مخصوص به خود داشته باشیم}؟» در نظام آموزشی ما تقریبا هیچ اثری از سنت وجود ندارد. در زندگی امروز، تنها قشر بسیار فقیر جامعه به شکل سنتی زندگی می‌کنتد و قشر متوسط و بالای جامعه حتی نمی‌دانند هدفشان در زندگی چیست.

البته، از طرف دیگر بعضی از مردم احساسات نوستالژیک دارند، این که ما سنت و تاریخ بزرگی داریم، این که باید کاری برای این فرهنگ بکنیم. اما {هنگام عمل} فقط به کارهای تبلیغاتی و تجاری مثل استفاده از چند نشانه و چند نماد بسنده می‌کنند، طوری که در کارشان هیچ احساسی نسبت به سنت وجود ندارد. اصلا چرا راجع به سنت در چین صحبت می‌کنیم؟ چون موضوع فقط خود سنت نیست، بلکه روش سنتی زندگی ما طبیعی‌تر و پایدارتر و هماهنگ‌تر با محیط زیست بوده است. نه فقط سنت خود را از دست داده‌ایم، که روش تفکر راجع به آن را نیز فراموش کرده‌ایم. فراموش کردن طرز تفکر مهم‌تر از فقدان سنت است، برای همین است که من با نسل‌های جوان‌تر صحبت می‌کنم. (در گفتگو با Anna Tweeddale منتشر شده در مجلهٔ  Architectural Review ش 127، سال 2012)

دسته‌ها
وارطان هوانسیان

وارطان هوانسیان: معماری باید با زبان بی‌زبانی از زندگی و جامعهٔ خود سخن بگوید

می‌دانیم سنن و آداب و رسوم پدیده‌های زمانی هستند و مانند خود زمان دائما در حال تغییر و تبدیل‌اند و نمی‌توان آنها را ثابت و غیر قابل تبدیل فرض کرد و مردم هر عصری آداب و سنن مختص به‌خود را دارند و بدیهی است که هنرمند هم در کارها و آثار خود ترجمان افکار و روحیات و آداب و رسوم مردم معاصر خود می‌باشد. به‌خصوص معماری که پدیده‌ای است صددرصد اجتماعی. {…} همانطور که نقاش روی کرباس و مجسمه‌ساز روی سنگ و موسیقی‌دان با آلات موسیقی ایدهٔ خود را که ترجمان محیط خویش است به منصهٔ ظهور می‌رساند، همچنین معمار نیز از شرایط و امکانات و مصالح موجود زمین استفاده کرده و افکار و روحیات و آداب و سنن جامعهٔ خود را کریستالیزه نموده و اثر خود را به‌وجود می‌آورد و بدیهی است که باید در این اثر خود ریتم و هماهنگی و تناسب را نیز در نظر بگیرد. زیرا همانطوری که گوته نویسندهٔ معروف آلمانی گفته «معماری کریستالیزاسیون موزیک می‌باشد» و یا به قول پل والری نویسنده و شاعر معروف فرانسه «معماری باید بخندد و آواز بخواند نه اینکه لال باشد». معماری باید گویا باشد و با زبان بی‌زبانی خود از زندگی و جامعهٔ خود سخن بگوید. (در مقالهٔ «معماری ایران در دوراههٔ سبک ملی و جدید» در مجلهٔ هنر و معماری، ش ۱، سال 1348)

دسته‌ها
پیتر زومتور

پیتر زومتور: کار من این است که ببینم و آنچه دیده‌ام را درک کنم

در معماری همیشه یک نیاز اساسی وجود دارد. دغدغهٔ من چگونگی استفاده {از بنا} است؛ آیا آنچه انجام می‌دهم ارزشمند است؟ آیا آن را دوست می‌دارم؟ طرح من چه کمبودهایی دارد؟ تلاش من این است که نیازهای عملکرد، استفاده و خصوصیات مکان را همزمان احساس و به آنها فکر کنم. در آنچه از نمود فیزیکی مکان مشاهده می‌شود تاریخ تام وجود دارد، زیرا تاریخ، بیش از آن که در کتاب‌ها وجود داشته باشد، در اندام دنیا متجلی است. البته تاریخ در کتاب‌ها نیز وجود دارد، تاریخ یا خاطره در کتاب‌ها روایت شده تا بشود در دانشگاه آن را تحصیل کرد، جایی که به روایت مکتوب تاریخ نیاز دارند. اما تاریخ واقعی، تاریخ خانوادهٔ ما، تاریخ مردم ما، در اینجا و آنجا و باز هم اینجا وجود دارد. آیا اینطور نیست؟ بنا بر این، کار من این است که ببینم و آنچه دیده‌ام را درک کنم…. یا الااقل تلاش کنم آنچه دیده‌ام را درک کنم. (در گفتگو با Marco Masetti، منتشر شده در وب‌سایت Archdaily در سال 2010)

دسته‌ها
فرهاد احمدی

فرهاد احمدی: عدم تعرض به طبیعت خارج از محل احداث بنا از ویژگی‌های مهم معماری سنتی ایران است

باید اذعان کرد معماری سنتی ایران، که محصول چالش مردم این سرزمین با شرایط دشوار محیطی طی یک دورهٔ طولانی بوده است، ویژگی‌ها و ابعاد گوناگون اعتقادی، انسانی، اجتماعی، اقتصادی، فنی و محیطی داشته که خارج از حد این مقال است. نکاتی مانند فروتنی، صداقت، ابهام، ایجاز و فن‌آوری پیچیده‌ای که بر پایهٔ عناصر و مصالح ماده بنا شده است. به ویژه تعامل آن با محیط و دستیابی به راهکارهایی که با وجود آفتاب شدید و آب قلیل و باد و خاک، در واقع چهار عنصر مقدس را به سود خود به خدمت گرفته، از اهمیت به‌سزایی برخوردار است. بالاخره، عدم وابستگی به خارج از محیط و عدم دست‌اندازی و تعرض به طبیعت خارج از محل احداث خود و همچنین دیگر آلودگی‌های محیطی، از فرازهای این معماری به شمار می‌رود که می‌توان به تفصیل در مورد آن سخن گفت. (در مقالهٔ «فصل و وصل در معماری سنتی ایران»، سال 1391)

دسته‌ها
سیروس باور

سیروس باور: معماری انعکاسی از فرهنگ جامعه و تجلی اجتماعی هر دوره است

معماری گذشتهٔ ما هارمونی داشت، چون معماری تجلی جامعه است. معماری انعکاسی از فرهنگ جامعه و تجلی اجتماعی هر دوره است. در آن زمان یک جامعه همگن داشتیم که با یکدیگر نوعی مشارکت داشتند. در واقع جامعه همگن ما از چند عنصر متشکل بود؛ گروهی کشاورزی، گروهی آبیاری و گروهی برداشت می‌کردند و گروهی دیگر برداشت آنها را به بازار می‌رساندند. این همگن بودن و مشارکت مردم با همدیگر معماری‌ای را به وجود می‌آورد که آن هم همگن بود. یکی از دلایل دیگری که معماری گذشتهٔ ما حالت یکنواخت داشت نوع مصالحی بود که به کار می‌رفت. یعنی تکنولوژی‌ای که معماری را به وجود می‌آورد و این تکنولوژی عبارت بود از خشت، گل، تیرهای چوبی و بوریا که روی سقف‌ها پهن می‌کردند. طبیعی است که وقتی رنگ و جنس مصالح یکسان شد مجموعهٔ اینها هماهنگی شکلی و هماهنگی مصالح ایجاد می‌کند و نتیجتا یک انتگراسیونی به وجود می‌آید که معماری‌ها و مجتمع‌های ما در گذشته یک‌شکل، نظام‌یافته و متشکل بود که انعکاس همان جامعهٔ متشکل است که با یکدیگر همکار و هم‌شکل و هم‌فکر بود. (مصاحبهٔ منتشر شده در کتاب اندیشهٔ معماران معاصر ایران، سال ۱۳۸۹)