دسته‌ها
تام مین

تام مین: شهر ژرف‌ترین آفریدهٔ بشریت است

برای من شهر ژرف‌ترین {یا اساسی‌ترین} آفریدهٔ بشریت است؛ پیوسته تغییر می‌کند و تکامل می‌یابد؛ اسرارآمیز است و از این رو از جنبه‌هایی مهم غیر قابل شناختن؛ از جنبهٔ عدم ثبات آن؛ از جنبهٔ شمار خارج از تصور تعاملات، مبادلات، برخوردهای تصادفی {در آن}… از جنبهٔ وسعت بسیار زیاد گوناگونی هوشمندی‌ها {در آن}. در اینجا استعداد یک آفرینندگی حقیقی وجود دارد که در آن خوشبختی و اشتعال خودبه‌خودی رخ می‌دهد. به باور من به همین علت است که شهرها سنگر سنت‌های آزادی‌خواهانهٔ این کشور هستند.

شهرهای ما محل بازسازی مستمر و امکانات نامتناهی است که از ما نگرشی گسترده طلب می‌کند. با این حال ظاهراً در دههٔ اول قرن بیست و یکم خود را وحشت‌زده می‌یابیم و درجامانده {و مبهوت} از پیچیدگی واقعیت‌هایی که از زندگی در حال… در اکنون… نشئت می‌گیرد؛ به جایش اصرار داریم که جامعهٔ متنوع خود را از طریق عینکی ساده‌انگارانه، مقاوم در برابر واقعیت ببینیم و در مواجهه با تنوع خواستار یکنواختی هستیم. (در سخنرانی دریافت جایزهٔ پریتزکر در سال ۲۰۰۵)

دسته‌ها
راج روال

راج روال: معماران و هنرمندان هر کشور باید مدرنیسم خاص خود را کشف کنند

معمار مدرن خلاق است. ژاپنی‌ها اولین کسانی هستند که جوهر این خلاقیت را استنتاج کرده و به زبان آشنای خودشان برگردانده‌اند. معماران و هنرمندان هر کشور، باید مدرنیسم خاص خود را کشف کنند. آراتا ایزوزاکی و تادائو آندو گام‌های مؤثری در این راه برداشته‌اند. تادائو آندو، خلاقیت و ابداع آثار خود را از فلسفهٔ ژاپنی کسب کرده است. او بیانی کاملاً مدرن دارد و این مدرنیسم را از فرهنگ خویش الهام می گیرد. {…} باید با در نظر گرفتن واقعیت‌های دنیای امروز، مشکلات و مسائل خود را صادقانه حل کنیم. لیکن در این روند از هرگونه شکل‌گرایی باید پرهیز کرد.

حسن فتحی در عصر خویش بر پشتوانه‌های فرهنگی و سنتی کشورش به عنوان سرچشمه و منبع الهام تأکید می‌کرد. در آن زمان، یعنی حدود پنجاه سال پیش، نوع برخورد او با هجوم فرهنگی غرب، مقابله‌ای به‌حق و درست بود، لیکن امروز چنین عکس‌العملی کاربرد خود را از دست داده است. البته باید از گذشته پند گرفت و ریشه‌های کشف و شهود حرفه‌ای خود را در آنجا یافت. باید جنبه‌های روشن و مثبت گذشته را با چشم دل دید، و این کاری است که غرب به صورت موفقیت‌آمیزی انجام داده است.

مهاتما گاندی از پنجره‌ای باز به دنیا می‌نگریست، و این بینشی است که در فلسفهٔ اسلامی نیز عیناً وجود دارد. از تجربیات جهانی باید بهره گرفت، لیکن تقلید، آن هم از غرب، اصالت محیطی را به بی‌هویتی می‌کشاند. (در گفتگوی با داراب دیبا، منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۲۷ و ۲۸، سال ۱۳۷۶)