دسته‌ها
ایموس راپاپورت

ایموس راپاپورت: محیط کالبدی انسان محصول معماری بومی یا عامیانه است که تئوری و تاریخ معماری تا حد زیادی آن را نادیده گرفته است

تاریخ و تئوری معماری سنتاً درگیر مطالعه‌ی بناهای یادمانی بوده‌اند و بر آثار افراد نابغه، آثار غیر معمول و کمیاب تأکید کرده‌اند. اگرچه این حقیقت محض است، این معنی را نیز می‌دهد که ما تمایل داریم فراموش کنیم که {مجموعه‌ی} کار {همه‌ی} طراحان، چه برسد {صرف} کار طراحان نابغه، بخش کوچک و اغلب ناچیزی از فعالیت‌ ساختمانی یک دوره را نمایندگی می‌کند.

محیط کالبدی انسان، مخصوصاً محیط ساخته‌شده، توسط طراحان کنترل نشده و هنوز هم نمی‌شود. این محیط محصول معماری بومی (یا عامیانه یا مردم‌پسند) است که تئوری و تاریخ معماری تا حد زیادی آن را نادیده گرفته است؛ با این حال این محیط همان محیط آتنِ آکروپلیس و شهرهای مایا و شهرک‌های نزدیک معابد و آرام‌گاه‌های مصری یا محیط اطرف کاتدرال‌های گوتیک بوده است، چنان که این محیط همان محیط روستاها و جزیره‌های دورافتاده، چه در یونان و چه در دریای جنوب، بوده است.

علاوه بر اینها، بناهای فاخر، معمولاً باید در رابطه و در زمینه‌ی یک شبکه‌ی بومی دیده شوند و در واقع خارج از زمینه‌شان غیر قابل فهم هستند، به خصوص زمینه‌ای در زمان زمان طراحی و ساخته شدن آن ساختمان وجود داشته است. (در کتاب House Form and Culture، منتشر شده در سال ۱۹۶۹)

دسته‌ها
تام کوندیگ

تام کوندیگ: مهم است که با منظر موجود رقابت نکنیم و جایگاه معماری را در زمینهٔ بزرگ‌تر به رسمیت بشناسیم

من همیشه یک طراح بسیار زمینه‌محور بوده‌ام. کار من از زمینهٔ خاص خود کمک می‌گیرد تا فضاهایی خلق کند که در مقیاس {خود} درست، معنادار و انسانی احساس شوند. اگر شما {کار خود را} با اولویت بستر آغاز کنید، هر چیز دیگر تبدیل به پاسخی مستقیم به آن مکان خاص تبدیل می‌شود. به نظر من مهم است که با منظر -ساخته شده یا مصنوعی- {موجود} رقابت نکنیم و جایگاه معماری را در زمینهٔ بزرگ‌تر به رسمیت بشناسیم. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت designboom، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
رافائل مونئو

رافائل مونئو: معماری خوب قادر است زمینه را به خود جذب کند و به چیزی دیگر تبدیل شود؛ چیزی بدیع اما برخاسته از مکان خودش

زمینه {یا سیاق بنا} مهم است، و من هیچ‌گاه زمینه را رد نمی‌کنم، اما استدلال خواهم کرد که اثر من صرفاً زمینه‌گرا نیست. من همواره به فراتر از زمینه نگاه می‌کنم. من کنجاوم. من با زمینه و علیه آن کار می‌کنم. مراد من از سازگاری با بستر همین است؛ سازگاری حجم بنا با ویژگی‌های خاص بستر. دیدن این که بستر چه نیازی دارد و بنا می‌خواهد چه باشد، بازی با ضرباهنگ، تناسبات، فاصلهٔ میان عناصر مختلف، تأکید بر وضوح شیوهٔ ساخت.

مهم است که بنای تازه را به خیابان گره بزنی، تا به شهر دور و برش ارتباط یابد. معماری خوب قادر است زمینه را به خود جذب کند و به چیزی دیگر تبدیل شود؛ {چیزی} بدیع اما برخاسته از مکان خودش. هر بنای تازه باید در بافت موجود شهر سهیم باشد تا تبدیل به بخشی جدایی‌ناپذیر از آن شود. (در گفتگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت stirworld، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
ریچارد میر

ریچارد مایر: این که بتوانید یک ساختمان صد طبقه بسازید به این معنا نیست که باید آن را بسازید

بناهایی در اینجا، یعنی نیویورک، وجود دارد که حقیقتاً بزرگی‌شان بیش از اندازه است. من از پنجرهٔ اتاقم می‌توانم ساختمان امپایر استیت را ببینم، و بعد ساختمان‌های دیگری را که باعث شده‌اند امپایر استیت کوچک به نظر برسد. جای بعضی از این بناها اینجا نیست. صرفاً این که می‌توانید یک ساختمان صد طبقه بسازید به این معنا نیست که باید آن را بسازید.

بزرگ‌ترین اشتباهی که معماران امروز مرتکب شده‌اند باید فکر نکردنشان به سیاق و زمینه‌ای باشد که در آن کار می‌کنند. (در گفتگو با Magali Robathan، منتشر شده در مجلهٔ CLAD، ش ۱، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
پیتر زومتور

پیتر زومتور: تمایل دارم بناهایم خود را این‌گونه بیان کنند: «آنچه اطرافم وجود دارد را درک می‌کنم»

اکنون با نگاهی به جهان اطرافم این موضوع در من به اثبات رسیده است؛ هرچیزی که می‌بینم مرتبط با تاریخ است. تقریبا هرچیزی که ما را احاطه کرده است از قبیل چشم‌اندازها، دهکده‌ها و شهرهای اطرافمان و همچنین خانه‌ها و اتاق‌هایی که در آن زندگی می‌کنیم همگی سرشار از تاریخ هستند. ما فقط می‌بایست آنها را ببینیم.

هرچیزی توسط شخصی ساخته شده است، توسط مردمی که من آنها را نمی‌شناسم، مردمی که آنان را ملاقات نکرده‌ام، اکثر آنها سال‌هاست که درگذشته‌اند. به طرز فزاینده‌ای احساس اطمینان‌بخشی وجود دارد که باعث می‌شود که من بخشی از جهان را احساس کنم. من تمایل دارم این‌گونه بیندیشم که با اثرم تکهٔ کوچکی به همهٔ چیزهایی که تاکنون در این دنیا وجود داشته‌اند اضافه کنم.

من تمایل دارم ساختمان‌هایم خود را این‌گونه بیان کنند: من آنچه که اطرافم وجود دارد را درک می‌کنم. من نمی‌خواهم که آنها احساسی از بیگانه بودن و یا خنثی بودن نسبت به مکانی که در آنجا قرار گرفته‌اند داشته باشند. این موضوعی زیبایی‌شناختی نیست و یا حداقل در درجهٔ اول اهمیت قرار ندارد. این موضوع صرفا از طریق ایجاد یک ارتباط فرمی با محیط‌ها آغاز نمی‌شود، بلکه شبیه جستجو برای ایجاد تطابق و همانندی با محیط در قالب یک پیوند احساسی است. یک واکنش احساسی نسبت به محیط که از طریق معماری بیان می‌شود. (در گفتگو با Mari Lending، منتشر شده در کتاب «احساسی از تاریخ» در سال ۲۰۱۸، ترجمهٔ مرتضی نیک‌فطرت و نیما کیوانی، نشر فکر نو)

دسته‌ها
محمدرضا نیکبخت

محمدرضا نیکبخت: ما یا کارهایمان کپی است، یا اندیشه‌هایمان

امروزه {…} با یک جستجوی ساده در اینترنت دربارهٔ یک اثر معماری که در حال شکل‌گیری است می‌توان بسیاری نمونهٔ مشابه یا حتی عین به عین پیدا کرد. به خاطر همین خود به خود ما مؤلف نیستیم. من تقریباً اصلا معمار مؤلف سراغ ندارم، دست‌کم پس از انقلاب که این‌گونه شده است. اما می‌توانم کمی به پیش از انقلاب تکیه کنم. ما یا کارهای کپی داریم یا اندیشه‌هامان کپی است. اندیشهٔ اصیل در معماری نداریم که یک معمار به عنوان معمار مؤلف با اندیشهٔ اصیل بتواند کاری انجام دهد. تقریباً که نه، تحقیقأ این را نداریم. در بهترین حالت اندیشهٔ آن کپی است اما پروژه‌اش کپی نیست که این را هم بسیار کم می‌توان پیدا کرد. (در گفتگوی منتشر شده در کتاب «گفتگو با معماران»، به کوشش جلال حسن‌خانی و رامین جلیله‌وند، سال ۱۳۹۸)

دسته‌ها
کازویو سجیما

کازویو سجیما: توجه به زمینه فقط به معنای پرسش از آنچه به شکل بصری درک می‌کنیم نیست

بستر آثار اخیر من مناطقی دور از شهرها بوده است. این نخستین بار بوده که من بنایی را در یک محیط زیبای طبیعی طراحی کرده‌ام، با این حال حتی مردم ساکن در چنین مناطق زیبای طبیعی‌ای به همان سبک مردم توکیو زندگی می‌کنند. پس معنای {سبک زندگی} طبیعی هم به وضوح تغییر کرده است. {توجه به} زمینه یا سیاق فقط به معنای پرسش از آنچه به شکل بصری درک می‌کنیم نیست.

در حال حاضر ما در یک سیاق خصوصاً متوسط و میانه‌ای زندگی می‌کنیم که نه فقط در ژاپن بلکه در کل جهان جریان دارد. یک رویکرد این است که با توجه به بستر مادی بنا را طراحی کنیم، اما من به ساختنی که معطوف به زمینهٔ حقیقی وجودمان باشد علاقه‌مندم؛ آنچه میان ما و مردم سایر کشورها اشتراک دارد. (در گفتگو با Annabel Lahz و Andrew Nimmo در سال ۱۹۹۷)

دسته‌ها
حسن فتحی

حسن فتحی: ساخت بناهایی بدون ارجاع به محیط همچون ارتکاب جرم علیه معماری و شهرسازی است

تکنیک‌ها و ابزارهایی که امروزه در دسترس معماران قرار دارند آنان را از تقریباً تمام محدودیت‌های مادی رها می سازند. معمار امروز جریان قرن‌ها و گذر سبک‌های مختلف را در اختیار داشته و می‌تواند نقشه‌های خود را از هر قارهٔ جهان انتخاب کند؛ اما باید به خاطر داشته باشد که در حال ساخت و ساز در فضای تهی نبوده و خانه‌های خود را همچون نقشه‌هایی روی صفحهٔ سفید کاغذ، در فضایی خالی جای نمی‌دهد. وی در حال معرفی عنصری جدید به محیطی است که در تعادل خود برای مدت‌های طولانی وجود داشته است. وی مسئولیت‌هایی دارد و خشونت علیه محیط با ساخت ساختمان‌هایی بدون ارجاع به آن، به مثابه ارتکاب جرم علیه معماری و شهرسازی است. (در مقاله‌ای با عنوان «انرژی طبیعی و معماری بومی» در سال ۱۹۸۶، منتشر شده در کتاب «نظریه‌ها و مانیفست‌های معماری معاصر»، ترجمهٔ احسان حنیف، انتشارات فکر نو)

دسته‌ها
شین تاکاماتسو

شین تاکاماتسو: اگر هدفمان از خلق بنا افزودن ارزش به شهر است نباید معماری و شهرسازی را جدا از هم ببینیم

در معماری دو راه برای تعامل با زمینه یا سیاق بنا وجود دارد. راه نخست بیشترین هماهنگی ممکن است، به طوری که معمار با تاریخ، سنت و زیبایی‌شناسایی اطراف بنا بیشترین همدلی را داشته باشد. از راه قیاس، تصور کنید که شهر تکه‌ای پارچهٔ ابریشمی ارزشمند است. اگر می‌خواهید به طول پارچه بیفزایید یا جایی از آن را تعمیر کنید، می‌توانید نقش تازه‌ای را با استفاده از نخ و گرهی مشابه با آنچه که در پارچه به کار رفته است ببافید. در این صورت آنچه به پارچه افزوده‌اید در برابر آنچه از قبل موجود بوده غیر قابل تشخیص خواهد بود. اما روش دوم این است که پارچه را با بافه‌ای استادانه و پیچیده از نخ طلا بیارایید، که منجر به دگرگونی و اعتلای پارچه خواهد شد. این همان روش من است. {…}

مادامی که هدف از خلق بنا افزودن ارزش به شهر باشد، نمی‌توان معماری و شهرسازی را جدا از یکدیگر تلقی کرد. هنگامی که من بنایی را خلق می‌کنم، همیشه هم به زمینهٔ متصل به آن می‌اندیشم و هم به ساختار ژرف و پیچیدهٔ شهر. (در گفتگو با Tom Daniell، منتشر شده در مجلهٔ Interstices، سال 1995)

دسته‌ها
هادی تهرانی

هادی تهرانی: مصالح نمای یک بنا باید بازتابی از زمینهٔ موجود آن باشد

در ابتدای روند طراحی یک بنا، ایدهٔ اصلی طرح مسیری را که ما می‌خواهیم در توسعهٔ نمای بنا طی کنیم تعیین می‌کند. ایدهٔ طراحی نما از درون بنا و نیز زمینهٔ شهری آن مشتق می‌شود. مصالح و ساخت‌مایهٔ نمای یک بنا به طور خاص باید بازتابی از زمینهٔ موجود آن باشد، البته این به معنای آن نیست که تنها راه حل صحیح همیشه اقتباس از زمینه است. تفاوت و یا تضاد با محیط گزینه‌های معنادار دیگر هستند، مادامی که طراحی با کارکردهای مورد نیاز سازگار باشد. (در گفتگو با Katharina Sommer، منتشر شده در وب‌سایت Detail Online، سال ۲۰۱۸)