دسته‌ها
هانیبال الخاص

هانیبال الخاص: یکی از بدبختی‌های هنر از روزگاران دور همین بوده که تنها در زمان رفاه به آن پرداخته شده است

یکی از بدبختی‌های هنر از روزگاران دور همین بوده که تنها در زمان رفاه به آن پرداخته شده است. برای مثال در ایتالیا، «مدیچی‌ها» که افراد پولدار و هنردوستی بودند با صرف هزینه و بودجه‌های هنگفت برای رافائل‌ها و میکل‌آنژها دوره‌ای پرفروغ را در خلق آثار هنری به وجود آوردند.

بد نیست تجربه‌ای شخصی را در این زمینه نقل کنم. همین چند هفتهٔ پیش قرار بد تابلویی را در یکی از پارک‌های تهران شروع کنم که در آن شعرای کلاسیک روی یک دیوار و شعرای معاصر روی دیوار مقابل آن نقاشی می‌شد. بدین ترتیب در این پارک فضایی به وجود می‌آمد تا مردم در حین عبور از بین این دو دیوار دربارهٔ مردان بزرگی که زادهٔ این خاک هستند تأمل کنند. کارگزاران این امر در شهرداری زمانی که با کمبود بودجه مواجه شدند -از زبان شهردار تهران- اظهار داشتند که از این پس قرار است برای عمران و توسعه هزینه کنند و به این ترتیب بودجه‌ای برای هنر تخصیص نمی‌یابد.

متأسفانه این گونه نگرش در کشور ما غلبه دارد. اما من در برابر این گونه برخوردها همیشه گفته‌ام «دریغ که نمی‌دانند چه سرمایه‌ای در هنر نهفته است». وقتی که پارک‌های ما از هنر خوب خالی شد مثل این است که از اکسیژن خالی شده باشد و از نشاط و از عشق نیز. وقتی که این بودجه را قطع می‌کنند گویی اصلا متوجه نیستند که زیبایی را از بین می‌برند و به تبع آن حتی به اقتصاد پارک نیز آسیب می‌رسانند. (در گفتگو با ایرج اسدی، منتشر شده در مجلهٔ شهرداریها، ش ۴۵، بهمن ۱۳۸۱)

دسته‌ها
مایکل کیملمن

مایکل کیملمن: شهرهای حقیقتاً تاب‌آور باید از جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی تاب‌آور باشند؛ تاب‌آوری فقط مربوط به مسائل زیست‌محیطی نیست

به نظر من شهرهای حقیقتاً تاب‌آور باید از جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی تاب‌آور باشند. تاب‌آوری نمی‌تواند فقط دربارهٔ نگرانی‌های زیست‌محیطی باشد، چرا که در آخر همهٔ اینها به هم ربط دارد. بنابراین شهر تاب‌آور برای من شهری است که به حد کافی عادلانه باشد تا مردمی با سطوح درآمدی متفاوت بتوانند در کنار هم زندگی کنند، شهری با زیرساخت حمل‌ونقل قدرتمند که در خدمت مردم مذکور باشد، و با شبکه‌ای سالم از فضاهای عمومی، پارک‌ها و پیاده‌راه‌ها.

یک شهر تاب‌آور باید با مسائلی همچون سلامت عمومی به اندازهٔ نگرانی‌های محیطی مقابله کند. و البته که چنین شهری باید به چالش‌های بزرگ‌مقیاسی که با آنها مواجهیم توجه کند. ما نباید به سادگی به بلایای زیست‌محیطی بعد از وقوعشان پاسخ دهیم، بلکه باید آمادهٔ آنها باشیم و برایشان تدبیر کنیم. این همان کاری است که شهرها در کشورهایی مثل هلند انجام می‌دهند، جایی که تاب‌آوری با نوآوری‌های اقتصادی و شهری پیوند خورده است. (در گفت‌وگو با Sky Kalfus منتشر شده در وب‌سایت Next City، سال ۲۰۱۵)

دسته‌ها
سید محسن حبیبی

سید محسن حبیبی: منطقهٔ ۲۲ تهران شهر نیست، همه‌اش ساختمان است

رشد یک مضمون درون‌زایی دارد، توسعه معمولاً برون‌زاست. منطقهٔ بیست و دو {تهران} شهر نیست، همه‌اش ساختمان است. گسست کامل صورت گرفته است. در آن منطقه نیاز به دینامیته کردن و ساخت شهر جدید هست.

گسترش‌هایی که در دههٔ هفتاد صورت گرفته عمدتاً گسترش‌های مسکونی است، خدمات شهری در آن کم‌رنگ است. مدرسه نیست، درمانگاه نیست، پارک نیست و خیابان نیست. شهرهای جدید چقدر محمل نابسامانی‌های اجتماعی و روان‌شناسی شده است، به خاطر این که مردان برای کار از شهر خارج می‌شوند و در تمام روز این شهر خالی است، بدون هیچ فضای عمومی، برای این که زنان در آن سرمایه‌گذاری اجتماعی کنند.

بنابراین یک‌سری کلونی‌هایی تشکیل شده که عجیب و غریب است؛ یعنی گسست عاطفی هم اینجا وارد می‌شود. فقط گسست کالبدی و فیزیکی نیست، گسست روانی هم اتفاق می‌افتد. تازه در سال هزار و سیصد و هفتاد که من اعتراض کردم به مقولهٔ شهرهای جدید در یک کنفرانس بین‌المللی که در اصفهان تشکیل شده بود، که روی صحنه جلوی همه با معاون وزیر وقت آن زمان با هم درگیر شدیم و حال آن چیزی که گفته‌ام را به من برمی‌گردانند! (در گفت‌وگو با پریسا حیدری، منتشر شده در مجلهٔ مطالعات هنرهای زیبا، سال ۱۳۹۹)

دسته‌ها
داراب دیبا

داراب دیبا: آرشیتکت‌ها نمی‌توانند به فرم توجه نداشته باشند، اما معماری از جایی دیگر شروع می‌شود

من از ماریو بوتا که یک هنرمند تمام عیار است پرسیدم در دانشکدهٔ معماری مدریزیو (در تسن سوئیس) چه کار می‌کنی. او در جواب من گفت ما یک سال به بچه‌ها شناخت محیط یاد می‌دهیم، شناخت جامعه‌شناسی، نقد معماری، روانشناسی و تحلیل محیط. آقای کنت فرامپتون را دعوت می‌کنیم برای نقد معماری. دربارهٔ فلسفه و رسالت جهان با دانشجویان صحبت می‌کنیم و یک چهارچوب ذهنی آماده می‌کنیم، برای شغلی که در آینده دارند بستری مهیا می‌کنیم. ولی اینها یک سال و نیم اول پروژهٔ ویژهٔ عملکردی نمی‌کشند و در شناخت محیط انسانی گام برمی‌دارند.

من یک ماه پیش در بوزار پاریس میزگرد و ورکشاپ داشتم. هنوز هم برخی رسوبات قدیم وجود دارد ولی پویایی جدید فوق‌العاده است. کلاس‌ها همه به شکل میزگرد است و با بحث‌های تعاملی، اجتماعی و محیطی شروع می‌شود. همه متوجه گرم شدن زمین و بی‌عدالتی‌هایی که در تمام جهان است شده‌اند، و موضوع از جایی فراتر از فرم باید شروع شود. می‌خواهم بگویم شما نمی‌توانید به فرم توجه نداشته باشید زمانی که آرشیتکت هستید ولی فکر و اندیشه از جای دیگری برمی‌خیزد. معماری از جای دیگر شروع می‌شود، ولی برای تبدیل آن به کالبد ذوق، هنر و احساس فراوان لازم است. این خط مشی با یک اثر خوب و زیبا مغایرت ندارد. هر کاری را نباید قبول کرد با یک چهارچوب اخلاقی باید این کار را انجام داد، مسکن مهر درست نکردن، زندان درست نکردن، محیط اجتماعی را شناسایی نمودن و برای مردم دلسوزی کردن، خودخواه نبودن، دنبال پول نبودن و… و کلیهٔ ارزش‌هایی که در جامعهٔ مدنی و سالم باید وجود داشته باشد. در معماری چیزی فراتر از فرم وجود دارد.

زمان ما بچه‌های قوی فرم‌های پیچیده تولید می‌کردند اما الان زمان آن گذشته است. نمی‌شود کار فرمال جالب انجام داد بدون اینکه به بعد محیطی توجه کرد. البته کار فرمال هم لازم است ولی در جای خودش باید انجام شود. من از سوئیسی‌ها خیلی یاد گرفتم. آنها معتقدند تا جایی که می‌شود نباید ساخت. تا جایی که می‌شود پارک و فضای سبز باید درست کرد، چراغ‌ها هم جای درخت‌ها را نگیرند. زمانی که شما یک فضای تفریحی-پذیرایی درست می‌کنید و مردم می‌آیند و روی پله‌ها می‌نشینند گفت‌وگو و صحبت و تبادل نظر صورت می‌گیرد یک کار معماری قشنگ حاصل می‌گردد. (در میزگردی با موضوع ایده، منتشر شده در مجلهٔ شارستان، ش ۳۴ و ۳۵، سال ۱۳۹۰)

دسته‌ها
زهرا ترانه‌یلدا

زهرا ترانه یلدا: اغلب معماران یادشان رفته که خانه چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد

اگر قرار می‌بود این ستون را دو ماه پیش بنویسم، مطمئناً بیشتر از ساختمان‌های عمومی و شاخص شهرمان می‌گفتم و نیز از برج‌های اداری و مجتمع‌های عظیم تجاری می‌گفتم، که مثل قارچ در دو سه دههٔ اخیر در همه‌جای شهرمان روییده‌اند و چهره آن‌ را کاملاً دگرگون کرده‌اند. شکایت می‌کردم از اینکه بعضی‌شان به فضای عمومی شهری و حقوق مردم بر شهر و منظر آن تجاوز کرده‌اند. زیاد ساخته‌اند. بد ساخته‌اند. {…}

اما این روزها که بیشتر در خانه هستیم، ترجیح می‌دهم به خانه، به عنوان جایی برای بیشتر ماندن بپردازم. خانه، جایی که سال‌هاست اغلب معماران‌مان یادشان رفته که چه ویژگی‌هایی ‌باید داشته باشد. جایی که یک واحد مسکونی پیش پا افتاده یا خوابگاه صرف نباشد، بلکه بتوان در آن‌گاهی شبانه‌روزی زندگی کرد و شاد بود.

این روزها {…} با از دست رفتن دسترسی به امکانات خارج از منزل مانند پارک‌ها، کافه‌ها و امکانات فرهنگی و ورزشی، ما در واقع در حال کشف مجدد امکانات بالقوه خانه‌های خود هستیم. فضاهای جمعی به‌خصوص برای افرادی که در خانه‌های کوچک و محله‌های فشرده و عرصه‌های محدود شهری، زندگی می‌کنند بسیار مهم است. و اکنون بخشی از این امکانات را باید به درون حیطه‌های خصوصی‌تر آورد. و در فضاهای مشاع نیمه‌خصوصی مجتمع‌های مسکونی از آنها استفاده کرد.

به دلیل تراکم جمعیت، ساکنان شهر نسبت به افرادی که در حومه‌ها و روستاها زندگی می‌کنند‌، بیشتر در معرض خطر آلودگی هستند. درحالی‌که عملا، محدودیت حرکتی به ما نشان می‌دهد که بیشتر خانه‌های امروزی برای کاربری‌های چندگانه طراحی نشده‌اند و الان که بیشتر افراد مجبور به دورکاری یا کار در خانه هستند، این مسئله بیشتر به چشم می‌آید. در واقع معماران بهتر است در مفهوم مسکن تجدید نظر کنند. با زندگی در قرنطینه، یاد گرفته‌ایم که شاید خانه‌هایمان، بیش از این باید چند عملکردی باشند. و نیز یاد خواهیم گرفت که از مکان‌هایی مثل پشت‌بام‌ها و حیاط‌های خانه‌هایمان بهتر و بیشتر استفاده کنیم. این کار اگر با نگاهی به عناصر معماری در خانه‌های قدیمی‌مان صورت بگیرد، فضای ایجاد شده با روحیه‌مان نیز نزدیک‌تر و سازگارتر خواهد بود. مثلاً ما ایرانیان همیشه از فضاهای نیمه‌باز یا نیمه‌بسته برای نشستن لذت برده‌ایم. پس چرا نباید معماران‌مان در طراحی‌شان، علاوه بر حیاط‌های داخلی، فضاهایی مانند ایوان‌ها و مهتابی‌ها و تراس‌ها را نیز از نو در طبقات بگنجانند؟ (در مقالهٔ «معمار؛ او که فضای زیبا و اجتماعی خلق می‌کند» در روزنامهٔ همشهری، سال ۱۳۹۹)

دسته‌ها
میشل روخکیند

میشل روخکیند: ما حکومت خوبی نداریم پس ناچاریم خودمان راهی برای بهبود فضاهای عمومی بیابیم

تصور کنید {چه خوب بود} اگر همهٔ کارفرمایان نسبت به جامعه‌شان سخاوتمندتر بودند و فضاهای سبز جدید، پیاده‌راه‌های عریض‌تر و فضاهای عمومی‌ای از این دست می‌ساختند. ما حکومت خوبی نداریم، پس باید راه‌های دیگری {به جز تدبیر حکومت} برای بهبود فضاهای عمومی‌مان بیابیم. معماران ناچارند برای آنچه که حکومت در آن قصور می‌کند خود چاره‌ای بیابند. البته منظورم معماری نمادین نیست چون از آن متنفرم. اما امیدوارم معماری تبدیل به نمادی از مکانی بامعنا شود که فرصتی خوب برای ارتباط اجتماعی جوامع محلی ایجاد می‌کند. دغدغهٔ معماری باید آن چیزی باشد که می‌تواند انجام دهد، نه آن چیزی که می‌تواند به نظر برسد. (در گفتگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌گاه archdaily، سال ۲۰۱۹)