دسته‌ها
علیرضا سمیع آذر

علیرضا سمیع آذر: پست‌مدرنیسم هرگز به پایان نخواهد رسید

پست‌مدرنیسم هرگز به پایان نخواهد رسید. ما می‌توانیم از آغاز پست مدرنیسم صحبت کنیم، از لحظه‌ای که رویکردهای مدرنیستی به چالش کشیده شدند و نظریات تازه‌ای به شکل رهایی‌بخش مطرح شدند. این می‌تواند آغاز پست‌مدرنیسم باشد، ولی هرگز نمی‌توانیم از پایان پست‌مدرنیسم صحبت کنیم. جریانی که هر ایده‌ی جدید و متنوعی را بپذیرد هرگز دچار سقوط نخواهد شد.

پست‌مدرنیسم نوعی رهایی و باز شدن است و این دریافتی است برگشت‌ناپذیر. تنها اتفاق قابل پیش‌بینی که از دهه‌ی نود میلادی آغاز شد و بعد از سال دوهزار با قدرت بیشتری تداوم پیدا کرد، جغرافیای تازه‌ای است که در عرصه‌ی هنر معاصر جهان به ظهور رسیده.

برخلاف دوره‌ی مدرن که عمدتاً در برگیرنده سبک‌ها و جریان‌های غربی بود که از پاریس و بعد نیویورک به دنیا معرفی می‌شدند، حالا شاهد هستیم که جرقه‌های قدرتمندی به صورت موج‌های حاشیه‌ای از کشورهای غیر غربی از جمله سرزمین‌های آسیایی پدیدار می‌شوند. به این ترتیب برخلاف یک قرن جنبش مدرن که همه چیز با تراوشات دنیای غربی آغاز می‌شد و از آنجا به همه جهان سرایت پیدا می‌کرد، در دوره‌ی معاصر ایده‌های تازه ممکن است که از سرزمین‌های غیر غربی و به‌خصوص پایتخت‌های آسیایی به دنیا معرفی شوند؛ از جمله چین، ژاپن، کره، هند و برخی کشورهای خاورمیانه مثل ایران.

حالا جغرافیای تازه‌ای در عالم هنر شکل گرفته و وضعیت تک‌صدایی پیشین که به نظر می‌رسید ایده‌ی آوانگارد یک منش غربی است، جای خود را به جهانی چندصدایی داده. اگر امروز یک کتاب تاریخ هنر معاصر نوشته شود، تعداد هنرمندان غیر غربی آنقدر زیاد است که شما نمی‌توانید بر خلاف گذشته سیطره‌ی غرب را بر عالم هنر نظاره‌گر باشید. (در گفت‌وگو با هدا لاهیجی، منتشر شده در مجلهٔ مطالعات هنرهای زیبا، شمارهٔ ۱، سال ۱۳۹۹)

دسته‌ها
فریده لاشایی

فریده لاشایی: نوع نقاشی‌ای که در ایران تولید می‌شود بازتولید هنر غربی است

نقاشی مثل هنرهای دیگر، تنها به دنبال اقتدار سیاسی و اقتصادی است که می‌تواند جایگاه خود را در شکل‌گیری فرهنگ جهانی باز کند، مرکزیت یابد و یا به حاشیه رانده شود. هنگامی که از هنر معاصر جهان حرف می‌زنیم، بیشتر هنر معاصر قرن برایم تداعی می‌شود، چرا که «هنر معاصر جهان» به خاطر هژمونی فرهنگ و زبان جهان غرب، با آن به ناچار یکی گرفته می‌شود. این است که هنر غیر غربی تنها در صورتی جایگاه خود را در هنر معاصر جهان باز می‌کند که با زبان غربی بیان شود. امروز نه‌تنها نقاشی ایران جایگاه تعیین‌کننده‌ای در هنر معاصر جهان ندارد، بلکه اصلا زبان نقاشی در حال حاضر زبان اصلی هنر معاصر به شمار نمی‌آید. طی بیست سال گذشته هرچه بیشتر هنر ویدئویی، چیدمان و مجموعه کارهای متشکل از چند «مدیوم» مختلف، مورد توجه قرار گرفته است. (گرچه طی این دو سه سال اخیر دوباره نقاشی در نمایشگاه‌های مطرح جهانی عرضه شده‌است.)

نکته دیگر این که به علت مرکزیت یافتن هنر غربی به دلایل سیاسی و اقتصادی، نوع نقاشی‌ای که در ایران تولید می‌شود به نحوی بازتولید هنر غربی است. در مجموع آثار «سبک‌ساز» و خاص ایرانی کمتر تولیده شده‌است. فکر می‌کنم تلاش‌های کادر اخیر موزه هنرهای معاصر ایران و شخص آقای سمیع‌آذر در معرفی نقاشی و هنر ایران در نمایشگاه‌ها و مراکز بزرگ عرضه هنر معاصر جهان وضعیت جدیدی را برای هنر و نقاشی ایران در عرصه جهانی نوید می‌دهد. (در گفتگو با کوروش صفی‌نیا منتشر شده در ماهنامه هفت، شماره ۱۹، سال ۱۳۸۴)